اشعار ترکی شهریار مسیری نو در ادبیات این زبان گشود
اسماعیل امینی، شاعر و منتقد ادبی معتقد است اشعار ترکی استاد شهریار از نظر حجم از اشعار فارسی وی کمتر است، اما هر کدام از این آثار مسیر جدیدی در شعر ترکی گشوده است.
کد خبر: ۲۴۹۰۹۱
به گزارش ایران اکونومیست؛ سید محمدحسین بهجت تبریزی (1285تا 27 شهریور 1367) متخلص به شهریار شاعر مطرح معاصر در سرودن انواع گونههای شعر فارسی تبحر داشت. اما بیشتر از دیگر گونهها در غزل شهره بود و از جمله غزلهای معروف او میتوان به «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد. وی که سرودن شعر را بر اساس بعضی تذکرهها از سنین کودکی آغاز کرد، در جوانی و بعد از تامل در آثار شعرای متاخر به ویژه حافظ، فراز و فرودهای زندگی و رفت و آمد در محافل شعری و آشنایی با بسیاری شاعران معاصر هم روزگار خود؛ از جمله نیما یوشیج و امیری فیروزکوهی به مهارتی دست یافت و غزلهایی سرود که از قلههای مهم ادب فارسی به شمار میآیند. با وجود این، شاید بیش از آثار فارسی اشعار ترکی شهریار مشهور باشند؛ منظومه «حیدربابایه سلام» یا «سهندیه» از جمله اشعاری است که نه تنها هموطنان ترک زبان بلکه فارسی زبانان نیز میخوانند و از خواندن آن لذت میبرند. در مورد خصوصیات شعری آثار استاد شهریار به ویژه اشعار ترکی وی، توجه او به رویدادهای تاریخی در شعر و با دکتر اسماعیل امینی گفتوگو کرده ایم که خود هم شاعر، منتقد و استاد دانشگاه است، هم زبان ترکی زبان مادری اوست. اسماعیل امینی در مورد دلیل شهرت اشعار ترکی استاد شهریار توضیح داد: حجم اشعار ترکی استاد شهریار به اندازه اشعار فارسی وی نیست؛ ولی غالب اشعار وی مسیر جدیدی در شعر ترکی گشوده است.
**اشعار ترکی شهریار مسیری نو را در شعر ترکی وی ادامه داد: برای نمونه شعر «حیدربابایه سلام»، از نظر وزن عروضی و هجایی (وزن اشعار ترکی) و تلفیق زبان گفتاری و نوشتاری راه جدیدی در شعر ترکی است، پیش از این شعری به این گستردگی که وزن عروضی و هجایی را با هم تلفیق کرده باشد سراغ نداریم؛ به لحاظ محتوایی هم مجموعهای از آداب و رسوم و شیوه زندگی مردم آذربایجان را دربر میگیرد و از نظر موضوعی، زبانی و بلاغی بسیار قابل توجه است. نویسنده کتاب «جلسه شعر» اضافه کرد: همچنین مجموعه «سهندیه» که در واقع نامهای منظوم است خطاب به «بولود قاراچورلو» شاعر هم روزگار شهریار و متخلص به سهند، شعر آزاد ترکی است که وزن عروضی بلند و کوتاه دارد. زبان این شعر فخیم، فاخر و زبان ادیبانه ترکی است؛ در حالیکه بیشتر اشعار ترکی پیش از این تحت تاثیر سنتهای سه زبان فارسی، عربی و ترکی و آمیزهای از این سه زبان بوده است. شیوایی زبانی با وزن شورانگیز و وجود دامنه گسترده ای از آداب و رسوم ترکی این شعر را به بیانیه ای فرهنگی و هنری درباره عشق، هنر، دین و وطن تبدیل کرده است. وی با اشاره به خصوصیات زبانی این شعر نیز گفت: شعر سهندیه از نظر زبانی نحو خاصی دارد؛ طوری که درک آن برای افرادی که زبان ترکی عادی را بلد هستند ممکن نیست و درک کامل آن به خواندن متون ادبیات ترکی وابسته است. اسماعیل امینی تاکید کرد: با اینکه این شعر نامهای منظوم خطاب به فردی خاص است، مخاطب آن همه علاقمندان اهل فرهنگ و هنر میتوانند باشند. این استاد دانشگاه با اشاره به دیگر اثر استاد شهریار اظهار داشت: «بهجت آباد خاطره سی» نیز در غزل عاشقانه ترکی راه تازهای را باز کرده است که بسیاری شاعران دیگر از آن استقبال کردهاند و نزدیک به هزار نظیره برای آن سروده شده است.
**همه شاعران اشعار خوب، متوسط و ضعیف دارند وی در پاسخ به این سوال که آیا وجود اشعاری با اشارات تاریخی دقیق؛ مانند نامهای به انیشتین، پیام دانوب یا قهرمانان استالینگراد در آثار فارسی استاد شهریار نقطه ضعفی برای آثار وی است نیز گفت: در شعر اصل این است که شاعر با خودش روراست باشد و شعرش نقاب نداشته باشد، آنچه به ذهنش میرسد و عواطفش را در قالب شعر بروز دهد. صاحب کتاب «تبسم دوست» اظهار داشت: شاعر مانند سیاستمدار ژست نمیگیرد؛ هنرمند؛ به ویژه شاعر اصلا توجه نمیکند در آینده در مورد شعر او چه خواهند گفت و چه نخواهند گفت، قطعا برخی آثار جاودانه است و برخی از بین میرود. وی ادامه داد: این خصوصیت در آثار همه شاعران دیده میشود و حتی در آثار حافظ بعضی غزلها نامه منظوم و خطاب به حاکم وقت است و هنوز در تاریخ باقی مانده است، استاد شهریار هم چنین آثاری دارد؛ مانند غزل «بیداد رفت لاله بر باد رفته را/ یا رب خزان چه بود بهار شکفته را» که در رثای دختر جوانی که درگذشته سروده است. امینی تاکید کرد: شاعران بزرگ به دلیل آثار شاهکار خود ماندگار میشوند وگرنه همه آنها آثار متوسط و روزمرگیها را دارند و در مجموع تعداد شاهکارها زیاد است. اگر از حافظ 400 غزل باقی مانده، شاید او چهار هزار غزل سروده ولی همه را نگه نداشته است، کما اینکه در مورد بعضی شعرا از جمله صائب تبریزی کثرت آثار دیده میشود.
**تاثیر همزمانی و درزمانی زبان، فرهنگ و هنر محیط بر شعرای مطرح وی در پاسخ به این سوال که چطور استاد شهریار با وجود متاثر بودن از شعرای بزرگ متاخر مانند حافظ و سعدی، رابطه خوبی هم با نیما دارد و شعر نیمایی خوب هم در آثارش هست، توضیح داد: هر شاعری با پشتوانه زبانی، فرهنگی و هنری محیط همزمانی و درزمانی خود کار میکند و باید بر این خصوصیات اشراف داشته باشد. نویسنده کتاب «نشر اکاذیب» ادامه داد: به همین دلیل هم رد شعر حافط و سعدی و خاقانی در آثار استاد شهریار دیده میشود و هم شعر نیما، اما در هر کدام لحن شخصی خود را دارد و از منظر جهانبینی خود دنیا را توصیف میکند. وی گفت: برای نمونه شعر اخوان که وفادارترین شاعر به رهاوردهای شعر نیمایی است، از شعرای متقدم نیز بسیار متاثر است. امینی در مورد اینکه چرا بعد از شهریار شاعری که به هر دو زبان ترکی و فارسی شعر خوب سروده باشد سراغ نداریم، به ویژه با وجود شعرایی مانند حسین منزوی، گفت: اول اینکه شعرایی داریم که در هر دو این زبانها شعر سروده باشند و در مجموع مقایسه شعرا درست نیست. وی افزود: ولی در مورد مرحوم منزوی مجموعه شعر ترکی «دومان» از وی منتشر شده که اشعار ترکی او را دربر میگیرد و من گواهی میدهم تراز شعر ترکی وی بسیار بالاست، شعرهای ترکی وی عالم دیگری است و میتوان تصور کرد حسین منزوی که شعر فارسی سروده و کسی که اشعار ترکی را سروده دو نفر هستند.
**روزگار ما روزگار شعر نخواندن است اسماعیل امینی در مورد دلیل معرفی نشدن این شاعران یا حتی اشعار ترکی مرحوم منزوی نیز گفت: روزگار ما روزگار مد است، شعر را یا از هم میشنویم یا توی اینترنت میخوانیم، از روی آثار این بزرگان نمیخوانیم. وی با اشاره به شعرای دیگر ادامه داد: این موضوع در مورد شعرای دیگر مانند سپهری، اخوان و نیما نیز صادق است؛ بسیاری از دوستداران نیما نمیدانند که او سه هزار رباعی دارد یا حتی یک رباعی از نیما بلد نیستند. حتی گاهی دانشجوی ادبیات شعر حافظ را که 400 غزل هم بیشتر ندارد و در یک روز هم میتوان خواند، نمیشناسد.
**شعر از زمان و مکان منتزع است امینی در مورد تاثیر رویدادهای مختلف زندگی شهریار بر شعر وی نیز گفت: این حرفها جزء نقد ادبی به حساب نمیآید و بیشتر حرفهای روزمره است، در نقد ادبی با متن سروکار داریم و تفسیر شعر بر اساس موضوعات و ربط دادن موضوعات به وقایع تاریخی درست نیست. وی افزود: شعر انتزاع از زمان و مکان است و آن را به مصادیق مشخص نمیتوان برگرداند، در واقع شعر تبدیل اتفاقی گذرا به رخدادهای جاودانه است که همه جا قابل تاویل و تفسیر باشد مانند شعر حافظ.