به گزارش ایران اکونومیست، پیش از ورود به تحلیل ساختاری این نمایش و ارائه پرداختی موشکافانه تر در مورد نمایش باید به فضای «دلقکهای غمگین» که با روح زنده و پویای نمایش منطبق است، اشاره کرد.
شاید این سخن در نگاه و برداشت اول برای مخاطب کمی گُنگ و مبهم باشد که منظور از اتمسفر یک فضای تئاتری یا نمایشی چیست؟ بیشک هر اثر نمایشی برای ایجاد ارتباطی نزدیک و دو سویه با مخاطب خود نیازمند یک جریان، پتانسیل و یک اتمسفر نمایشی است. اما اگر این جریان در زیر ساخت های اثر شکل نگیرد مخاطب با یک اتفاقِ نمایشی روبرو نخواهد شد.
آنچه در مورد این نمایش قابل توجه است اینکه با وجود مشکلاتی که در اجرای کار با آن مواجه می شویم و در بخش بعدی به گوشه ای از آنها اشاره خواهم کرد، باید گفت که قبل از هر چیز یک تاتر خوب است و این نکته مهمی است که به سادگی نباید از کنار آن گذشت.
متاسفانه آنچه که امروز در برخی از آثار روی صحنه با آن مواجه هستیم ناکامی آثار در دستیابی به زیرساخت نمایشی درست و رسیدن به تاتری با اتمسفرِ فضاهای زنده و پویای نمایشی است. اما «دلقکهای غمگین» از این پتانسیل برخوردار است یعنی توانسته حداقلهایِ اولیه یک اثر نمایشی را در برقراری ارتباطی دوسویه با مخاطب خود فراهم کند.
حال این اتمسفرسازی اثر نمایشی می تواند ناشی از یک درام قدرتمند، یک ایده خلاق، یک کارگردانی هوشمندانه، یک بازی قابل اعتنا و یا یک طراحی هیجان انگیز باشد.
نخست آنکه نمایش «دلقکهای غمگین» از یک روایت غیرخطی برخوردار است که در عین پراکندگی و بازی با واقعیت و رویا، در مجموع به یک وحدت نسبتا خوب دست یافته است و این زنجیر میان خیال و واقعیت در پیوندی نسبتا درست در کنار یکدیگر تنیده شده و همین امر باعث میگردد که مخاطبِ خود را در عین ساختار غیر خطی متن، پریشان و سردرگم نکند.
«دلقکهای غمگین» با وجود انرژی خوبی که در اجرا برای مخاطب خود به همراه دارد، نیازمند روتوش و صیقل کاری دوباره است تا بتواند فضاهای خام و از کار در نیامده خود را احیا کرده و به صحنه باز گرداند.
این نگاه دوباره را در ابتدا باید از ریتم آغازین نمایش و مقدمه های نسبتاً طولانی آن آغاز کرد، چرا که برای رسیدن به یک فضای حسی تاثیرگذار نباید نمایش در همان آغاز از حرکت بایستد و به سکون برسد و این حرکتی برلبه تیغ است که کارگردان باید با نگاهی هوشمندانه از افتادن در دام آن رهایی یابد. از این دست فضاهای خنثا در ادامه اثر نیز وجود دارد و نه تنها به روح اثر کمک نمی کند که حذف آنها در رسیدن به یک ایجاز نمایشی و پیشبرد روایت نمایش موثرتر است.
از دیگر مواردی که با توجه به پتانسیل متن و شیوه اجرایی اثر انتظار حساسیت بیشتری از طرف کارگردان در آن به چشم می خورد توجه به خلق تابلوها و فضاهای زنده نمایشی است.
تابلوها و تصاویری که می توانست در ذهن مخاطب ماندگار شود و در بیرون از سالن اجرا نیز او را همراه سازد، اگرچه در لحظاتی به ویژه در لحظه های حضور اسب و یا کالسکه پایان نمایش، کارگردان به آن نزدیک شده بود اما در کلیت کار در آن جاری و ساری نبود و نیازمند توجه بیشتری از سوی گروه کارگردانی بود.
در مورد بازیگری میتوان گفت که نمایش «دلقکهای غمگین» اگرچه از چند جنس بازی متفاوت برخوردار بود اما کارگردان توانسته بود با هدایت منطقی به یکدستی و تعادل مناسب دست یابد و همزمان شیرینی بازی حامد نظامی در نقش پدر، هم ظرافت های بازی بیومکانیک مانلی حسین پور در نقش زن و هم روایت بدون اغراق و تکلف سروش طاهری در نقش پسر را حفظ کند.
«دلقکهای غمگین» اگر چه از مشکلات کوچکی که به پاره ای از آنها اشاره شد رنج می برد اما نمایشی سرحال است، روایت در آن پیش می رود و مهمتر از همه آنکه مخاطب خود را از دست نمی دهد.
به گزارش گروه فرهنگی ایرنا، نمایش «دلقکهای غمگین» به کارگردانی مانلی حسینپور آبان و آذر ماه سال جاری در سالن شماره ۱ خانه نمایش مهرگان روی صحنه است.
در این نمایش هنرمندانی چون سروش طاهری، آرش تبریزی، حامد نظامی، مانلی حسین پور، میلاد محمد زاده، صبا نجار پور، امیر حسن بیک، علیرضا صادق پور ایفای نقش می کنند.