به گزارش ایران اکونومیست؛ در نگاه اول به نظر میرسید با توجه به سابقه این فیلمنامهنویس و کارگردان موفق فیلم «ابد و یک روز» با فیلمنامه محکمتری روبرو باشیم. فیلمنامهای که آنقدر چفتوبست محکمی در روایت و شخصیتپردازی داشته باشد که بتواند برخی ضعفهای کارگردانی قرایی را پر کند، اما در عمل چنین نشد زیرا فیلمنامه «سد معبر» در شخصیتپردازی و کنش و واکنشهایشان ضعفهای اساسی دارد.
کارگردان کوشیده تا با ایجاد ریتم تند اما ساختگی، بکارگیری از روش فیلمبرداری مانند دوربین روی دست هیجان و دلهره را در برخی سکانسها ایجاد کند و یا با اتکا به جنس بازی حامد بهداد، عکس العمل ها و دیالوگهای پینگپونگی بتواند ریتم فیلم را حفظ کند.
عنوان این فیلم «سد معبر» است اما موضوع اصلی فیلم درباره مشکلات مأموران شهرداری یا دستفروشان نیست.
بلکه نویسنده این موضوع را تنها مدخلی برای ورود به داستان اصلی فیلم میداند و از لحظات کوتاه آغازین فیلم برای معرفی شخصیت قاسم بهعنوان مأمور شهرداری استفاده میکند.
قاسم به دلیل سوءاستفاده از شرایط کاری سعی در تأمین معاش خانوادهاش دارد. در این دقایق مخاطب با مردی آشنا میشود که به دلیل اخلاق تند و گزندهاش حرفهاش را از دست میدهد، احترام و اعتبارش را نیز نزد خانواده و همسرش درخطر میبیند.
دقایق آغازین فیلم میکوشد تا اطلاعات کاملی از شخصیت قاسم، مهدی و نرگس ارائه بدهد تا بهاین وسیله مخاطب رفتار قاسم را در ادامه فیلم بخصوص در انتهای داستان و پایان باز آن پیشبینی کند.
ازاین رو به سرعت از موضوع اولیه «سد معبر» فاصله میگیرد و به سراغ داستان اصلی فیلم میرود اما نویسنده به سرعت از موضوع فاصله میگیرد که به نظر میرسید آنقدر اهمیت داشت که نام آن را بر فیلم خود گذاشته است اما بدون اینکه چالشی اجتماعی در اینباره را مطرح کند و در خلال فیلم از آن بهره بگیرد از موضوع گذر میکند تا مسئله دوم «مکافات عمل» را مطرح کند.
نامی که در نگاه اول به نظر میرسید نویسنده با طرح و عنوان آن قصد دارد تا فیلمی اجتماعی درباره این گروه از افراد جامعه (مأموران شهرداری و یا دستفروشان) بسازد.
** خست در شخصیت پردازی
فیلمنامه تنها شناخت مخاطب درباره شخصیت قاسم را کامل میکند و بقیه شخصیتهای داستان به فراموشی سپرده میشوند و یا اطلاعات چندانی درباره آنها داده نمیشود.
در این میان مهمترین شخصیت داستان پس از قاسم، شخصیت دستفروش فیلم است.
فیلمساز از این شخصیت که از ابتدای فیلم تا انتهای حضورش در داستان، همعرض قاسم پیش میرود اطلاعات کاملی نمیدهد.
مخاطب نمیداند این فرد و خانوادهاش چه خصوصیات مذهبی و عقیدتی و جایگاه اجتماعی دارند.
پس زمانی که مخاطب اطلاعات دقیقی از این شخص ندارد چگونه میتواند اعتقادات مذهبی، اخلاقی و انسان دوستانه او و همسرش را باور کند.
مگر میشود شخصی برای بازگرداندن پول یافته شده به صاحبش که مرتب او را مورد توهین و تهدید قرار میدهد دندان سالم خود را بکشد تا بتواند راه ارتباطیاش با مالباخته (تلفن همراه) حفظ شود و به هر قیمتی پول را به او برساند.
چرا باید به دلیلی تعلل در بازگرداند پول به صاحب آن، مکافات عملش را ببیند، چیزی که در آموزههای دینی ما نیز به آن اشاره نشده است.
البته دو موضوع بازگرداندن پول به صاحبش و آسیب رساندن به خود برای بازگرداند آن دو مقوله کاملاً متفاوت است که باید از یکدیگر متمایز شوند زیرا بسیاری شنیده و یا خواندهایم که فردی با وجود نیاز مالی اما پول یافته شده را به صاحبان آن بازگردانده است؛ اما موضوع دوم اتفاق بسیار نادر و امری غیرواقعی در جامعه محسوب میشود. اینکه فردی به خود آسیب برساند تا در شرایطی قرار بگیرد که بتواند اموال یافته شده را به مالباخته بازگرداند. این موضوع از آن جهت بسیار دور از ذهن است که فیلمنامهنویس اطلاعاتی از شدت و گرایشهای شدید مذهبی، اخلاقی و عقیدتی شخصیت دستفروش و همسرش به مخاطب نمیدهد.
پس پذیرش آن برای چنین فردی با مختصات شخصیتی که مخاطب در فیلم میبیند، امکانپذیر نیست.
این موضوع مهمترین حفره فیلمنامه است. زمانی که چالش اصلی فیلم به درستی برای مخاطب پذیرفته نشود کل رخدادهایی که بر پایه این چالش قرار میگیرد زیر سوؤال میرود. ازاین رو فیلمنامه سعید روستایی در مهمترین بخش، یعنی شخصیتپردازی و انگیزه شخصیتها برای پیش برد داستان دچار ضعفی اساسی است.
** مکافات عمل انجام نشده
فیلم «سد معبر» تأکید ویژهای بر موضوع مکافات عمل دارد زیرا در فیلم اشارات مستقیم فراوان به این موضوع شده است.
چرا در فیلمنامه به مشکل ناتوانی حرکتی دست قاسم، آبریزش چشم مهدی اشاره میشود، درحالیکه این اشارات هیچ کارکردی در داستان ندارند و بعد از اشاره به آن در ابتدا فیلم رها میشوند.
فیلمساز میتوانست در بروز حادثه سانحه رانندگی از مشکل ناتوانی حرکتی دست قاسم استفاده کند.
این اشاره به ناتوانیها و رها شدنها اگر سهواً نباشد بیشک برای فیلمساز کارکرد دیگری دارد.
نویسنده میخواهد تأکید کند این مشکلات فیزیکی مهدی و قاسم به دلیل ظلمی که به دستفروشها میکنند.
یا استخاره پدر قاسم برای خرید کامیون، روشن نشدن خودرو و کپی نگرفتن دستگاه. همچنین اتفاق تصادف خودرو قاسم و جراحت شدید مرد دستفروش آن هم به دلیل نیت و تعلل در بازگرداندن پول. سقط جنین نرگس و ارتباط مستقیم آن با دلارهای پیدا شده.
اینها مواردی هستند که بر آن تأکید ویژهای شده است؛ اما مشخص نمیشود اشاره مستقیم و یا غیرمستقیم به این نشانهها چه کارکرد دراماتیکی در داستان دارد؟ چه معضل و مشکلی را زیر سوؤال میبرد؟ چه تأثیری در پیش برد داستان دارد.
آیا نویسنده قصد دارد ترس از مکافات عمل را به عنوان راهکار اجرایی و اجتماعی برای معضل دستفروشان و برخورد مأموران شهرداری ارائه دهد(!) یا این وحشت را برای رفع دزدی، خشونت و درگیریهای خیابانی پیشنهاد میکند؟ نویسنده میخواهد نقش وجدان را در رفع این مشکلات بازگو کند زیرا در انتهای داستان و پایان باز فیلم قاسم را با وجدان و مکافات عملش و مخاطب را با کلنجار ذهن و ترس از عاقبت اعمالش تنها میگذارد.
** جنس بازی یا ریتم فیلم
ریتم فیلم به شدت مدیون جنس بازی حامد بهداد است؛ زیرا در هر سکانسی که اصطلاحاً ریتم فیلم میافتاد حضور بهداد در آن سکانس شرایط را تغییر میدهد. فیلم در ابتدا به دلیل ماهیت برخورد مأموران شهرداری با دستفروشها و تکانهای شدید دوربین که روی دست حرکت میکند بسیار پرقدرت و با ریتمی تند آغاز و مخاطب را جذب خود میکند اما زمانی که فضا وارد خانواده قاسم میشود فیلم از ریتم میافتد و دوباره با درگیری قاسم و مرد دستفروش به ریتم بازمیگردد.
در مواردی هم تصادف و درگیری قاسم با نرگس و دیالوگهای پینگپونگی ریتم فیلم را برمیگرداند. سکانسهایی هستند که حضور حامد بهداد در بازگشت ریتم فیلم نقش بسزایی دارد.
از این رو میتوان گفت ریتم فیلم همواره شکل سینوسی دارد و این ریتم به دلیل چالش اصلی و کنش و واکنشها در ذات اصلی فیلمنامه دیده نشده و کارگردان با علم به ضعف فیلمنامه کوشیده با انتخاب و شناخت از جنس بازی حامد بهداد این کمبود فیلمنامه را پر کند.
فیلم سینمایی «سد معبر» دومین سخته محسن قرایی پس از فیلم «خسته نباشید» است.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: قاسم کارمند اداره سد معبر شهرداری، در تلاش است وضعیتِ زندگیِ خود را بهبود ببخشد، اما در این راه با نرگس همسرش اختلافِ نظر دارد… .
حامد بهداد، باران کوثری، نادر فلاح، محسن کیایی، گیتی قاسمی، نگار عابدی، علیرضا کمالی و حسام محمودی بازیگران این اثر سینمایی هستند.