فرويد معتقد بود که احساس خشم، خشونت و پرخاشگري، از نتيجه جنگ بين گناه و ناخودآگاه به همان شيوه اي صورت مي گيرد که در نيازهاي جنسي انجام ميشود و اين آغاز يک فعاليت دفاعي است. نظريه يادگيري اجتماعي نیز توضيح ميدهد که چگونه کودکان ميتوانند پرخاشگری را به سادگي با مشاهده و تقليد از ديگران بياموزند. آيا کودک در نهایت آنچه را که آموخته است، چه خوب و چه بد را انجام خواهد داد يا این که می تواند بیاموزد که چگونه بین انتخاب رفتارها و اعمال خود تمایز قائل شود؟
از دیدگاه بسیاری از روانشناسان و نظریه پردازان، کودکاني که در مهارت هاي اجتماعي ضعيف بوده و يا رفتار تکانشي دارند به خاطر تأثيرگذاري اوليا و معلمان است چرا که خود ايشان از مهارت هاي اجتماعي طبيعي ضعيفي برخوردارند. بنابر این دیدگاه، اگر کودکي از اعضاي خانواده، معلمان و همسالان خود تصاوير و اعمال منفي را گزينش کند و به درک منفي از اين تصاوير برسد، احتمال يادگيري پرخاشگري در او بالا مي رود و در مقابل، اگر تصاوير مثبتي از آنان دريافت کند، ادراک و شناختهاي مثبتي هم در تفکرات و هم در رفتار او مشاهده خواهد شد.
از نظر بروس (2007) علت ديگر رفتار پرخاشگرانه به خاطر ترشح هورمون هاي استرس است که تابع دستورات مغز بوده و با تغيير در ساختار نورون ها، هيپوکامپ را که جزو مناطق حساس و قابل انعطاف مغز است را تابع اين نوع رفتار کرده است. نتايج دیگر پژوهش ها نشان داد که پرخاشگري داراي عوارض جسمي، رواني و اجتماعي فراوانی است که موجب مشکلاتي چون احساس درماندگي، تنهايي، ناسازگاري اجتماعي، بي توچهي به حقوق و خواسته هاي ديگران، زخم معده، ميگرن، اختلال فشار خون، افسردگي و اضطراب می گردد.
خوشبختانه شواهد بسياری نشان داده اند که این رفتار و نوع نگرش، در طول زمان می تواند ثابت نباشد. یکی از درمانهای مهم این رفتار، ادراک و آموزش مثبت از سوي همسالان، والدين و معلمان است که باعث خواهد شد کودک به احساس صلاحيت، قدرت شخصي و درک ارزش و اهداف اصلي خود دست يابد. اما به عنوان یک درمان مستقیم و ساده میتوان از توانايي هاي کودک براي به تصويرکشيدن و جلب توجه که با رشد و تعالي فکري کودک ارتباط مستقيم دارد سود جست. نوع فعاليت هاي هنري که کودکان درگير آن می شوند به رشد توانايي هاي شناختي آنان کمک مي کند و اين امر از طريق بازتاب خود در نقاشي هايشان آشکار ميگردد. هنر موضوعي است که کودک را قادر به پاسخ دهي و باز خورد مثبت مي کند و يک تجربه مهم يادگيري است که در تغيير افکار و رفتار پرخاشگرانه اهميت زيادي دارد.
کودک بدین طریق احساسات اضطرابي و تکانشي خود را از طریق بیان خلاق به اشتراک می گذارد و قادر مي گردد تا آن را به زبان نمادها یا نشانه ها و یا به صورت بسیار مستقیم در آثار هنریش مطرح کند. گاهي فقط ممکن است بيان احساسات به تنهايي در نقاشي صورت گيرد و این خود آغازی نوین در شناخت و آگاهی او خواهد بود. بدین طریق الگوهاي رفتاری کودک پرخاشگر، خيلي زود در روند درمان تسريع ايجاد مي کند.
کودک در هنگام انجام فرایند هنری، بیشترین بخش دقت و تمرکز خود را بدون آنکه بخواهد، متوجه خلق چیزی می کند که برای او بعدها فراتر از رفتار و اعمال خشونت آمیز خواهد بود. وی با بهره گیری از نقاشی یا دیگر هنرها، مشکلات و احساسات پیچیده ونگرانی های محیطی یا خانوادگی خود را بیان می کند. او با تمرین و انجام تجربه های لذت بخش مختلف هنری، آرام آرام در می یابد که می تواند وجود و بودن خویش در این جهان عظیم را به نمایش گذاشته و فردیت و آزادی خود را اعلام نماید.
داود ماه زاده كارشناس ارشد روانشناسي كودك
بیشتر بخوانید:
والدین و یا مراقبت کننده گان از کودک با برقرار ارتباط پوستی با کودک مانند در آغوش گرفتن و یا بوسیدن باعث ایجاد دلبستگی ایمن در فرد می شوند .
تاثیر موسیقی بر زنان:
در زمینهٔ موسیقی حس شنوایی و حساسیت آن نقش اساسی در درک و گیرندگی دارد.آستانهٔ تحریک حس شنوایی و لامسهٔ زنان پایین تر از مردان است.
موسیقی نه تنها به عنوان هنر، بلکه به عنوان محملی برای درمان، نقش برجسته ای در تاریخ بشر داشته است.
موسیقی در بیمارستانها واتاق جراحی،زایمان واتاقهای انتظار،حالت اضطراب بیمار را تسکین می بخشد.
صوت درمانی یکی از روشهای مشترک است که بین تمامی اقوام و جوامع بشری وجود دارد.
پرسش بسیاری از خوانندگان کتاب ها و مقالات من، در مورد هنر درمانی خلاق همچون هنرهای تجسمی، موسیقی و حرکت درمانی و سلامت روان بوده است. آنها می پرسند که آیا این نوع درمان حرفه ای برای مراقبت های بهداشتی مردم سودی به ارمغان آورده است؟ و یا اینکه شرایط هنر درمانگران به طور رسمی و قانونی شامل چه موادی است؟ در یک پاسخ کوتاه می گویم که این موضوع بسیار پیچیده است و نیاز به توضیح بیشتر دارد.