شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 14 - ۱۱ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۲۰ مهر ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۲

مردم کدام حافظ را می‌شناسند؟

زمانی که نام شاعران نامی ایران همچون فردوسی و سعدی را می‌شنویم، بی‌گمان تصویر تندیس‌های فردوسی یا سعدی را درذهن به یاد می‌آوریم؛ تصاویری که کمابیش شبیه یکدیگر است، اما آیا تاکنون سعی کرده‌اید چهره حافظ را در ذهن تصور کنید؟
کد خبر: ۸۹۶۰۴
حافظ- شاعر ایرانی

 

 سعدی در همه تصاویر، رندی خاصی در عمق چشم هایش پنهان است؛ یک جور ذکاوت خاص با چاشنی شوخ طبعی؛ ریشی کم پشت که روی به سپیدی دارد با پیشانی بلند و بی خط؛ گاهی به نظر می رسد اندکی قوز می کرده، شاید به دلیل نوشتن زیاد؛ لبخندی کوچک همیشه روی لب هایش دارد و دستاری سبک و سپید بر سر.

فردوسی اما در همه مجسمه ها و تصویرهایش، میان دو ابرو خط کوچکی عیان دارد؛ مردی است بی هیچ لبخندی خیره به دوردست؛ در اندیشه ای عمیق، ایستاده و محکم با سینه ای ستبر؛ بدون ذره ای قوزکردگی، با شاهنامه ای قطور که معمولا آن را زیر بغل گرفته است.

تصویر ذهنی ما از حافظ اما یک معماست. ریش و دستارش در هر تصویر و مجسمه ای متفاوت است. کسی نمی داند اخمش بیشتر بوده است یا لبخندش؛ مثل فردوسی خیره به دوردست بوده یا مثل سعدی در عمق چشم های مخاطبش بُراق می شده است.

هنرمندان بزرگ ما همچون ابوالحسن صدیقی و علی اکبر صنعتی، طرح هایی از چهره حافظ ترسیم کرده اند؛ با این حال موفق به تثبیت تصویری یگانه از چهره حافظ در ذهن ایرانیان نشده اند. نگارگران نیز در این آزمون چندان کامیاب نبوده اند.

ترسیم عاشقانه چهره معشوق

از هنرمندانی که پا در این کارزار گذاشته و تلاش کرده اند تصویری از چهره حافظ به دست دهند، بهروز غریب پور، نویسنده و کارگردان اپرای عروسکی «حافظ» است.

او درباره منابع و آثاری که برای به تصویر کشیدن چهره حافظ به کار برده، به جام جم می گوید: «نخستین منبع من برای ترسیم چهره حافظ، دیوان غزلیات او بود. برای مثال، آنجا که می گوید: «خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد/ به آب دیده و خون جگر طهارت کرد/ امام خواجه که بودش سر نماز دراز/ به خون دختر رز خرقه را قصارت کرد» یک چهره مهربان اما خشمگین از ریا و تزویر حاکم بر زمان خود به دست می دهد.»

او با اشاره به این که در طراحی چهره حافظ که توسط علی پاکدست انجام شده، شخصا بارها چهره حافظ را تغییر داده تا به چهره مطلوبی از او دست یابد، عنوان می کند: «چهره او از نظرم چهره ای است که حقیقت را درک کرده است؛ مسلمان کاملی که از ریا و تظاهر به اسلام و به نام اسلام کشتن به ستوه آمده. نقطه مقابل او امیرمبارزالدین محمد است که چهره ای خشن از دین ارائه می داد.»

به گمان او، حافظ اغلب به غلط چنان تصویر می شود که گویی همواره در پی می و معشوق و خوشگذرانی و کنار آب رکن آباد بوده است.

او با بیان این که «حافظ» اپرای حافظ را از ورای دیوان غزلیات کشف کرده و از طریق بررسی های تاریخی بویژه پژوهش های دکتر قاسم غنی، چهره ای دردمند اما رئوف از حافظ ترسیم کرده، در پاسخ به این که تا چه اندازه به تصویر واقعی حافظ نزدیک شده، به تمبر یادبود حافظ که چهره حافظ بر آن نقش بسته، اشاره می کند و می گوید: اعتقاد دارم آنچه از حافظ، سعدی، مولوی، خیام و عطار در آثارم تصویر کرده ام، چهره های راستین است.

به باور غریب پور، بیشتر چهره هایی که از شاعران دیگر تصویر شده، درست نیست، بویژه چهره سعدی که او را انسانی رنجور، نحیف و بی تحرک نشان می دهد؛ در حالی که سعدی 30 سال در سفر بوده است که نیاز به توان و بنیه قوی داشته است.

او در پاسخ به این پرسش که آیا توصیفی از چهره این بزرگان در آثار ما به چشم می خورد، با بیان این که چنین چیزی در آثار ما وجود ندارد، می افزاید: در متون ما بیشتر به رویداد ها مثلا ملاقات سعدی و مولوی اشاره می شود. برای مثال برخی معتقدند این بیت سعدی که «فرعون وار لاف ان الحق همی زنی» حکایت از این دیدار دارد و این که مولوی کبر و غرور داشته است. از سوی دیگر، وحشی بافقی در اشعارش اشاره کرده که کل و کچل بوده است.

غریب پور معتقد است تصاویر نگارگری امروزی که حافظ را در کنار زنی ترسیم می کند، خیانت به حافظ است.

او می گوید آنقدر با اشعار این بزرگان حشر و نشر داشته که حتی این شاعران در خواب دیده است.

او دلیل دیگری را بر صحت تصویری که از چهره حافظ به دست داده این گونه بیان می کند: «کسی به من سفارش ساختن مجسمه حافظ را نداده است؛ من عاشق این شعرا هستم و فکر می کنم عاشق می تواند چهره معشوقش را ترسیم کند.»

کارگردان اپراهای عروسکی حافظ، مولانا، سعدی و... که طراحی لباس این آثار را خود انجام داده و هم بر طراحی چهره عروسک ها نظارت داشته، در پاسخ به این که سبک زندگی و پوشش آن زمان را بر چه اساس طراحی کرده است، عنوان می کند: هنوز وقتی به برخی روستاهای ایران سر می زنید، برخی از لباس های قدیمی ایرانیان را تن روستاییان می بینید. با نگاهی به لباس مردم تربت جام می توانید برداشتی کمابیش شبیه به لباس فردوسی داشته باشید. من هم براساس مطالعات تاریخی و نقاشی ها به طراحی لباس ها و فضاها پرداختم. فیگور نهایی مبتنی بر تحقیقات تاریخی، تجسم من و اطلاعاتی است که از ورای اشعار این بزرگان به دست آوردم.

حافظ متفکر

ملک دادیار گروسیان نیز که تندیس حافظ در تقاطع خیابان های حافظ و کریم خان را ساخته، درباره تصویری که از چهره حافظ ارائه کرده است، می گوید: «ما از کودکی با اشعار حافظ بزرگ شده ایم، بنابراین تصویر ذهنی من به برداشتی طولانی و درازمدت برمی گردد که حسی بود.من نمی خواستم چهره خاصی را طراحی و ادعا کنم این چهره حافظ است؛ بلکه با لباس، حرکت ریش، دستار، حرکت های مینیاتوری و فرم های نرمی که در سنت و سابقه تاریخی ماست و درنهایت آرامش و تفکری که در مجموع این اثر به چشم می خورد، سعی کردم شخصیت حافظ را ترسیم کنم و این برداشت شخصی ای بود که از حافظ داشتم.»

گروسیان با بیان این که برای طراحی این چهره، طرح ها و آثار هنرمندان دیگر را مطالعه کرده، ولی در نهایت برداشت شخصی خود را ارائه داده است، در پاسخ به این که چرا چهره حافظ را در میانسالی ترسیم کرده، به چهره متفکر حافظ و ارتباط او با مردم اشاره می کند و می گوید: «من همیشه چنین تصویری از شمایل حافظ در ذهن داشتم.»

بی ادبی تصویرگران به حافظ

آیدین آغداشلو، نقاش و گرافیست، در همایشی که چند سال پیش با عنوان «گفت و گو با حافظ» برگزار شد، با طرح این پرسش که چرا تصویرگران ایران کمتر از روی دیوان حافظ تصویرگری کرده اند، عنوان کرده بود: کار تصویرگری دیوان نابغه عظیمی چون حافظ عموما به تصویرگری زنی منجر شد که گریه می کند و پای کسی را می بوسد، بنابراین معنای شعر حافظ با این گونه تصویرگری ها تقلیل یافت. من هر دیوان حافظی که تصویرگری داشت، به دستم می رسید، آنها را می کندم و از این بی حرمتی و بی ادبی در حق این انسان بزرگ، به خود می پیچیدم. تا معنی دقیق اشعار حافظ آشکار نشود، هر تصویرگری از دیوان حافظ دون شأن این شاعر است.

آخرین اخبار