فرماندار تبریز رحیم شهرتی فر می گوید:استاد دکتر مبین، اسوه ایثار و فداکاری و طبیب دانشمند و فرهیخته ای بود که دهها سال از عمر پربرکت خود را صرف خدمت به جذامیان و ارایه خدمات به بیماران پوستی از اقصی نقاط کشور کرد.
وی اظهار داشت: امروز پزشک نوعدوست و ادیب فرهیخته ای از میان ما رفت که مردم آذربایجان شرقی و به ویژه تبریز در دوره حیات اش قدرش را دانستند و با برگزاری آیین های تجلیل و تکریم و نصب تندیس اش در میادین شهر برای قدردانی از دهه ها تلاش خستگی ناپذیرش در درمان جذامیان و بیماران پوستی کوشیدند.
فرماندار تبریز با بیان اینکه درگذشت استاد دکتر مبین ضایعه بزرگی برای کشور و آذربایجان شرقی است، اضافه کرد: مردم تبریز و آذربایجان هرگز خدمات ارزنده زنده یاد دکتر مبین را فراموش نمی کنند و بدون شک در آیین تشییع این طبیب فرزانه که فردا سه شنبه برگزار می شود، حضور باشکوهی خواهند داشت.
وی درگذشت این دانشمند طبیب و فرهیخته را به خانواده، بازماندگان و علاقه مندان دکتر مبین تسلیت گفت.
استاد دکتر محمد حسین مبین، نویسنده شاعر و پزشک توانای معاصر کشورمان در سال 1306 شمسی در یکی از محلات قدیمی تبریز به نام چرنداب پا به عرصه هستی گذاشت؛ وی تحصیلات ابتدایی را در دبستان معرفت تبریز و کلاس شش و دوره دبیرستان را در دبستان و دبیرستان پهلوی آنروز در کرمان به پایان رساند.
استاد دکتر مبین بعد از شش سال اقامت در کرمان به تبریز مراجعت و با اخذ دیپلم طبیعی از دبستان فردوسی در سال 1328 وارد دانشکده پزشکی تبریز شد و در سال 1334 به دریافت دکترای پزشکی نایل آمد.
وی پس از طی خدمت نظام وظیفه در سال 1337 به استخدام وزارت بهداری درآمد و خدمات پزشکی ، اجتماعی خود را با بیماریابی جذام در آذربایجان شرقی آغاز کرد و پس از یک سال فعالیت در امر بیماریابی در سال 1338 به عنوان کفیل آسایشگاه جذامیان باباباغی تبریز به ادامه فعالیت پرداخت.
دکتر مبین در سال 1341با استفاده از بورس تحصیلی سازمان بهداشت جهانی برای طی دوره آموزشی علمی و عملی جذام، رهسپار کشورهای اروپایی اسپانیا و پرتقال و افریقایی، نیجریه و مالی شد؛ پس از این دوره آموزش عالی به ایران مراجعت و بعنوان رئیس آسایشگاه باباباغی مشغول به خدمت شد.
وی در سال 1348 با ادغام سازمان بهداری و دانشگاه تبریز به دانشگاه منتقل و با اغتنام فرصت با اخذ تخصص در رشته بیماریهای پوست و آموزشی از دانشگاه تبریز توفیق یافت و در بخش پوست دانشکده پزشکی بیمارستان بابک(هفتم تیر) به عنوان عضو هیئت علمی به خدمات علمی – پزشکی خود ادامه داد.
استاد دکتر مبین، خدمت به جذامیان را از وظایف انسانی و پزشکی خود می شمرد و در سال های خدمت خود همواره در فکر آنها بود و از مساعدت آنها فروگذار نکرد، بطوریکه از بهمن سال 1353 به عنوان عضو افتخاری انجمن کمک به جذامیان ایران و چند سالی نیز به عنوان رئیس انجمن کمک به جذامیان آذربایجان به این قشر محروم و مظلوم خدمت کرده است.
مجموعه فعالیت های دکتر مبین در حوزه بیماری جذام موجب شد که وی لقب 'پدر جذامیان' ایران را بگیرد و مصاحبه ها و مقاله های فراوانی درباره وی با این عنوان در رسانه های مختلف کشورمان منتشر شود.
استاد مبین در آبان ماه 1367 به افتخار بازنشستگی نائل شد با این وجود خدمت خود را به عنوان رئیس مرکز بررسی و تحقیق بیماریهای پوست آذربایجان شرقی و بیمارستان جذامیان باباباغی تبریز ادامه داد.
دکتر مبین، علاوه بر خدمات روزمره در امر جذام و حمایت از جذامیان به خاطر عشق و علاقه خاصی که به شعر و ادب ایران داشت در وادی ادبیات نیز سهم و تلاش درخور و قابل تأمل دارد.
وی در شعر "شمشک” تخلص کرده و آثار بسیاری در زمینه های مختلف ادبی دارد که برخی از این آثار چاپ و برخی دیگر نیز در نشریات مختلف کشور منتشر شده است.
'به یاد شهریار' (سوگواره و سوگ نامه ها )، 'سخنان عارفانه و نصایح حکیمانه نظامی گنجوی'، ' شیطان در شعر شهریار (گامی در راستای شهریار شناسی)'، 'غنچه های خونین' (قانلی چیچکلر)، 'عاشیقلار (مقدمه ای بر کتاب آذربایجان عاشیقلاری)'، 'قاپیمیز آچیلیرگونشه ساری' (مقدمه ای بر کتاب شعر ذوالفقار کمالی)' تبریز گنجه نهفته در بستر تاریخ'، 'حماسه خونین انقلاب اسلامی' از جمله آثار قلمی زنده یاد دکتر مبین در عرصه ادبیات محسوب می شوند.
استاد مبین بارها چه در مقام طب و طبابت و چه در عرصه علم و نیز ادبیات مورد تقدیر مسوولان امر و نیز دوستداران فرهنگ قرار گرفته است؛ از آن جمله می توان به انتخاب وی، به عنوان یکی از 10 پزشک پیشکسوت کشور در شهریور ماه 1378 اشاره می شود.
وی علاوه بر اینکه پزشکی حاذق، عالمی دانشمند، شاعری ژرف نگر و نویسنده ای توانا بود، انسانی متواضع و وارسته به شمار می رفت.