چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 11 - ۸ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۱۹ مهر ۱۴۰۰ - ۱۰:۱۸

چرا دیگر آثاری مثل «قصه‌های مجید» و «علی کوچولو» ساخته نمی‌شود؟

ایران اکونومیست-یک نویسنده گفت: خیلی از کتاب‌های کودک ایرانی قابل عرضه در جهان هستند، ولی موانعی وجود دارد که باید برطرف شود.
چرا دیگر آثاری مثل «قصه‌های مجید» و «علی کوچولو» ساخته نمی‌شود؟
کد خبر: ۳۹۳۲۲۱

هفته کودک زمانی است که به بهانۀ آن بیش از هر وقت دیگری به مسائل و دغدغه‌های مربوط به کودکان پرداخته می‌شود. اهمیت سال‌های نخست عمر آدمی در تکوین و شکل‌گیری شخصیت او بر کسی پوشیده نیست. روانشناسان معتقدند عمیق‌ترین و بنیادین‌ترین باور‌ها و اندیشه‌های انسان در دوران کودکی او شکل می‌گیرد. هنر و ادب، بستری است که می‌تواند تأثیر مهمی در رشد روحی و روانی کودک داشته باشد، با این حال ادبیات کودکان در ایران با وجود تمام نکات مثبت آن، هنوز به جایگاه درخوری که شایستۀ آن است نرسیده است. در این گزارش سعی کردیم در گفتگو با یکی از فعالان حوزۀ کودک به آسیب‌شناسی ادبیات کودک بپردازیم.

مجید راستی نویسندۀ نام‌آشنای ادبیات کودکان است. از آثار موفق او می‌توان به نویسندگی سریال نوستالژیک «علی کوچولو» اشاره کرد که در دهۀ شصت از تلویزیون جمهوری اسلامی ایران پخش می‌شد. به تازگی یکی از آثار او در نشر افق به اسم «جوجه‌تیغی‌های پسرعمو» به زبان سوئدی منتشر شده است و آخرین اثر او که چندماهی است توسط انتشارات محراب قلم راهی بازار کتاب شده «قصۀ تازۀ لاک‌پشت‌ها و مرغابی‌ها» نام دارد که با نگاهی به قصۀ معروفی که در کتاب‌های درسی آمده، نوشته شده است. قرار است به زودی کتاب مصوّر «قصه‌های فندق و پسته» توسط انتشارات سروش از او منتشر شود.

بلاتکلیفی در ساخت آثار کودکانه

مجید راستی در پاسخ به این سؤال که چرا دیگر مانند دهۀ ۶۰ آثار موفقی مانند «قصه‌های مجید» و «علی کوچولو» ساخته نمی‌شود یا تعداد آثاری که قابل اقتباس سینمایی باشند، به طرز چشمگیری کاهش یافته، بیان کرد: در حوزۀ کودک و نوجوان همین که می‌پرسید چرا دیگر چنین آثاری ساخته نمی‌شود، علت آن ربطی به قصه‌ای که نوشته شده ندارد بلکه به این دلیل است که معلوم نیست تکلیف چیست.

او در ادامه گفت: در حوزه‌هایی مثل خبر و سیاست و... تکلیف تلویزیون مشخص است، ولی در حوزۀ کودک نیاز به حامی و اسپانسر است و بدین ترتیب وقتی کار فرهنگی به شرکت یا کمپانی خاصی وابسته شود، ناچار میخواهند خودشان تبلیغ شوند. سال‌ها پیش خود من دو دوره مدیر گروه کودک بودم. ما آن موقع برنامه‌هایی مثل «محلۀ برو بیا» را ساختیم. «علی کوچولو» را ساختیم. تعداد زیادی تئاتر در شبکه دو تلویزیون ضبط و حتی چندین فیلم سینمایی در گروه کودک ساخته شد. خیلی کار‌ها بودند، از «چاق و لاغر» گرفته تا «زی‌زی‌گولو» و انواع و اقسام کار‌های عروسکی و زنده و داستانی. آن موقع تلویزیون بودجۀ محدودی داشت و با بودجۀ خودش سریال می‌ساخت. خانم مرضیه برومند تیم موفقی داشت که همه در آن با دل و جان کار می کردند. من اعتقادم این است که وقتی کاری با علاقۀ تیمی انجام شود، آن کار موفق می‌شود. مثلاً بین کار‌های بزرگسال، در اوایل سال‌های بعد از انقلاب سریال‌هایی مانند «سربداران» به کارگردانی محمدعلی نجفی ساخته شد. «هزاردستان» کار آقای علی حاتمی ساخته شد. به طوری که هنوز هم اگر ببینیم آن‌ها دارند پخش می‌شوند ذوق می‌کنیم. اما الان مثل گذشته نیست. مسائلی هست که باید به طور ریشه‌ای درباره آن فکر شود.

مسئلۀ کپی‌‍ رایت باید یک بار برای همیشه حل بشود

این نویسنده در پاسخ به این سؤال که چرا در سطح جهانی این قدر آثار موفق داریم، ولی در ایران کاری تولید نشده که قابلیت جهانی شدن داشته باشد، گفت: اتفاقاً خیلی از کار‌های ایرانی قابل عرضۀ جهانی هستند، ولی موانعی از طرف ایران وجود دارد که باید برطرف شود و متأسفانه تا امروز به طرفش نرفته‌ایم؛ آن هم مسئلۀ کپی‌رایت است. تا حل نشدن این مسئله در حق ادبیات کودک ایران ظلم می‌شود.

وی ادامه داد: معدود ناشرانی هستند که موقع ترجمۀ کتاب از نویسنده یا ناشر و سایر کانال‌های قانونی اجازه می‌گیرند، ولی خیلی از کار‌هایی که ترجمه و چاپ می‌شوند حقشان داده نمی‌شود و این در واقع نوعی سرقت ادبی است. در تمام دنیا نشر آثار فرهنگی و ادبی قانون دارد، ایران، چون عضو کنوانسیون برن نیست آن‌ها نمی‌آیند همین طوری آثار ما را چاپ کنند. اگر آن‌ها هم بدون اجازه به چاپ آثار می‌پرداختند، مثل ما می‌شدند!

او افزود: مسئلۀ دیگر این است که ناشران ایرانی معمولاً تلاشی برای بیرون بردن کار‌های تولیدشده به خارج از ایران نکرده‌اند. در سال‌های اخیر چند آژانس ادبی راه افتاده که به هر صورت تلاش‌هایی می‌کنند، مثلاً تعدادی از ناشران ترکیه‌ای کار تعدادی از نویسندگان ایرانی را که در ارتباط با آن‌ها بوده‌اند ترجمه کرده‌اند؛ ولی واقعیت این است که در صنعت نشر اتفاقی که طبیعی بیفتد این نیست. برای همین است که بعضی از ناشران ما در سال‌های اخیر خودشان مسئلۀ کپی‌رایت را شخصی، اخلاقی، حقوقی و انسانی در نظر گرفته‌اند. ممکن است حتی رایگان آن حق را به دست بیاورند، ولی به هر حال این حقوق را رعایت می‌کنند و این قدم مثبتی است؛ اما در نهایت این مسئله باید یک بار برای همیشه حل شود. کپی‌رایت می‌تواند خیلی در ایجاد ارتباط و ایجاد درآمد مؤثر باشد؛ هم برای ناشر، هم نویسنده و هم تصویرگر. از طرفی حمایت‌های تک و توکی که در سیستم ارشاد اتفاق می افتد حمایت واقعی نیست، به اعتقاد من بیشتر سر و صدا و جنجالی است وگرنه در صورتی که مشکلات اصولی حل شوند و گیر‌ها برطرف شوند، در دراز مدت خیرش به همه خواهد رسید.

کل سرمایۀ موجود در ادبیات کودک به پای ساختمان‌سازی هم نمی‌رسد

راستی دربارۀ میزان سرمایه‌گذاری در ادبیات کودک کشورمان گفت: کل پولی که در حوزۀ ادبیات کودک است در مقایسه با ساختمان‌سازی هزاران مرتبه پایین‌تر است. با شرایط موجود ناشران و نویسندگان و تصویرگران فعالیتی در این حوزه دارند که عمدتاً از روی شوق و ذوق و علاقه‌شان است. اگر نه یک ناشر موفق همین سرمایه‌ای که دارد را ببرد در ساختمان‌سازی، به جای آن‌که مثلاً بیست سال بعد به پولش برسد، دو سال دیگر به آن می‌رسد. خیلی از دوستان من به خاطراین شرایط دیگر کار نمی‌کنند. الآن در حوزۀ کودک تیراژ کتاب به طور میانگین خوش‌بینانه ۱۰۰۰ تاست. حق‌التألیف نویسنده‌ای که سالی سه کتاب هم از او چاپ شود، جوابگوی نصف یک ماه او هم نیست. پس نباید انتظار داشته باشیم که هنر و ادبیات ما در چنین شرایطی پیشرفت کند.

کتاب نخرید، کتاب بخوانید!

نویسندۀ علی کوچولو راه حلی در رابطه با افزایش تیراژ پایین کتاب‌های حوزۀ کودک هم داشت و گفت: فرض کنید وقتی یک کتاب خوب با شمارگان هزار نسخه چاپ می‌شود، هر جلد آن به دست پنج کودک برسد و خوانده شود و به این ترتیب فقط پنج هزار کودک آن کتاب را خوانده‌اند. در حالی که یک کتاب خوب باید انقدر تکثیر بشود که چند میلیون نفر بتوانند آن را بخوانند. کتابخانه‌ها هم باید زیاد و در دسترس بچه‌ها باشند و این طوری تیراژ کتاب هم باز بالا می‌رود؛ چرا که در یک سیستم درست کتابخانه هم باید کتاب بخرد. آن وقت به ناشر می‌گویند به جای مثلاً هزار تا نسخه، فقط پنج‌هزار یا ده‌هزار جلد برای ما چاپ کن. این مسئله باعث افزایش سود حق‌التألیف نویسنده هم می‌شود.

راستی در ادامه گفت: زمانی که من در تلویزیون مدیر گروه کودک بودم شعاری در رابطه با هفتۀ کودک طراحی کردم؛ «کتاب نخرید، کتاب بخوانید!» منظورم این بود که بچه‌ها بروند عضو کتابخانه بشوند. با عضویت در کتابخانه دیگر نمی‌گوییم کسی به خاطر نبود پول کتاب نخرد. عضو کتابخانه بشوید و با کم‌ترین هزینه هر تعداد کتاب که خواستید امانت بگیرید و بخوانید.

در تلویزیون که بودم کار همکارانم شکل فداکاری داشت

نویسندۀ فعال حوزۀ کودک اظهار کرد: حوزۀ ادبیات کودک علی‌رغم همۀ مشکلاتی که دارد، کسانی که در این حوزه بودند، چون به اعتقاد من جزو کم‌توقع‌ترین آدم‌ها هستند تلاش خود را در بدترین شرایط هم انجام دادند. من به سهم خودم از بچگی دوست داشتم در این حوزه فعالیت کنم و می‌توانم بگویم یکی از کسانی هستم که به آرزوی کودکی اش در عمل هم رسیده. در تلویزیون هم در حوزۀ کودک مشغول بودم و خاطرات خوبی هم از آن دوران از همکاران خود دارم که انصافاً می‌توانم بگویم کارشان شکل فداکاری داشت؛ کسی نبود که به خاطر پول کار کند و همه به خاطر اشتیاق، ذوق، هنر و لذتی که در کار بود آن‌جا مشغول بودند. در آن دوران با مشکلات موجود کنار می‌آمدیم و هیچ وقت هم اذیت نشدیم.

او در پایان گفت: بچه‌ها انسان‌های کاملی هستند که حتماً باید از حقوق کامل خود بهره‌مند شوند. این بهره‌مندی زمانی به طور کامل اتفاق می‌افتد که مسائل دیگر مشکلاتش به حداقل برسد. به هر حال دعا می‌کنیم و تلاش می‌کنیم که همه چیز شکل طبیعی خودش را به دست آورد چرا که رشد سالم، معقول و منطقی در شرایط مطلوب است که رقم می‌خورد، اگر نه در هوای آلوده نمی‌شود نفس عمیق کشید. هنر و فرهنگ و ادبیات هستند که در دنیای ذهن و ذوق هوای سالم تولید می‌کنند، امیدوارم که همه چیز رو به نور و روشنی و سلامتی بیشتر برود.

آخرین اخبار