شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 14 - ۱۱ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۱۳ دی ۱۴۰۱ - ۰۶:۵۲

کار ناتمامی که آیت‌الله جوان قبل از تبعید انجام داد

آیت‌الله‌زاده‌ای جوان و با کیاست که رهبری نهضت اسلامی در دوره پهلوی را پس از تبعید پدرش به ترکیه برای دو ماه در دست گرفت از طریق صدور اعلامیه‌های روشنگرانه و انجام سخنرانی‌ها و دیدارها و گفت‌وگوهای متعدد با علما و بزرگان حوزه‌های علمیه و شخصیت‌های سیاسی مبارزات انقلاب اسلامی مسیر مبارزات انقلاب اسلامی را چنان سمت و سو داد که با درگذشت غافلگیر کننده‌ اش در نجف‌اشرف بنیانگذار انقلاب اسلامی در توصیش گفت: «مصطفی امید آینده اسلام بود.»
کار ناتمامی که آیت‌الله جوان قبل از تبعید انجام داد
کد خبر: ۵۶۴۹۴۶

به گزارش ایران اکونومیست، امروز ۱۴ دی پنجاه و هشتمین سالروز تبعید آیت‌الله سید مصطفی موسوی خمینی به ترکیه در سال ۱۳۴۳ است.

به دنبال بازداشت و تبعید آیت‌الله العظمی سید روح‌الله موسوی خمینی به ترکیه در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۴۳ سید مصطفی فرزندش نیز بعد از دو ماه در تاریخ ۱۴ دی ۱۳۴۳ توسط ماموران سازمان اطلاعات و امنیت کشور – ساواک - دستگیر و به شهر بورسا محل سکونت پدر در غرب ترکیه، شهری کوچک در حد فاصل ۴۶۰ کیلومتری غرب آنکارا و ۱۵۵ کیلومتری جنوب استانبول تبعید شد.

اما چه شد که ساواک او را تبعید کرد، تبعیدی که ۱۳ سال بعد با درگذشت ناگهانیش در نجف‌اشرف داغی سنگین بر قلب پدر، خانواده و دوستدارانش گذاشت؟

آیت‌الله سید مصطفی خمینی در پی دستگیری و زندانی شدن حضرت امام خمینی(ره) توسط ماموران ساواک که به دنبال اعتراض شدید ایشان به حمله ماموران شهربانی قم به مدرسه فیضیه و شهید و مجروح کردن طلاب و روحانیون این شهر در فاجعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ اتفاق افتاد، زبان گویا و رابط هوشمند بین امام و یاران ایشان در خارج از زندان شد.

ارتباطات گسترده آیت‌الله جوان با مراجع و علمای کشور، بدنه حوزه‌های علمیه و بزرگان و شخصیت‌های سیاسی در داخل و خارج از کشور از او عالمی هوشمند و مبارز ساخت.

یک ماه بعد از فاجعهِ فیضیه، ماموران ساواک در گزارشی که در تاریخ ۱۷ تیر ۱۳۴۲ برای مقامات سیاسی کشور درباره شخصیت سید مصطفی چنین نوشتند: «در شهرستان قم، پسر آیت‌الله خمینی که معمم می‌باشد به جای وی نشسته و دستورهای او را به مورد اجرا می‌گذارد و اعلامیه‌هایی تهیه و برای روحانیون می‌فرستد.»

گزارش مذکور توسط رییس ساواک تهران تکمیل و برای سرلشکر حسن پاکروان دومین رییس ساواک کشور فرستاده شد. در این گزارش آمد: «بعد از دستگیری و بازداشت آیت‌الله خمینی پسر وی به نام سید مصطفی که معمم نیز می‌باشد، امور جاریه را انجام می‌دهد و پول‌هایی هم توسط بازاریان تهران جهت شهریه طلاب رسیده که شهریه ماه جاری طلاب حوزه علمیه قم، به وسیله نامبرده پرداخت گردیده است.»

کار ناتمامی که آیت‌الله جوان قبل از تبعید انجام دادنفر اول از راست سید مصطفی خمینی

زندانی چند ماهه امام در سال ۱۳۴۲ و محدودیت در رفت و آمد پس از خلاصی از زندان، موجب محدودیت ارتباط مستقیم مردم و روحانیون با ایشان شد. آیت‌الله‌زاده جوان در آن مقطع حساس جزو معدود افرادی بود که اجازه داشت با پدر ملاقات کند.

ساواک فعالیتهای سید مصطفی را چنین گزارش داد: «طبق اطلاع واصله اخیرا پسر آیت‌الله خمینی با افراد متنفذ و مخالف دولت در تماس می‌باشد، چون مشارالیه می‌تواند با پدرش ملاقات نماید از این لحاظ رابط بین پدرش و افراد مخالف دولت است.»

اما سید مصطفی بی‌توجه به این گزارش‌ها از این فرصت نهایت بهره را برد و به رابط بین بدنه جامعه و بزرگان حوزه‌های علمیه و امام تبدیل شد. تبادل اخبار و پیام‌ها بین آنان و امام و تعریف اتفاقات و حوادث روز برای پدر و صدور اعلامیه‌های روشنگرانه نیز از جمله برنامه‌های روزانه سید مصطفی شد.

سید مصطفی علاوه بر انجام امور فوق مسافرت‌های متعددی بین تهران و مشهد و قم و دیدار و گفت‌وگو با مراجع عظام تقلید به خصوص آیت‌الله سید محمدهادی میلانی رییس حوزه علمیه مشهد برای انتقال پیام‌ها و سخنان امام انجام داد.

البته سفرهای ایشان از چشم ماموران اطلاعاتی ساواک مخفی نماند. در یکی از گزارش‌های ساواک آمد: «مصطفی پسر آقای خمینی روز جمعه ۱۸ مرداد ۱۳۴۲ به مشهد مسافرت نموده است. ظاهرا این مسافرت به منظور ادای نذری بوده که برای استخلاص پدرش نموده است و به طوری که ظاهرا نشان می‌دهد پدرش چندان رغبتی به انجام این مسافرت نداشته است.»

کار ناتمامی که آیت‌الله جوان قبل از تبعید انجام دادسید مصطفی خمینی نفر دوم از راست

مسافرت آیت‌الله جوان به مشهد بارها تکرار شد. با بازداشت و زندانی شدن جمعی از طلاب و علمای تبریز در حادثه حمله نظامیان شهربانی تبریز به مدرسه طالبیه این شهر که در اعتراض به فاجعه مدرسه فیضیه انجام شد او باز هم به دیدار آیت‌الله میلانی در مشهد رفت.

در پی شدت گرفتن فعالیت‌های سیاسی آسید مصطفی ساواک در گزارشی نوشت: «سید مصطفی خمینی، فرزند آیت‌الله خمینی شدیدا علیه دولت فعالیت می‌نماید.» تکرار این جنس گزارش‌ها در نهایت موجب احضار او به شهربانی کل کشور شد.

ارتشبد نعمت‌الله نصیری، رییس وقت شهربانی کشور و فرماندار نظامی تهران مورخه ۱۶ شهریور ۱۳۴۲ سید مصطفی را به دفترش احضار کرد و پس از عتاب طی حکمی خطاب به او اخطار کرد: «چنانچه مشارالیه در رویه خویش تجدیدنظری به عمل نیاورد و مراوده خود را با روحانیون مزبور و افراد ناراحت قطع نکند با عکس‌العمل شدیدی از طرف مقامات و مراجع مربوطه روبه‌رو خواهد شد.»

با این‌که اخطار ساواک به او ابلاغ شد اما بنا بر مکاتبات و گزارش‌های ساواک ایشان همچنان به سفرهایش ادامه داد. سید مصطفی در بهار و تابستان سال ۱۳۴۳ سفرهای متعددی به مشهد، اصفهان و خمین انجام داد تا بزرگان این شهرها از نظرات امام مطلع کند و هماهنگی‌های لازم را برای ادامه مبارزه با آنان انجام داده باشد.

عتاب امام

حسنعلی منصور، نخست‌وزیر وقت محمدرضا شاه و سیاستمدار مورد حمایت سیاستمداران آمریکایی موجب تدوین لایحه‌ مصونیت قضایی و سیاسی شهروندان آمریکایی در ایران و اعطای مصونیت دیپلماتیک به مستشاران این کشور و اضافه کردن آن در قالب «ماده واحده» به قرارداد وین شد.

منصور در شب سوم مرداد ۱۳۴۳ با حضور در نشست مجلس سنا در جلسه‌ای فوق‌العاده‌ای این لایحه را به تصویب این مجلس رساند. لایحه مذکور دو ماه بعد در نشست سه‌شنبه بیست و یکم مهر ۱۳۴۳ در دستور کار مجلس شورای ملی قرار گرفت و پس از بحث و بررسی  نمایندگان موافق و مخالف به تصویب اکثریت مجلس رسید.

این اتفاق موجب خشم امام خمینی(ره) و برخی از بزرگان حوزه‌های علمیه شد امام در سخنرانی شدیدالحنی که در مدرسه فیضیه و جمع علما و بزرگان و طلاب حوزه‌های دینی داشتند علیه لایحه کاپیتولاسیون سخنرانی مفصلی انجام دادند و آنان را از عوارض و پیامدهای منفی آن مطلع کردند. این اتفاق موجب بازداشت مجدد ایشان شد. اما این بازداشت با بازداشت‌های گذشته تفاوت داشت.

کار ناتمامی که آیت‌الله جوان قبل از تبعید انجام دادپدر و پسر در قاب تصویر

امام در نیمه‌های شب ۱۳ آبان ۱۳۴۳ در منزل‌شان در قم دستگیر و به فرودگاه مهرآباد منتقل و بدون اطلاع قبلی به ترکیه تبعید شدند.

با تبعید امام خمینی(ره) کار آیت‌الله سید مصطفی خمینی سنگین‌تر از قبل شد. ایشان با نوشتن اعلامیه‌های متعدد و صحبت و سخنرانی‌های خصوصی و عمومی موجب شکل‌گیری موج اعتراضات عمومی علیه رژیم شاه شد.

سرهنگ پرتو رییس شهربانی قم در گزارش مورخ ۱۳ آبان ۱۳۴۳ به اداره اطلاعات شهربانی نوشت: «چون پس از دستگیری آیت‌الله خمینی، سید مصطفی فرزند وی به روحانیون مراجعه و مشغول تحریک و صاحبان دکاکین را ترغیب به بستن می‌نمود، لذا نامبرده ساعت ۱۰:۱۵ دقیقه صبح با کمک ماموران ساواک دستگیر و به ساواک قم تحویل داده شد.»

او در گزارش دومش نوشت: «پس از دستگیری پسر خمینی وضع آرام‌تر و عده‌ای دکاکین خیابان‌ها را باز و مشغول کسب شدند ولی بازار کماکان تعطیل است.»

با دستگیری سید مصطفی آیت‌الله گلپایگانی و آیت‌الله هاشم آملی با فرستادن پیکی به شهربانی قم از پرتو خواستند تا سید مصطفی را آزاد کند. او هم، چنین پاسخ داد: «چون نامبرده تحریکاتی می‌نمود ممکن بود در اثر تحریکات وی زد و خوردی روی دهد، لذا به وسیله ماموران دستگیر و به تهران اعزام شده است.»

کار ناتمامی که آیت‌الله جوان قبل از تبعید انجام دادسید مصطفی خمینی نفر اول ایستاده از چپ

سید مصطفی پس از بازداشت توسط ماموران ساواک به تهران منتقل شد و در ساعت ۲۱ همان روز تحویل زندان قزل‌قلعه شد. رییس شعبه هفت بازپرسی دادستانی ارتش فردای آن شب به اتهام «اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت» برای او قرار بازداشت موقت صادر کرد و قرار مذکور یک ماه و یک هفته بعد در تاریخ ۲۰ آذر ۱۳۴۳ توسط رییس دادگاه عادی شماره یک اداره دادرسی ارتش تأیید شد و سید مصطفی تا ساعت ۱۸ مورخه هشتم دی ۱۳۴۳ در زندان قزل‌قلعه زندانی ماند.

سید مصطفی به شرط اقامت در ترکیه در تاریخ هشتم دی آزاد شد. نحوه ابلاغ این دستور به گونه‌ای بود که وی تصور کرد اختیار رفتن یا نرفتن با خودش است. به همین دلیل پس از آزادی از زندان ساواک به قم برگشت و اعلام کرد به این سفر نخواهد رفت. ماموران ساواک اما از این تصمیم سید مصطفی عصبانی شدند و پنج روز بعد با محاصره منزل امام در قم در ساعت ۱۱:۴۵ دقیقه صبح روز ۱۳ دی ۱۳۴۳ مجددا آیت‌الله زاده را بازداشت و به تهران منتقل کردند.

ماموران رژیم که همچنان بر تبعید سید مصطفی به ترکیه مصمم بودند ایشان را در ساعت ۵:۳۰ دقیقه بامداد روز ۱۴ دی ماه ۱۳۴۳ به اجبار سوار بر هواپیما کردند و از فرودگاه مهرآباد به مقصد ترکیه روانه کردند.

کار ناتمامی که آیت‌الله جوان قبل از تبعید انجام دادحجت الاسلام سید حسین خمینی نفر دوم از راست

خاطره سید حسین

حجت‌الاسلام سید حسین خمینی فرزند آیت‌الله سید مصطفی خمینی در خاطره‌ای از شخصیت علمی و سیاسی پدرش و نحوه تبعید ایشان به ترکیه، گفت: «پدرم بسیار متفکر و اهل ابداع بود و مقلد هم نبود. ایشان ادراکات روحی عجیبی داشت. خانم می‌گفت از بچگی و پیش از بلوغ تمام نوافل را هم خوانده بود. درونش سرشار از ایمان بود و به خاطر همین پس از وفاتش شهادت دادند که مصطفی نماز قضا نداشته است.

تحریرات ایشان در فقه و اصول مملو از مبانی اساسی است. مرحوم والد بر آثار گذشتگان از جمله آیات عظام میرزای نائینی، حائری، خویی، آقا ضیاء عراقی و امام خمینی مسلط بود و در نوشته‌هایش دیدگاه آن‌ها را ذکر و نظر خودش را نیز بیان می‌کرد. خیلی هم فنی و صناعی می‌نوشت و در اصول از امام هم قوی‌تر بود. بخشی از تفسیر ایشان در موعظه و اخلاق و ارشاد نوشته شده که بسیار زیباست.

علت اینکه آقا درباره والد فرمود «شهادت مصطفی از عنایات خفیه بود» این بود که اساسا پیروزی انقلاب از واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ رقم خورد. می‌توان گفت شهادت والد ماشه انفجار انقلاب بود و خواص و اهل تفکر را نیز با امام همراه کرد و ایشان بیش از پیش مطرح شد. منظورشان این بود که خداوند اگرچه فرزندم را از من گرفته، اما الطافی در این جریان وجود دارد و من باید شاکر باشم. وقتی خبر به امام رسید، فرمود: «اناالله و انا الیه راجعون». خداوند الطافی دارد برخی از آن‌ها جلیّه هستند و برخی خفیّه، شاید این مرگ لطف باشد.»

منابع:

پاسدار اسلام، ش ۹، ص ۳۵

سایت جماران، گفت‌وگوی اختصاصی سید حسین خمینی، ۱ آبان ۱۴۰۰

کتاب یادها و یادمان‌ها از آیت الله سید مصطفی خمینی؛ ج ۲، ص ۲۹ تا ۳۲

 

آخرین اخبار