ابوالفضل بیهقی دبیر فاضل و مشهور دوره غزنویان بود که اثر عظیم خود، تاریخ بیهقی را بر پایه یادداشتهای دقیقش نگاشت. این مجموعه سترگِ تاریخی و ادبی نشاندهنده بخشی از روزگار غزنویان است. متاسفانه فقط پنج قسمت از سی قسمت این مجموعه ارزشمند باقی مانده است. از بین رفتن این فصلها از زمان زنده بودن بیهقی شروع شده است؛ طوری که خودش میگوید: «اگر کاغذها و نسختهای من، همه به قصد، ناچیز نکرده بودندی، این تاریخ از لونی دیگر آمدی.» تاریخ بیهقی تنها گزارش رویدادهای تاریخی نیست؛ بلکه بیشتر شبیه اثر هنری و ادبی است که نویسنده تلاش کرده صحنهها و شخصیتهایی خلق کند تا عبرت آموز مردمان باشد و هرگز کهنه نشود. چنانچه خودش هم میگوید: «غرض من آن است که تاریخ پایهای بنویسم و بنایی بزرگ افراشته گردانم، چنانکه ذکر آن تا آخر روزگار باقی ماند.» این جمله بیهقی برای ما یادآور تلاش و خواسته فردوسی است که ۵۰ سال از او بزرگتر بود.
تاریخ بیهقی، نثر کلاسیک باارزش اثر ادبی محسوب میشود، زیرا ارزش هنریاش از بار اطلاعاتی که به ما میدهد بسیار بیشتر است. خودش میگوید: «در دیگر تواریخ چنین طول و عرض نیست... من چون این کار پیش میگرفتم، میخواهم که دادِ این تاریخ را به تمامی بدهم و گردِ زوایا و خبایا برگردم تا هیچچیز از احوال پوشیده نماند...». بیهقی حوادث و شخصیتهای دوره غزنویان را با چنان نثر پویا و دل انگیز و با شیوهای روایت گونه بیان میکند که گویی داستانهایش را برای مخاطب امروزی نوشته است. داستان پردازیهای مبتنی بر پایه حقیقت در این اثر گاهی شبیه شورانگیزترین و جذابترین صحنههای سینمایی میشود. بیهقی تا حدی به نوشتن اعتقاد دارد که میگوید: «مرد آنگاه آگاه شود که نوشتن گیرد و بداند پهنای کار چیست.»
و اما این اثر نثر عظیم توسط ادموند کلیفورد باسورث به انگلیسی در سال ۲۰۰۴ ترجمه و منتشر شده است. باسورث (متولد ۱۹۲۸ و درگذشته در ۲۰۱۵) تاریخدان، خاورشناس و استاد دانشگاه منچستر بود. مهمترین پژوهشهای او درباره تاریخ غزنویان بوده است. او قبل از این ترجمه مقالات متعددی درباره تاریخ بیهقی نوشته است. پیش از این، تاریخ بیهقی تنها به زبان روسی برگردانده شده بود. در مقدمه این ترجمه نکتههای تاریخی، جغرافیایی و ادبی سودمند بسیاری وجود دارد. ترجمه این متن ادبی و تاریخی که متعلق به قرن پنجم هجری قمری است، قطعاً کار دشوار و پیچیدهای است. این ترجمه بر تجربهای عمیق از فن ترجمه و تحلیل متن استوار است؛ زیرا پیش از این تاریخ طبری هم در سال ۱۹۹۹ توسط این مترجم به انگلیسی برگردانده شده است. باسورث علاوه بر ترجمه دقیق به انگلیسی، شناخت و دلبستگی بسیاری به تاریخ بیهقی پیدا کرده بود. او در مقدمه ترجمه کتاب مینویسد که شخصیتها در «تاریخ بیهقی» به شکل تصویری سهبعدی شده از متن خارج میشوند و شما در برابر یک نمایش میایستید.
در ابتدا به نظر میرسد چون این اثر به نثر نگاشته شده است ترجمه آسانتری نسبت به متون نظم دارد. اما پیچیدگیهای ترجمه در تاریخ بیهقی به این دلیل است که به گفته وحیدیان کامکار، ابوالفضل بیهقی به عنوان مؤلفِ تاریخ با زبانی عامیانه مینگاشته و از کنایات زیادی در نگارش متنش بهره برده است. همچنین ترکیبات و تعبیرات او در عینِ ایجاز، معنی و مفهوم وسیعی را دربرمیگیرد. داریوش آشوری میگوید: زبانِ روایتِ تاریخِ بیهقی به گفتار نزدیکتر است تا به نوشتار. پس میتوان گفت یکی دیگر از دلایل دشوار بودن ترجمه این اثر گفتاری بودن زبان است که آن را از حالت ساختارمند و دارای قواعد مشخص و زودیاب خارج میکند.
قطعاً ترجمه این اثر ارزشمند به زبان انگلیسی باعث شناساندن تاریخ و ادبیات سرزمین ما به جهان خواهد بود. سرزمینی که انباشت ادبی آن به حدی عظیم است که به جرات میتوان گفت یکی از ستونهای ادبیات کلاسیک در جهان است. ترجمه این اثر از روی نسخه فیاض و کار ویرایش این ترجمه بر عهده محسن آشتیانی پژوهشگر ایرانی بوده است.
این ایرانشناس انگلیسی در تاریخ ۱۱ اسفند ۱۳۹۳ (۲ مارس ۲۰۱۵) در سن ۸۶ سالگی درگذشت. مجلس نکوداشت علمی در سال ۱۳۸۰ شمسی در بنیاد موقوفات افشار او برگزار شد و جایزه این بنیاد را دریافت کرد. جایزه جهانی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران نیز در سال ۱۳۸۲ به وی اهدا شد. آثار او مورد استناد بسیاری کتابها و مقالات قرار گرفته است. یکی از آخرین کارهای علمیاش، ترجمه تاریخ بیهقی به انگلیسی بود که به نظر صاحبنظران از بهترین ترجمههای متون ادبی و تاریخی فارسی به زبان انگلیسی است و توانسته به بهترین شکل، ویژگیهای زبانی تاریخ بیهقی را به انگلیسی برگرداند.
* منتقد ادبی