دکتر احمد دلبری در گفتوگو با ایران اکونومیست، درباره اجرای سند ملی سلامت سالمندی، گفت: متاسفانه این سند تا به حال اجرایی نشده و هنوز برنامه اقدام ندارد. تقسیم کار ملی برای آن انجام نشده است و در حد رونمایی بوده است. اجرای سند اکنون وابسته به استان و شهرستان است که اگر مدیری در مجموعهای دغدغه سالمندی داشته باشد، بخشهایی از سند را اجرایی میکند، اما نمیتوان گفت سند ملی سلامت سالمندی به شکل کشوری اجرا میشود. این درحالی است که چندین سال است که از رونمایی این سند میگذرد ولی هنوز دبیرخانه شورای ملی سالمندی برنامه اقدام برای سند را ابلاغ نکرده است.
وی با اشاره به اینکه سند ملی سلامت سالمندی به دستگاههای ذیربط ابلاغ شده است، تصریح کرد: البته سند یک مفهوم کلی است و نیاز به تقسیم کار دارد که هنوز محقق نشده است.
وی با انتقاد از کمیتههای تشکیل شده در دبیرخانه شورای ملی سالمندی، بر لزوم اصلاح این کمیتهها تاکید کرد و گفت: لازم است اقدامات به درستی انجام شوند؛ در کمیته های تشکیل شده به عنوان مثال مسئولیت کمیته آموزش به اداره کار داده شده است در حالی که رابطهای بین آموزش و توانمندی سالمندان بازنشسته با اداره کار وجود ندارد.
اَبر بحرانی از جنس سالمندی...
رییس مرکز تحقیقات سالمندی اظهار کرد: بحران و چالش سالمندی فراتر از یک یا دو وزارتخانه است؛ ما اَبَر بحران سالمندی را در راه داریم و برای مدیریت این اَبَر بحران نیاز به یک عزم حاکمیتی داریم. مشکلات سالمندی که تنها بحث بهداشت و درمان نیست. ما در حوزه بازنشستگی و سالمندی چالشهایی بسیار فراتر از بهداشت و درمان داریم. برخی صندوقهای بازنشستگی ما ورشکستهاند چون به دلیل بازنشستگیهای پیشاز موعدی که انجام میشد، اکنون با حجم زیادی از بازنشستگان روبرو هستیم که به جز صندوق تامین اجتماعی، سایر صندوقها نیز توان پرداخت مسمتری این افراد را ندارند. بنابراین به دلیل این مسائل و مدیریت این بحران نیاز است که یک بسیج عمومی و حاکمیتی صورت پذیرد. در مورد سالمندی نمیتوان تنها به اقدامات وزارت بهداشت یا سازمان بهزیستی بسنده کرد.
او با بیان اینکه دو سال است که جلسه شورای سالمندی در کشور تشکیل نشده است، ادامه داد: این درحالی است که در سند ملی سلامت سالمندی قید شده است که شورای ملی سالمندی باید هر شش ماه تشکیل شود اما دو سال است که این جلسه برگزار نشده است.
رئیس انجمن علمی طب سالمندان ایران، افزود: بر اساس رصد شرایط موجود و نگاه به آینده پیش بینی میشود منابع لازم برای درمان بیماران سالمند در آینده را نداشته باشیم و بنابراین لازم است که به سمت پیشگیری از ابتلا به بیماریها برویم؛ یعنی باید بحث بهداشت در حوزه سالمندی مهمتر از بحث درمان باشد ولی متاسفانه برنامهای برای این مهم وجود ندارد. در حال حاضر در سطح کشور ۳۶۰ هزار نفر سالمند بسیار پرخطر داریم که بیماریهای زیادی دارند، اما متاسفانه هنوز برای بیمار نشدن افراد فکری نشده و سازمانهای بیمهگر حتی از پذیرش نسخ متخصصین طب سالمندی که مثلا MRI مغزی برای سالمند مینویسند، خودداری میکنند و این درحالیست که سایر متخصصین مجاز به نوشتن این نسخ هستند.
دلبری درباره جمعیت سالمندان کشور در حال حاضر، تصریح کرد: آخرین سرشماری رسمی کشور مربوط به سال ۱۳۹۵ بوده است اما، جمعیتشناسان برآورد میکنند که اکنون تقریبا ۱۰ میلیون نفر سالمند (فرد بالاتر از ۶۰ سال) داریم و موضوع نگران کننده برای ما سرعت سالمند شدن جمعیت است. سرعت سالمند شدن افراد در جامعه ما منحصر به فرد است؛ در کشورهای توسعه یافته زمان لازم برای دو برابر شدن جمعیت سالمندی بیش از ما است چنانکه این سرعت رشد دو برابر شدن از ۱۰ درصد به ۲۰ درصد، در فرانسه ۱۲۰ سال، در کشور سوئد ۹۰ سال و در آمریکا ۷۵ سال طول کشیده است اما سرعت دو برابر و سه برابر شدن جمعیت سالمندی در کشور ما بسیار نگران کننده است و بر همین اساس تخمینها بر آن است که در سال ۱۴۳۰ ما ۳ برابر جمعیت فعلی سالمند خواهیم داشت.
او ضمن آنکه شرایط رشد سالمندی در کشور را نگرانکننده خواند، اظهار کرد: متاسفانه تنها نوشتن سند سلامت سالمندی در کشور ۱۸ سال طول کشید. حال در شرایطی که طی ۲۰ سال، جمعیت ۱۰ درصدی سالمندان به ۲۰ درصد برسد، آیا زیرساخت درستی برای مواجهه با این شرایط موجود است؟ جمعیت سالمند آسیبپذیر است و نیاز به زیرساخت دارد. چالشهای سالمندی یک پازل با اجزای مختلف است.
رئیس مرکز تحقیقات سالمندی با اشاره به اینکه ۶۰ درصد منابع بیمهای کشور برای بازنشستگان هزینه میشود، گفت: این در حالی است که جمعیت بازنشستگان اکنون ۱۰ درصد است ولی آیا در سال ۱۴۲۰ هم همه صندوقها میتوانند از پس پرداخت این هزینهها بربیایند؟ باید عزم ملی برای برطرف کردن چالشهای سالمندی ایجاد شود.
وی افزود: اکنون یک میلیون نفر فرد بالای ۸۰ سال و شش هزار نفر بالای ۱۰۰ سال در کشور داریم؛ اما ۲۰ سال دیگر آدمهایی که سن بالاتری دارند بیشتر زنده خواهند بود؛ چرا که با پیشرفت پزشکی، امید به زندگی افراد هم افزایش یافته است. چنانچه از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون عمر افراد جامعه ۲۰ سال بیشتر شده است. در ۲۰ سال آینده این پیشرفتهای پزشکی بیشتر هم خواهد بود و قطعا آدمهایی با سن بالاتر زنده خواهند ماند، آیا سیستمهای بهداشتی، درمانی، بیمهای، رفاهی و ... آماده شرایط سالمندی در سال ۱۴۳۰ هستند؟
دلبری ادامه داد: کارشناسان و متخصصان منکر اهمیت امر جوانی جمعیت نیستند اما این موضوع با سالمندی متفاوت است. اگر جمعیت جوان شود مشکلات سالمندان فعلی و سالهای آتی از بین میرود؟ باید به موازات آنکه به جوانی جمعیت فکر میکنیم، به سالخوردگی و پیری جمعیت هم فکر کنیم. الان که هر سالمند فعلی به طور میانگین ۵ فرزند دارد، تقریبا ۳۰ درصد سالمندان ساکن در آسایشگاهها را سالمندان مجهولالهویه تشکیل میدهند، حال به روند آینده فکر کنید که چگونه خواهد شد؟ در حال حاضر آمار تجرد قطعی در سالمندی حدود ۸۰ هزارنفر است اما در آینده چگونه خواهد بود؟ پیشبینی میشود که با توجه به عبور از سن ازدواج برخی جوانان، آمار تجرد قطعی سالمندان آینده در سال ۱۴۳۰ به بیش از ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر برسد.
او درباره شایعترین علت مرگ در سالمندان نیز توضیح داد: شایعترین علت مرگ سالمندان به ترتیب مربوط به بیماریهای قلبی و عروقی، سرطانها و سکته مغزی است. شایعترین علت معلولیت در سالمندی نیز سکته مغزی است. بخش زیادی از این بیماریها قابل پیشگیری است به شکلی که به عنوان مثال میتوان تا ۸۰ درصد از سکته مغزی پیشگیری کرد.
وی با تاکید بر اینکه اقدامات مناسبی در حوزه پیشگیری از بیماریها انجام نشده است، گفت: از آنجایی که بیماریهای دوره بازنشستگی و سالمندی غالبا علامت مشخصی ندارد، توصیه اکید این است که افراد پیش از اینکه بیمار شوند، در دهه پنجم زندگی با مراجعه منظم به پزشک و انجام غربالگری از بروز بیماری پیشگیری کنند. اکنون ۹۰ درصد سالمندان در کشور ما یک بیماری،۷۰ درصد ۲ بیماری و ۵۰ درصد سالمندان ۳ بیماری و بیشتر دارند و ما با پیشگیری میتوانیم تعداد این بیماریها را کم کنیم و یکسری از آنها رابه تعویق اندازیم؛ اما متاسفانه به عنوان کارشناس، عزم ملی در این کار نمیبینم.
او با اشاره به اینکه بحران سالمندی مربوط به آدمهای بالای شهر است، بیان کرد: در روستا و یا پایین شهر بالاخره فرد سالمند یک نفر را دارد که کمک او کند، اما در بالا شهر است که میبینیم یک سالمند به تنهایی و بدون کمک هیچکس در یک خانه 2هزار متری زندگی میکند.
رئیس مرکز تحقیقات سالمندی درخصوص توقف روند تربیت متخصصان طب سالمندی، اظهار کرد: بر اساس استانداردهای جهانی اکنون در کشور به ۲۳۰۰ نفر متخصص طب سالمندی نیاز داریم ولی تنها ۲۳ متخصص طب سالمندی در کشور داریم که همه این افراد هم در رشته تخصصی خود مشغول به فعالیت نیستند. با این حال طی آخرین جلسهای که با معاون آموزشی وزارت بهداشت داشتیم، موضوع توقف تربیت متخصصان طب سالمندی را مطرح کردیم و ایشان قول دادند که برای این رشته ظرفیت باز کنند که خوشبختانه بالاخره پس از ۵ سال، امسال اعلام شد که دانشگاه علوم پزشکی تهران و دانشگاه علوم پزشکی ایران هر کدام دو نفر متخصص طب سالمندی تربیت خواهند کرد و این موضوع در دفترچه هم آمد. امسال این اتفاق در شرایطی رخ داد که از موعد مقرر گنجاندن رشته در دفترچه گذشته بود و از ظرفیت ذخیره سایر رشتهها، به طب سالمندی ظرفیت دادند و این کاری قابل تحسین بود. امیدوارم این روند در سالیان آتی هم تکرار شود.
او با تاکید بر لزوم آموزش نیروی انسانی برای کار با سالمندان در ردههای مختلف، بیان کرد: یک سالمند تنها به متخصص طب سالمندان نیاز ندارد؛ همانطور که یک کودک فقط به متخصص کودکان نیاز ندارد. سالمند نیاز به انواع و اقسام تخصصها دارد. الان در کشور بیش از ۱۰۰ نفر فوق تخصص مغز و اعصاب کودکان داریم اما چه تعداد فوق تخصص مغز و اعصاب سالمندان داریم؟ و این در شرایطی است که مشکلات مغز و اعصاب سالمندان بیشتر است. البته تربیت نیرو تنها شامل متخصصین نمیشود، بلکه در ردههای پایینتر هم لازم است نیرو تربیت کنیم.
وی افزود: فردی که برای نگهداری از سالمند، غذا دادن به او، کنترل زخم بستر وی و... به منزل میآید باید مهارتهای اولیه را داشته باشد. در دنیا به موضوع سالمندی به عنوان یک بیزینس نگاه میشود و دولتها روی آن سرمایهگذاری میکنند و بیشترین اشتغال در اروپا مربوط به مراقبین سالمند خانگی است. یکی از اقدامات مفید میتواند این باشد که به افراد تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی، آموزشهای لازم برای نگهداری از سالمندان را بدهیم تا ضمن اشتغالزایی برای این افراد، آنها بتوانند درآمد خوبی هم کسب کنند اما متاسفانه به این مسائل فکر نمیشود.
دلبری در پایان تاکید کرد: در دنیا همیشه وقتی پنجره جمعیتی باز میشود و جوانان و جمعیت سنین بین ۱۵ تا ۶۵ سال بیشتر میشود، کشور به سمت توسعه میرود. در سال ۱۳۶۵ بیشترین رشد جمعیت را داشتیم اما اکنون در سال ۱۴۰۲ وضعیت برعکس شده است. موضوع سالمندی در کشور ما غیرقابل پیشبینی نیست که نتوان فکری برای آن کرد .