به گزارش ایران اکونومیست، گوشه هایی از گفت و گوی او با کتاب تاریخ شفاهی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در پی می آید:
دیپلماتهای بیتجربه
در اول انقلاب وضعیت سختی داشتیم. وزارت خارجه جزو معدود جاهایی بود که کادر سیاسی آن به طور کامل عوض نشده بود.
این تغییر یا از سوی نظام بود یا خود آنها به دلیل این که سنخیتی احساس نمیکردند رفتند. لذا یک عده جوان آمده بودند که سابقه دیپلماسی نداشتند و آن هم در یک عرصه سخت. تازه کاری مسوولان سیاسی نیز از موارد دیگری بود که سختی کار را دو چندان میکرد. زمانی که برای ماموریت عازم آلمان شرقی بودم هیچ کس در این زمینه تجربه ای نداشت و حتی مدیریت وقت تشریفات نیز اطلاعی در این زمینه نداشت.
جنگ اعراب با عجم!؟
ابتدای انقلاب با جنگ نابرابری همراه شد که دو ابرقدرت جهانی و غالب جهان عرب با صدام بودند. صدام با تبلیغات فراوان جنگ را عربی و عجمی کرده و طوری شده بود که صدام جنگ خود با ایران را به نمایندگی از اعراب جا انداخته بود.
شوروی و صدام هم که سوسیالیست بود با یکدیگر هم پیمان بودند. جز سوریه و لیبی سایر کشورها با صدام بودند. دو سه کشور عربی هم بی طرف بودند.
یک خبر از عراق، یک خبر از ایران
آلمان شرقی سیاست محافظه کارانهای داشت، آن چنان که در خصوص جنگ تحمیلی نیز همین طور عمل میکرد. یعنی روزی یک خبر از خبرگزاری جمهوری اسلامی و یک خبر از خبرگزاری عراق با تعداد کلمات یکسان کار میکردند.
روزی در دیدار با مدیرکل وزارت خارجه آلمان شرقی به نحوه اطلاع رسانی اعتراض کردم که پاسخ داد سیاست آلمان شرقی تا پایان جنگ شما همین است، چرا که اگر تغییراتی در تعداد اخبار ارسالی از سوی هر یک از طرفین داشته باشیم عراق هم شکایت میکند.
فقط سلاحهای پیش و پاافتاده
من به مدت ۷ سال در آلمان شرقی سفیر بودم و با فروپاشی دیوار برلین به کشور بازگشتم.
بیشترین اقدام من در آلمان شرقی تامین تسلیحات مورد نیاز جنگ بود که نتایج خوبی هم داشت. بیشترین جلسات من در سفر به تهران با آقایان محسن رضایی، رفیق دوست و کسانی بود که با جنگ مرتبط بودند. علاوه بر این بود بلوک غرب علیه ایران جبهه داشت و ما تلاش میکردیم در بلوک شرق فعالیت کرده و موازنه را برقرار کنیم. به همین دلیل در دوره حضور من در آلمان شرقی، میرحسین موسوی نخست وزیر وقت به این کشور سفر کرد و مقامات آلمان شرقی نیز به ایران آمدند.
ما سلاحهای سبک و پیش و پا افتاده را از آلمان شرقی میخریدیم، چرا که سلاحهای استراتژیک را به ما نمیدادند. کلاشینکف، قمقمه و سیم خاردار از جمله تجهیزاتی بود که میخریدیم.
دلیل فروپاشی بلوک شرق
در مورد فروپاشی بلوک شرق یک عامل را اصلی و سایر عوامل را شتاب دهنده میدانم. عامل اصلی ایدئولوژی تحمیلی بر مردم بود. مردم آلمان شرقی، چک، لهستان و روسیه؛ ایدئولوژی تحمیلی کمونیسم را قبول نداشتند، به همین دلیل دوام نداشت. وضعیت بد اقتصادی و تبلیغات سنگین غرب نیز از عوامل تسریع در فروپاشی بلوک شرق بود و در این راستا رسانههایی چون رادیو فردا به تسریع فروپاشی کمک کردند. آمریکا تصور میکرد درباره کشورهایی چون ایران نیز میتواند همین کار را انجام دهد در صورتی که ایدئولوژی در ایران فطری است و نمیتوان با آن برخورد کرد و از مردم گرفت.
البته نسل گذشته کمونیست را دوست داشت چرا که خواسته های حداقلی آنها را برآورده میکرد و به نوعی وابسته به آن حداقل ها شده بودند.
تغییر ادبیات
با خروج ایران از جنگ تحمیلی باید ادبیات خود را تغییر میدادیم اما تغییر ادبیات به معنای تغییر آرمان ها نبود. زمانی که میتران رییس جمهور فرانسه به مناسبت پیروزی رجایی در انتخابات ریاست جمهوری به وی پیام تبریک فرستاد، رجایی پاسخ تندی به او داد، اما امام به رجایی تذکر جدی داد که چرا این گونه پاسخ داده است. پس از پایان جنگ هم کشور نیاز به بازسازی داشت که ادبیات متفاوتی را میطلبید. اما اشتباه برخی دوستان این بود که تصور میکردند ادبیات متفاوت به معنی فاصله گرفتن از آرمانهاست، البته تعداد این افراد بسیار کم است.
نسبت با علی دایی
مهم ترین شایعهای که درباره خودم شنیدم این است که علی دایی داماد من است.
منبع: تاریخ شفاهی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، محمدحسن روزی طلب، محمدرحمانی، مرکز نشر اسناد انقلاب اسلامی