به گزارش ایران اکونومیست، امیر سرتیپ غلامحسین دربندی از همرزمان سپهبد شهید علی صیاد شیرازی روایت میکند: شهید صیاد شیرازی علاقه عجیبی به جمعآوری اسناد و مدارک دفاع مقدس و ثبت حوادث و وقایع آن دوران داشت و مرکزی را برای این کار مهم تأسیس کرد و نامش را «هیئت معارف جنگ» گذاشت. او اعتقاد داشت که این جنگ، کلاس درس و دانشگاهی از معارف بوده است. میگفت: «جنگ ما جنبههای عرفانی زیادی داشت و باید این معارف را استخراج کنیم و به گوش نسلهای آینده برسانیم.» به همین دلیل نام این مرکز را «معارف جنگ» گذاشت.
او به جز فرماندهان، دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش را هم به منطقه میبرد تا وقایع را از نزدیک دیده و آنها را از زبان فرماندهان شرکت کننده در عملیات بشنوند. ایشان مقید بود که با قطار،همراه دانشجویان به مناطق جنگی جنوب برود. این طور نبود که بگوید دیگران بروند، من کار دارم و بعد خودم را میرسانم؛ خودش با دانشجویان و خانواده شهدا سوار قطار میشد و به سمت جنوب میرفت.
شهید صیاد اصرار داشت که در هر سفر به منطقه جنوب، چند نفر از فرزندان شهدا همراه کاروان باشند. در جلسهای که پیش از یکی از این سفرها داشتیم، به من گفتند: چند فرزند شهید را انتخاب کن تا با ما بیایند. پرسیدم: «کدام منطقه میرویم؟» گفتند: «منطقۀ فتحالمبین.» گفتم: «اجازه میدهید از فرزندان شهیدان همان منطقه انتخاب کنم؟» موافقت کردند.
آقای «سیدابراهیم منفردنیاکی» فرزند شهید سرلشکر نیاکی، پسر شهید «شیخ ویسی»، پسر شهید «کمرکی» و یک جانباز به نام سروان «علی اژدری» افرادی بودند که برای این سفر انتخاب کردم. شهید صیاد از انتخاب من خیلی خوشحال شد و گفت: «شمارۀ آنها را بگیر تا خودم با آنها صحبت کرده و دعوتشان کنم.»
یک کوپه به خانواده شهدا اختصاص داده شد. نماز را اول وقت در یکی از ایستگاهها خواندیم.هنگام سوار شدن به قطار، شهید صیاد پرسید: «خانواده شهدا در کدام کوپه هستند؟ برویم احوالی از آنها بپرسیم.»
این درس بزرگی برای ما بود؛ یعنی باید خانواده شهدا را با وضو ملاقات کرد؛ آنها خیلی احترام دارند و فداکاری زیادی از خود نشان دادهاند. شهید صیاد میگفت:«این خانوادهها عزیزانشان را تقدیم خداوند کردهاند و ما وظیفه سنگینی در برابرشان داریم.»