
توانمندسازی اقتصادی طبقه متوسط، به عنوان ستون فقرات جامعه، پیوندی مستقیم با دسترسی به اعتبار دارد. این ابزار مالی به خانوارها قدرت خرید، مدیریت بحرانهای مالی و برنامهریزی برای آینده را میدهد. با این حال، در ایران یک “خلأ اعتباری” قابل توجه وجود دارد؛ نظام مالی سنتی تنها قادر به پوشش نیاز اعتباری حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد از افراد واجد شرایط است. در این میان، فناوریهای وامدهی یا لندتک، به عنوان راهکاری نوآورانه برای پر کردن این شکاف و تقویت فراگیری مالی ظهور کردهاند. این پلتفرمها با تکیه بر مدلهای نوین اعتبارسنجی، مسیر دسترسی به وامهای خرد را برای میلیونها ایرانی هموار میسازند و نقشی حیاتی در توانمندسازی طبقه متوسط ایفا میکنند. در این مقاله، این نقش کلیدی را واکاوی خواهیم کرد.
مفهوم فراگیری مالی (Financial Inclusion) به دسترسی همگانی به خدمات مالی مفید و مقرونبهصرفه اشاره دارد. در ایران، ما با یک پارادوکس جالب مواجه هستیم. از یک سو، به لطف توسعه زیرساختهای بانکی، بیش از ۹۵٪ از جمعیت بزرگسال کشور به حساب بانکی دسترسی دارند که این یک نقطه قوت بزرگ محسوب میشود. اما از سوی دیگر، این دسترسی گسترده به خدمات پایه، به معنای دسترسی عادلانه به اعتبار نیست.
نظام مالی ایران به شدت بانکمحور است و حدود ۹۰٪ از تأمین مالی اقتصاد از طریق شبکه بانکی صورت میگیرد. این ساختار، چالشهای بزرگی را برای دسترسی به اعتبار، به ویژه در حوزه وام خرد، ایجاد کرده است. همانطور که امیر ایزدی، مدیرعامل لندتک فدکس (Fadax)، در یک پنل تخصصی اشاره کرد، “نظام بانکی سنتی برای اعطای تسهیلات خرد طراحی نشده است. فرآیندهای پیچیده، نیاز به ضامنهای متعدد و وثیقههای سنگین، عملاً بخش بزرگی از طبقه متوسط و اقشار نیازمند اعتبار را از دریافت خدمات مالی رسمی محروم میکند.” این خلأ اعتباری عظیم، زمینهساز ظهور و رشد پلتفرمهای لندتک در ایران شده است تا این نیاز انباشته شده را پاسخ دهند.

برای درک اهمیت لندتک، کافی است نگاهی به روندهای جهانی بیندازیم. صنعت فینتک در ایران و جهان، به ویژه در شاخه وامدهی، یک رشد انفجاری را تجربه کرده است. ارزش بازار جهانی فینتک که در سال ۲۰۱۹ حدود ۲۷۰ میلیارد دلار بود، تا پایان سال ۲۰۲۳ با رشدی بیش از ۱۰۰ درصدی، به مرز ۵۵۰ میلیارد دلار رسید. این رشد خیرهکننده نشان میدهد که مدلهای سنتی بانکی، با فرآیندهای کند، کاغذبازیهای متعدد و هزینههای بالا، دیگر پاسخگوی نیازهای جامعه دیجیتال امروزی نیستند. لندتکها با ارائه تجربهای سریع، آنلاین و کاربرمحور، این خلاء را به بهترین شکل پر کردهاند.
ایران نیز از این موج تحول عقب نمانده است. فعالیت جدی پلتفرمهای لندتک در ایران تقریباً از سال ۱۳۹۸ آغاز شد. هرچند در حال حاضر این بازیگران نوظهور تنها حدود ۲٪ از بازار وام خرد کشور را در اختیار دارند، اما پتانسیل این بازار بسیار فراتر از این عدد است. بر اساس تحلیلهای کارشناسی، حجم بازار بالقوه برای خدمات اعتباردهی خرد در ایران، بالغ بر ۲۰۰ هزار میلیارد تومان (۲۰۰ همت) تخمین زده میشود. رشد چشمگیر تعداد کاربران یکی از پلتفرمهای پیشرو به بیش از ۳.۵ میلیون نفر، شاهدی بر این مدعاست که جامعه ایران تشنه راهحلهای اعتباری مدرن و در دسترس است. این استقبال گسترده، نویدبخش آیندهای است که در آن لندتکها نقشی محوری در معماری مالی کشور ایفا خواهند کرد.
راز موفقیت و سرعت عمل پلتفرمهای لندتک در قلب مدلهای اعتبارسنجی نوآورانه آنها نهفته است. مدل سنتی که عمدتاً بر پایه سوابق بانکی، چک برگشتی و تعهدات رسمی استوار است، در ارزیابی توان اعتباری بخش بزرگی از جامعه، به ویژه جوانان، فریلنسرها و صاحبان مشاغل کوچک، ناتوان است. اینجاست که لندتکها با بهرهگیری از دادههای جایگزین (Alternative Data) یک مزیت رقابتی تعیینکننده ایجاد میکنند.
این دادهها طیف وسیعی از اطلاعات را در بر میگیرند که رفتار واقعی و روزمره فرد را منعکس میکنند:
رفتار تراکنشی: الگوهای خرید، پرداخت قبوض و نقل و انتقالات مالی.
ردپای دیجیتال (Digital Footprint): سابقه فعالیت در پلتفرمهای آنلاین، مانند امتیاز کاربر در اپلیکیشنهای تاکسی اینترنتی یا سابقه خرید از فروشگاههای آنلاین.
دادههای رفتاری در پلتفرم: نحوه تعامل کاربر با اپلیکیشن لندتک و اطلاعاتی که ارائه میدهد.
امیر ایزدی (مدیرعامل فدکس) بر این نکته تأکید دارد که “کسبوکار لندتک، در هسته خود یک کسبوکار مبتنی بر داده (Data Business) است.” این مدلها با استفاده از هوش مصنوعی و یادگیری ماشین، میتوانند با دقتی بالاتر ریسک اعتباری را تخمین زده و تغییرات در رفتار مالی فرد را به سرعت منعکس کنند. همکاری استراتژیک لندتکها با غولهای دیجیتال کشور مانند دیجیکالا و اسنپ برای تحلیل دادههای کاربران (با رضایت آنها)، نمونهای بارز از این رویکرد هوشمندانه است که دسترسی به اعتبار را برای میلیونها نفر ممکن میسازد.
با وجود پتانسیل عظیم لندتکها در توانمندسازی طبقه متوسط، این صنعت نوپا با موانع و چالشهای جدی روبرو است که سرعت رشد آن را تهدید میکند. عبور موفقیتآمیز از این موانع، نیازمند همکاری نزدیک میان بخش خصوصی و نهادهای سیاستگذار است.
یکی از اصلیترین چالشها، ابهام در مدل حکمرانی و رگولاتوری است. صنعت فینتک در ایران نیازمند چارچوبهای قانونی شفاف، منعطف و حمایتگر است که ضمن مدیریت ریسکها، فضا را برای نوآوری باز بگذارد. مداخلات بدبینانه و قوانین دستوپاگیر میتواند این حرکت تحولآفرین را در نطفه خفه کند.
چالش دیگر، پارادوکس سرعت گردش پول است. لندتکها برای تداوم فعالیت خود به منابع مالی و همکاری با بانکها وابستهاند. فرآیندهای کند در شبکه بانکی برای تأمین مالی این پلتفرمها، با ماهیت سریع و آنلاین خدمات لندتک در تضاد است و کارایی آنها را کاهش میدهد. علاوه بر این، انحصار دادهها در دست برخی نهادهای دولتی و خصوصی و عدم وجود یک سیستم یکپارچه برای اعتبارسنجی، مانع از توسعه مدلهای دقیقتر و عادلانهتر میشود. برای حل این مشکلات، پیشنهاد میشود:
در نهایت، شکی نیست که پلتفرمهای لندتک و سامانه های الان بخر بعدا پرداخت کن نقشی بیبدیل و حیاتی در توانمندسازی طبقه متوسط ایران ایفا میکنند. این فناوریها به عنوان موتور محرکه عدالت اجتماعی با پر کردن خلأ اعتباری، ترویج فراگیری مالی و ایجاد یک فرهنگ اعتباری مدرن مبتنی بر عدالتدادههای جایگزین، مسیری جدید برای رشد اقتصادی و عدالت اجتماعی گشودهاند. موفقیت این مسیر در گرو دو عامل است: از یک سو، حمایت هوشمندانه سیاستگذاران از طریق ایجاد یک محیط رگولاتوری شفاف و مشوق؛ و از سوی دیگر، استقبال و استفاده مسئولانه کاربران از این ابزارهای نوین. آینده دسترسی به اعتبار در ایران، آیندهای دیجیتال، فراگیر و مبتنی بر داده خواهد بود و لندتکها بدون شک، معماران اصلی این آینده درخشان هستند.