به گزارش ایران اکونومیست، بررسی پدیدههای تاریخی از منظر علوم مختلف میتواند چراغ راهی برای آینده باشد. اقتصاد نیز یکی از موضوعاتی است که در برهههای مختلف توانسته است دلایل متقن و منطقی برای پدیدههای اجتماعی بیان کند.
انقلاب اسلامی علاوه بر ریشههای فرهنگی و اجتماعی که داشته است، می توان اقتصاد را نیز به عنوان عوامل ثانویه فروپاشی پهلوی معرف کرد.
اقتصاددانان و افرادی که در بانک مرکزی، سازمان برنامه و وزارت اقتصاد دوران پهلوی دوم حضور داشته اند، دلایل مختلفی را برای فروپاشی عنوان کردهاند.
بنیاد تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد انگلیس مصاحبههایی را در زمینه بررسی تاریخ اقتصاد ایران در دوره پهلوی با کارگزاران اقتصادی ان روز انجام داده است.
بررسی این مصاحبههای نشان میدهد افرادی که در راس سیستم اقتصادی آن دوره قرار داشتهاند، عوامل مختلفی را برای فروپاشی پهلوی عنوان کرده اند.
در ادامه این گزارش به بررسی نظرات کارگزاران سلطنتطلب در زمینه عوامل پیروزی انقلاب می پردازیم.
* عوامل فروپاشی از نگاه بهمن آبادیان
بهمن آبادیان در سالهای 42 تا 44 رئیس اداره بررسیهای اقتصاد بانک مرکزی و در سال های 48 تا 51 نیز معاون سازمان برنامه بود.
در مصاحبه آبادیان با بنیاد تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد بر دو عامل مهم به عنوان عوامل فروپاشی حکومت پهلوی تمرکز شده است که عبارتند از:
- افزایش درآمدهای نفتی و بی انضباطی مالی
- غفلت از توسعه انسانی و تمرکز بر توسعه فیزیکی
تمرکز شغلی وی در دو نهاد بانک مرکزی و سازمان برنامه موجب حساسیت بالای او بر انضباط مالی و مسائل توسعه در ایران شده است؛ حضور وی در بالاترین سطوح مدیریتی این نهادها نیز موجب شده است تا اطلاعات موثق و دقیقی از مسائل و مشکلات اقتصادی ایران در این سالها داشته باشد.
* 9 عامل فروپاشی پهلوی از نگاه ابوالحسن ابتهاج
ابتهاج در یک دوره نسبتا طولانی در مناصب مختلف اقتصادی کشور نقش فعال و تاثیرگذار مدیریتی داشت و در جریان کوچکترین مسائل اقتصادی و سیاسی ایران قرار می گرفت. در سال های 1321 و 1329 به عنوان رئیس بانک ملی و از سال 1333 تا 1337 به عنوان رییس سازمان برنامه در خدمت شاه بوده است.
ابتهاج همچنین سال ها به عنوان یک فعال اقتصادی در بخش خصوصی فعالیت داشته که به وی این فرصت را داده است تا به عنوان یک منتقد به نظام سیاسی و اقتصادی کشور نگاه کند. در مصاحبه مفصل ابتهاج با مجموعه تاریخ شفاهی هاروارد، عوامل متعددی به عنوان دلایل فروپاشی نظام پهلوی بر می شمارد که به اختصار عبارتند از:
- اتلاف منابع ملی در پروژه های سرمایهگذاری
- اختلاف با شاه بر سر عایدات نفت
- انتقادناپذیری شاه
- اشتباه در هزینه کرد عایدات نفتی و زوال سرمایه اجتماعی
- نظام انگیزشی فساد پرور در فرادستان
- ستبداد پروری ایرانیان و سیاستهای غلط توسعه ه استبداد شاه و متروکه شدن قانون اساسی
- فساد گسترده در فرادستان
- ضعف نظام تصمیم گیری و حکمرانی
- مبارزه با فساد دروغین
* علی امینی و بررسی علل اقتصادی انقلاب
علی امینی از سال 1329 تا اردیبهشت 1340 به عنوان وزیر اقتصاد و وزیر دارایی در خدمت دولت بوده و در سال 1340 تا 1341 به عنوان نخست وزیر در دولت حضور داشته است. بسیاری معتقدند دوره دیکتاتوری شاه بعد از نخست وزیری امینی آغاز شده است.
امینی 3 دلیل را برای سقوط شاه عنوان می کند:
- بی اعتقادی شاه به اصلاح ساختارها
- گسست ساختاری و عدم شایسته سالاری
- خودکامگی شاه و به هم ریختگی نهادهای کشور
* عوامل سقوط شاه از نگاه مهدی سمیعی
محمدمهدی سمیعی در سال ۱۳۳۸ مدیر عامل بانک توسعه صنعتی شد و تا سال ۱۳۴۲ که به سمت ریاست بانک ملی منصوب شد. سمیعی ۶ سال رئیس بانک مرکزی بود و در سال ۱۳۴۹ به سازمان برنامه رفت و برای بیست ماه سکان هدایت عالی ترین نهاد برنامه ریزی کشور را در دست گرفت.
از ۱۳۵۱ تا فروردین ۱۳۵۸ به عنوان مدیر عامل و رئیس سمیعی صندوق توسعه کشاورزی فعالیت کرد و در این سال ایران را برای همیشه ترک کرد. محمدمهدی سمیعی چهار عامل را برای فروپاشی نظام پهلوی ذکر میکند:
- بی اختیاری دولتها در برابر اراده شاه
- بی توجهی به نهادسازی و اصلاحات نهادی
- تناقضات رفتاری شاه
- دخالت شاه در امور اجرایی
سمیعی به دلیل مشاغل و مناصب مدیریتی خود از موقعیتی در حکومت شاه برخوردار بود که به اطلاعات دست اول سیاسی و اقتصادی و مالی دسترسی داشت و با رجال طراز اول کشور نظیر شاه نخست وزیر خاندان سلطنتی و وزرا در ارتباط دائمی بود.
وی که در دولتهای مختلف دارای مسئولیت های بالای اجرایی بوده است، یکی از اصلیترین عوامل فروپاشی حکومت پهلوی را ضعف و بی ارادگی دولت ها در برابر شخص شاه و دخالت او در امور اجرایی کشور میداند.
* جعفر شریف امامی و بیان 4 دلیل سقوط پهلوی
تجربه حضور چهل ساله و مستمر شریف امامی در مهمترین مناصب حکومتی مانند مجلس سنا و مجلس ملی و نخست وزیری و وزارت به او این امکان را میداده که از نزدیک با مسائل و مشکلات و چالشهای اجرایی و سیاستی حکومت روبه رو شود و اطلاعات و تحلیل های دست اولی از مسائل را ارائه دهد. او در برخی از این مسائل خود به صورت مستقیم درگیر بوده و روایتهای او یک روایت بی واسطه و دست اول از آن وقایع است. شریف امامی چهار عامل برجسته در فروپاشی سلسله پهلوی را ذکر می کند:
- ناکارآمدی هیئت دولت و نظام اجرایی کشور
- بی انضباطی مالی
- فقدان شایسته سالاری و تضعیف مجلس
- دخالت شاه در امور اجرایی کشور
* عوامل فروپاشی از نگاه علی نقی عالیخانی
عالیخانی اقتصاددانی است که در سال های 41 تا 48 به عناون وزیر اقتصاد در دولت های مختلف فعالیت داشت، اگرچه عالیخانی در سالهای آخر منتهی به انقلاب نقشی در سیستم دولتی کشور ندارد اما به واسطه فعالیتهای اقتصادی و ارتباطات خود شواهد قابل اعتنایی از آن روزها روایت می کند.
عالیخانی در مصاحبه نسبتا مفصلی که با مجموعه تاریخ شفاهی هاروارد انجام داده و پس از مرگ وی منتشر شده است چگونگی فروپاشی نظام سیاسی و اقتصادی کشور را به طور اجمال بیان می کند:
- غفلت از مسائل اجتماعی
- نظام انگیزشی سفله پرور در ساخت قدرت
- استبداد رأی و دخالت در امور جزئی
- فساد در فرادستان
* سقوط پهلوی از دید عبدالمجید مجیدی
مجیدی یکی از نزدیکترین افراد و مدیران به هویدا در دوران نخست وزیری اوست و تقریبا در تمام دوران نخست وزیری هویدا مشاغل کلیدی مانندوزارت و ریاست سازمان برنامه را بر عهده دارد؛ مجیدی در مصاحبه خود دلایل زیر را برای سقوط شاه معرفی می کند:
- زوال سرمایه اجتماعی
- تضاد منافع دولت و ملت
- بی توجهی شاه به نظام برنامه ریزی
- افزایش درآمد نفت و بی انضباطی مالی
- فرار سرمایه در نتیجه سیاستهای اقتصادی
- ناکارآمدی نهادهای کشور
* غلامرضا مقدم و دلایل فروپاشی شاه
مقدم از زمان تاسیس بانک مرکزی به عنوان قائم مقام این بانک مشغول به فعالیت بوده است، وی عوامل فروپاشی حکومت پهلوی را موارد زیر عنوان میکند:
- تضعیف قانون اساسی
- انقلاب سفید و اصلاحات ارضی
- بی توجهی به هشدارهای کارشناسی
- بی اعتقادی شاه به برنامه ریزی و انضباط مالی
- ناکارآمدی دولت
- بی توجهی به اولویتهای اصلی کشور
* روایت فروپاشی شاه از زبان محمدیگانه
یگانه خصوصا در پنج سال پایانی حکومت پهلوی جزو تاثیرگذارترین افراد اقتصادی حکومت بوده و از نزدیک شاهد بسیاری از سیاستگذاریها و تصمیمات اقتصادی و وقایع سیاسی آن روزها بوده است؛ وی یکی از ارکان اصلی دولت امیرعباس هویدا در طول ۱۴ سال نخست وزیریاش بود و نقش برجستهای برای هویدا در ناکامی دولت و تضعیف نظام حکمرانی کشور قائل است.
- نقش هویدا در تضعیف دولت و تشدید استبداد شاه
- بی توجهی به گزارشهای کارشناسی
- بی توجهی به اولویتهای اصلی کشور
بررسی نظرات کارگزاران دوره پهلوی نشان میدهد، بی انضباطی مالی، دیکتاتوری شاه، عدم پایبندی به برنامههای توسعه، ناکارامدی دولت، مواجه نادرست با درآمدهای نفتی و زوال سرمایه اجتماعی از جمله مهمترین دلایل سقوط پهلوی بوده است.
پایان پیام/