به گزارش ایران اکونومیست، کتاب «جنگ ایران و عراق از دیدگاه فرماندهان صدام»، توسط پنج نفر از پژوهشگران آمریکایی تالیف و توسط عبدالمجید حیدری در ایران ترجمه شده است. نویسندگان کتاب طی مصاحبههای مفصلی با تعدادی از فرماندهان بلند پایه ارتش عراق تلاش کردهاند تا زوایای پنهان و مختلفی از جنبههای سیاسی و نظامی تجاوز نظامی رژیم بعث عراق به ایران را روشن کنند.
کوین وودز هم پژوهشگر تاریخ و امور دفاعی در موسسه تحلیل دفاعی در آمریکادر پرسش از یکی از فرماندهان رده بالای صدام به نام عبوسی: حمله به اهداف موردنظرتان را با فرمانده نیروی هوایی هماهنگ میکردید یا با فرماندهی کل نیروها مسلح؟
عبوسی: در اوایل ۱۹۸۱میلادی صدام متوجه شد تلفات ما از تلفات ایرانیان بسیار بیشتر است و دستور داد پروازها برای حدود یک ماه متوقف شود تا نیروی هوایی بتواند بار دیگر خود را سازماندهی کند. از آن پس، فرماندهی نیروی هوایی همه درخواستهایی را که برای تأمین پوشش هوایی میرسید بیدرنگ به فرماندهی کل نیروهای مسلح ارجاع میداد و تصمیم نهایی در مورد اهداف موردنظر را فرماندهی کل و فرماندهی نیروی هوایی اتخاذ میکرد. افزون بر این، شورویها از اواخر ۱۹۸۰ تا اواسط ۱۹۸۱میلادی تأمین اقلام آمادی ما را متوقف و در عوض، فرانسویها از ابتدای جولای ۱۹۸۱میلادی تحویل هواپیماهایشان را به ما آغاز کردند.
ویلیامسون مورای استاد دانشگاه مارین کورپس و مشاور دفاعی در امور تاریخی و نظامی: بهاینترتیب، شورویها از سپتامبر ۱۹۸۰میلادی تا جولای ۱۹۸۱میلادی اقلام موردنیاز هواپیماهایتان را تأمین نمیکردند، درست است؟
عبوسی: بله، شورویها در آن مقطع در هیچ زمینهای از ما پشتیبانی نمیکردند، اما پسازآن جنگندههای میگ ۲۵ در اختیارمان قراردادند و میراژهای فرانسوی را هم که تا آن موقع دریافت کرده بودیم. فکر میکنم اولین اسکادران میگ ۲۵ ما در اوت ۱۹۸۱میلادی و اولین اسکادران میراژها هم در اواخر همان سال تشکیل شد. میراژها هواپیماهای ساخت غرب بودند، در حالی که رهنامه نظامی ما شرقی بود و هواپیماهای غربی به تجهیزاتی نیاز داشتند که ما در آن زمان نداشتیم.
مورای: همچنین هواپیماهای غربی به آموزش بیشتر خلبانها و تعمیر و نگهداری گستردهتری نیاز داشتند.
عبوسی: هواپیماهای غربی به برنامه تعمیر و نگهداری پیشرفتهتر و فضای نگهداری تمیزتر و بدون هیچ گردوغباری نیاز داشتند که ما نداشتیم. اما هواپیماهای ساخت شوروی با شرایط پایگاههای ما سازگار بودند. بنابراین، آماده کردن اسکادرانهای میراژ قدری طول کشید و در اوایل سال ۱۹۸۱میلادی دورههای آموزشی سه تا چهارماهه خلبانهای عراقی در فرانسه آغاز شد.
مورای: دوره های آموزشی خلبانان عراقی برای هدایت هواپیماهای جدید برایشان مشکل بود؟
عبوسی: پرواز با هواپیماهای غربی آسانتر است. ما در سال ۱۹۷۵میلادی پروازی که با جنگندههای «میراژ» داشتیم، بهراحتی توانسته بودیم با آنها پرواز کنیم. پرواز با هواپیماهای میراژ از هواپیماهای روسی راحتتر بود، اما کار با تجهیزات آنها مشکلتر بود و برای کسب مهارت استفاده از سامانههای هدفیابی و ناوبریشان به زمان بیشتری نیاز داشتیم.
مورای: در حملات سال ۱۹۸۰میلادی همه پایگاههای ایران را در همان حملات اولیه هدف قراردادید؟
عبوسی: تقریبا همه را هدف قراردادیم و به بسیاری از پایگاههای هوایی که در برد عملیاتی ما بودند و پشتیبانی هوایی از نیروهای ایرانی را تأمین میکردند حمله کردیم.
مورای: پایگاههای هوایی محل استقرار جنگندههای ایرانی و به ویژه جنگندههای اف۱۴ بیشتر موردتوجهتان بود، درست است؟
عبوسی: برعکس، به پایگاههای جنگندههای اف ۱۴ حمله نمیکردیم؛ زیرا این پایگاهها در جنوبیترین نقاط ایران و در خارج از برد عملیاتی هواپیماهایمان قرار داشتند.
وودز: در مقاطع مختلف جنگ چگونه از پشتیبانی اطلاعاتی دیگر کشورها استفاده میکردید؟
عبوسی: برای اجرای عملیات تصویربرداری شناسایی بر فراز خاک ایران از هواپیماهای میگ ۲۵ و میراژ استفاده میکردیم.
وودز: بنابراین، نیروی هوایی عراق اطلاعات نظامی موردنیاز برای پشتیبانی از حملاتش را با اجرای عملیات شناسایی تأمین میکرد؟
عبوسی: البته در مورد اطلاعات تصویری (Imagery Intelligence ) صحبت میکنیم، نه اطلاعات مخابراتی (Signals Intelligence).
وودز: لطفا در مورد هر دو نوع اطلاعات برایمان توضیح دهید.
عبوسی: اطلاعات مخابراتی بیشتر با امور سیاسی مرتبط است، اما اطلاعات تصویری بیشتر بر اطلاعاتی استوار است که کار افراد شاغل در ارتش را تحت تأثیر قرار میدهد.
وودز: پس از سال ۱۹۸۰میلادی با استفاده از رادار و اطلاعات مخابراتی میتوانستید ارتباطات بین سامانههای پدافند هوایی یا هواپیماهای ایرانی را رصد کنید؟
عبوسی: بله، البته نیروی هوایی عراق پس از سال ۱۹۸۲میلادی و پس از ورود هواپیماهای میراژ، میگ ۲۵ و سوخو ۲۵ و همچنین هواپیماهای چینی B-۶D و موشکهای ضد کشتی «کرم ابریشم» کاملا متحول شد.