به گزارش ایران اکونومیست، با شهادت دکتر محمدمهدی طهرانچی، سکاندار دانشگاه آزاد اسلامی، این نهاد عظیم علمی اکنون در یکی از حساسترین مقاطع تاریخی خود قرار گرفته است. انتخاب جانشین او، فراتر از یک تغییر مدیریتی، به یک تصمیم راهبردی با ابعاد ملی تبدیل شده که آینده بزرگترین شبکه آموزش عالی مردمی در جهان اسلام و منطقه را رقم خواهد زد. دورانی که با ریاست شهید طهرانچی آغاز شد، فصل ثبات، تحول ساختاری و رشد کمی و کیفی بود و اکنون پرسش اصلی این است که چه کسی میتواند این میراث را حفظ کرده و مسیر تحول را با قدرت ادامه دهد.
دستاوردهای کلیدی شهید طهرانچی
دوران مدیریت شهید طهرانچی را میتوان دوران «تحول هوشمندانه» نامید که در آن، چالشها به فرصت تبدیل شدند. مهمترین دستاوردهای این دوره عبارتند از:
رشد علمی و ارتقای جایگاه بینالمللی: دانشگاه آزاد اسلامی در این دوره شاهد جهش در رتبهبندیهای علمی معتبر جهانی و منطقهای بود و جایگاه خود را به عنوان یکی از قطبهای تولید علم تثبیت کرد. بها دادن به اعضای هیئت علمی و تمرکز بر پژوهشهای کاربردی، محور این موفقیت بود.
پایداری مالی و کاهش وابستگی به شهریه: یکی از بزرگترین موفقیتها، کاهش ۴۰ درصدی وابستگی بودجه دانشگاه به شهریه دانشجویان بود. این امر از طریق مدیریت بهینه منابع، توسعه درآمدهای غیرشهریهای و حرکت به سمت اقتصاد دانشبنیان محقق شد و دانشگاه را در مسیر استقلال مالی پایدار قرار داد.
افزایش اعتماد عمومی و رشد جذب دانشجو: پس از یک دوره رکود، این دانشگاه با رشد چشمگیر بیش از ۷۰ درصدی در جذب دانشجو مواجه شد که نشان از احیای اعتماد عمومی و جذابیت علمی دانشگاه برای خانوادهها و جوانان دارد.
گذار موفق از بحران کرونا: مدیریت هوشمندانه بحران کرونا و گذار سریع به آموزش مجازی، نه تنها مانع از توقف فعالیتهای دانشگاه شد، بلکه زیرساختهای آموزش الکترونیکی را تقویت کرد و این تهدید را به فرصتی برای توسعه تبدیل نمود.
حرکت به سمت دانشگاه نسل سوم (کارآفرین و مهارتافزا): با تأسیس «دانشکدگان مهارت و کارآفرینی» و «سراهای نوآوری»، دانشگاه گامهای عملی برای تبدیل شدن به یک نهاد مهارتمحور و کارآفرین برداشت تا فارغالتحصیلان برای ورود به بازار کار آماده شوند.
اهمیت راهبردی دانشگاه آزاد، یک سرمایه ملی بیبدیل
دانشگاه آزاد اسلامی صرفاً یک مرکز آموزشی نیست؛ بلکه یک سرمایه عظیم ملی و یک شبکه بینظیر مردمی است. با بیش از ۱.۵ میلیون دانشجو و دانشآموز (در مدارس سما و سعادت)، میلیونها فارغالتحصیل و بیش از ۴۳ هزار عضو هیئت علمی، این دانشگاه بزرگترین مجموعه آموزشی غیردولتی در جهان اسلام و منطقه است که بدون تحمیل هیچگونه باری به بودجه عمومی کشور فعالیت میکند. این مقیاس و گستردگی، حساسیت هرگونه تغییر مدیریتی را دوچندان میکند و ایجاب مینماید که مسیر تحولی طی شده و تجربیات ارزشمند گذشته، اساس تصمیمگیری برای آینده باشد.
بررسی گزینههای مطرح برای ریاست دانشگاه
پس از شهادت دکتر طهرانچی، انتخاب رئیس جدید به یک تصمیم کلیدی تبدیل شده است. این مسئولیت نیازمند مدیری است که هم شناخت دقیق از نظام آموزش عالی داشته باشد، هم با ساختارهای کلان کشور آشنا باشد و هم توانایی اداره این اقیانوس عظیم را دارا باشد. گزینههای مطرح در این زمینه عبارتند از:
دکتر بیژن رنجبر (سرپرست فعلی دانشگاه): قائممقام دوره شهید طهرانچی، استاد تمام رشته بیوفیزیک و رئیس اسبق دانشگاه تربیت مدرس. انتخاب او به عنوان سرپرست با اتفاق نظر هیئت امنا و استقبال بدنه مدیریتی و هیاتهای علمی دانشگاه آزاد، نشاندهنده اعتماد به توانایی او برای حفظ ثبات و تداوم مسیر تحول دوره فعلی است. رنجبر اگرچه در فضای غیرآکادمیک و بین مدیران سیاسی-اجتماعی کشور کمتر شناخته شده است و احتمالا با چالشهایی برای تعاملات سطوح بالا مواجه باشد، اما در جامعه دانشگاهی کشور از وزن و اعتبار بالایی برخوردار است و به پشتوانه تجربه چندین ساله در دانشگاهداری و همکاری مستمر و نزدیک با شهید طهرانچی، فعلا جزو مهمترین گزینههای تصدی این پست است.
دکتر سید محمودرضا آقامیری رئیس سابق دانشگاه امیرکبیر و عضو هیئت علمی ، به عنوان یکی از گزینهها برای تصدی ریاست دانشگاه آزاد اسلامی مطرح است. او را نماینده تیپ مدیران «دانشگاهی و عملگرا» میدانند که کارنامه خود را نه در عرصه سیاست کلان، بلکه در مدیریت اجرایی یکی از معتبرترین دانشگاههای کشور ساخته است. با این حال اداره دانشگاه بزرگ دولتی مانند امیرکبیر با تمام پیچیدگیهایش، با چالش اداره دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان یک «ابر-سازمان» با صدها واحد در سراسر کشور، تفاوت ماهوی دارد. دانشگاه آزاد یک شبکه عظیم، غیرمتمرکز با فرهنگ سازمانی مختص به خود، مدل مالی (مبتنی بر شهریه و فعالیتهای اقتصادی خصوصی) و معادلات داخلی منحصربهفرد است. برخی معتقدند، موفقیت در یک سیستم متمرکز دولتی، لزوماً به معنای موفقیت در این ساختار گسترده و پیچیده خصوصی نیست.
دکتر سید امیرحسین قاضیزاده هاشمی با کارنامهای برجسته در عرصه قانونگذاری و چند دوره نایب رئیسی مجلس و مدیریت یک سازمان بزرگ خدمترسان و گسترده اجتماعی به نام بنیاد شهید و نیز عضویت پیوسته در فرهنگستان علوم پزشکی کشور، مزیت اصلی خود را در توانایی در اداره امور اجرایی سازمانهای بزرگ، شناخت از سازوکارهای حاکمیتی و قدرت لابیگری در سطوح کلان کشور به نمایش میگذارد. با این حال برخی معتقدند فاصله قاضیزاده از زیستبوم تخصصی دانشگاه آزاد و فقدان سابقه مستقیم در مدیریت آکادمیک در این سطح بجز مقطعی کوتاه در دانشگاه علوم پزشکی سمنان، جزو نقاط قابل تامل است.
دکتر محمدرضا مخبر دزفولی: نقطه قوت کلیدی وی، تسلط بر اسناد بالادستی و سیاستهای کلان علم و فرهنگ کشور است. به واسطه سالها دبیری در شورای عالی انقلاب فرهنگی، او رایک معمار استراتژیک در این بخش میدانند. اما همزمان فاصله از مدیریت اجرایی و اداره ساختارهای کلان با موضوعات متنوع و امور گسترده روزمره، این ریسک را ایجاد میکند که سیاستگذاریهای او در مرحله اجرا با واقعیتهای عملی و مقاومتهای ساختاری معمول بدنههای بزرگ اداری و به ویژه دانشگاهی در تطبیق دچار تناقضها و تلاطمهایی شود.
دکتر سید محمد حسینی با تجربه سیاسی قابل توجه و شبکه ارتباطی گسترده در بدنه دولتها و نهادهای حاکمیتی یکی دیگر از گزینههای مطرح برای ریاست دانشگاه آزاد اسلامی است. تجربه وزارت و حضور در سطوح بالای اجرایی، به او توانایی ویژهای در رایزنی و فعالیت در سیستمهای بزرگ بوروکراتیک میبخشد و میتواند وزن و جایگاه سیاسی دانشگاه را ارتقا دهد. اما چالش اصلی او، کارنامه نهچندان پررنگ در حوزه تخصصی مدیریت آموزش عالی است. تجربه او بیشتر سیاسی و فرهنگی است تا آکادمیک و این امر ممکن است منجر به نگاهی مدیریتی-اداری به دانشگاه شود که در آن، ظرافتهای مربوط به توسعه علمی، نوآوریهای خلاقانه و نیازهای پژوهشی و فرهنگ دانشگاهی در اولویتهای بعدی قرار گیرند.
دکتر روحالله دهقانی فیروزآبادی و دکتر سورنا ستاری
این گروه از مدیران که میتوان آنها را «جریان عملگرا و نوآور» نامید، مزیت خود را در تخصص و تجربه مستقیم در توسعه اقتصاد دانشبنیان، فناوری و کارآفرینی نشان میدهند. سابقه آنها در نهادهایی چون معاونت علمی ریاست جمهوری و جهاددانشگاهی، میتواند موتور محرکه تحول در این حوزهها باشد. با این حال، نکته اصلی در مورد این گزینهها، احتمال ایجاد یک «نگاه تونلی» و تمرکز بیش از حد بر حوزههای فنی-مهندسی و استارتاپی است. این رویکرد ممکن است باعث غفلت از بخشهای عظیم و استراتژیک علوم انسانی، هنر و علوم پزشکی شود که بدنه اصلی دانشگاه آزاد را تشکیل میدهند و نیازمند یک نگاه جامع و متوازن مدیریتی هستند. از طرفی با اینکه در مقاطعی فعالیت دانشگاهی برای این افراد ثبت شده است، اما در سطوح کلان به عنوان تصمیمگیر اصلی و راهبر یک مجموعه کامل دانشگاهی نبوده است.
دکتر بابک نگاهداری: در حالی که کارنامه نگاهداری ترکیبی از شناخت سیاستگذاری کلان و آشنایی نسبی با بدنه دانشگاهی را ارائه میدهد، یک ملاحظه کلیدی، ماهیت متفاوت مسئولیت فعلی او در مرکز پژوهشهای مجلس در قیاس با الزامات ریاست بر دانشگاه آزاد است. مدیریت مرکز پژوهشها، نقشی عمدتاً ستادی، تحلیلی و سیاستپژوهانه است، در حالی که اداره یک «ابر-سازمان» مانند دانشگاه آزاد نیازمند توانمندی بالایی در فرماندهی اجرایی، مدیریت بحرانهای عملیاتی و راهبری یک تشکیلات عظیم و غیرمتمرکز است. همچنین سابقه معاونت او در دانشگاه، دانش سازمانی ارزشمندی را در اختیارش قرار میدهد، همچنان بار تصمیمگیری در جایگاه ریاست که نیازمند آزمون در بالاترین سطح مدیریت میدانی است میتواند محل درنگ باشد.
چشمانداز آینده
دانشگاه آزاد اسلامی در یک نقطه عطف تاریخی قرار دارد. مسیری که در دوره شهید طهرانچی با هدف تحول، ثبات و کارآمدی آغاز شد، باید با قوت و قدرت ادامه یابد. رئیس آینده این دانشگاه نه تنها باید یک مدیر اجرایی توانمند، بلکه یک راهبردنگار ملی باشد.
این مجموعه گسترده به مدیری نیاز دارد که بتواند ظرفیتهای عظیم آن را در خدمت به پیشرفت کشور به کار گیرد، مأموریتهای دانشگاه را در نسبت با تحولات پرشتاب علم، فناوری و نیازهای بازار کار بازتعریف کند، و در تعامل سازنده با نهادهای دولتی و حاکمیتی، نقش دانشگاه آزاد را به عنوان یک بازوی قدرتمند برای نظام تصمیمگیری و آیندهسازی کشور تثبیت نماید. انتخاب چنین فردی، ضامن تداوم حرکت رو به رشد این مجموعه و تحقق کامل پتانسیلهای آن خواهد بود.