چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۴ - 2025 December 10 - ۱۸ جمادی الثانی ۱۴۴۷
۱۹ آذر ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۳

کودک درون آسیب‌ دیده‌ی والدین

چگونه بر تربیت فرزندان اثر می‌ گذارد؟
کد خبر: ۸۲۸۹۵۵

به گزارش ایران اکونومیست؛ کودک درون آسیب‌ دیده‌ی والدین؛ چگونه بر تربیت فرزندان اثر می‌ گذارد؟

۲. طرد یا تحقیر احساسات کودک

والدی که یاد نگرفته احساسات خود را بشناسد یا ابراز کند، اغلب با گریه یا خشم کودک خود ناتوان است. ممکن است بگوید: «بچه که ناراحت نمی‌شه»، یا «این‌قدر ناز نکن!»؛ چون خود نیز زمانی احساسش جدی گرفته نشده است.

۳. وابستگی یا چسبندگی عاطفی به کودک

فرزندی که باید خلأهای عاطفی والد را پُر کند. در این حالت، کودک به منبع ارضای نیازهای احساسی والد تبدیل می‌شود، نه یک انسان مستقل با حق رشد و خطا.

۴. تکرار زخم‌های والد با نقش برعکس

مثلاً مادری که در کودکی طرد شده، اکنون ناآگاهانه فرزندش را طرد می‌کند وقتی او نیازمند حضور هیجانی‌اش است. چرا؟ چون آن زخم هنوز باز است و تماس با آن دردناک است.

چگونه کودک درون ما بر تربیت اثر می‌گذارد؟

اگر والدین بدون ترمیم زخم‌های کودک درون خود، وارد عرصه‌ی فرزندپروری شوند، تعامل‌شان با کودک بیشتر از آن‌که «آگاهانه» و مبتنی بر نیازهای واقعی فرزند باشد، «ناخودآگاه» و بر پایه‌ی واکنش‌های هیجانی شکل می‌گیرد. برخی از مهم‌ترین اثرات منفی عبارت‌اند از:

عدم توانایی در تنظیم هیجانات هنگام چالش با کود

فرافکنی ترس‌ها و ناکامی‌های قدیمی بر رفتارهای کودک

خجالت از احساسات طبیعی خود یا کودک (مثلاً خشم، حسادت، رنجش

ترس از تکرار اشتباهات والدین و در نتیجه رفتن به افراط یا تفریط

سردرگمی در مرز بین «حمایت» و «کنترل»

بازتولید الگوهای آسیب‌زا مانند تنبیه، سکوت عاطفی، یا ترساندن کودک

مسیر بهبودی؛ چگونه آگاهانه‌تر والدگری کنیم؟

۱. شناخت زخم‌های خود بدون قضاوت

اولین گام، آشتی با گذشته و پذیرش این حقیقت است که هیچ کودکی بدون زخم بزرگ نمی‌شود. این زخم‌ها به‌خودی‌خود ننگ یا شکست نیستند، بلکه بخشی از سفر رشد انسانی‌اند.

۲. مراجعه به درمانگر یا مشاور تخصصی

فرآیند ترمیم کودک درون، کاری پیچیده و نیازمند راهنمایی حرفه‌ای است. درمان‌های مبتنی بر دلبستگی، درمان طرحواره، و روان‌درمانی درون‌کودک‌محور می‌توانند بسیار مؤثر باشند.

۳. بازنگری در سبک فرزندپروری با نگاهی درونی

هر بار که با کودک خود برخورد می‌کنید، از خود بپرسید: «این واکنش من از کجاست؟ آیا کودک من واقعاً من را عصبانی کرده یا زخمی قدیمی در من فعال شده است؟»

۴. پرورش مهارت‌های تنظیم هیجان

والدی که بتواند خشم، اضطراب یا اندوه خود را بدون فرافکنی مدیریت کند، بیشترین خدمت را به سلامت روان کودک خود کرده است.

۵. اجازه دادن به خود برای تجربه‌ی «دوران کودکی از دست‌رفته»

خلاقیت، بازی، خندیدن، احساسات اصیل و بدون سانسور—all این‌ها حق طبیعی کودک درون ماست. والد سالم اجازه می‌دهد خود نیز زندگی را تجربه کند، نه فقط کنترل کند.

نتیجه‌گیری

والدگری، بیش از آن‌که دانشی درباره‌ی تربیت کودک باشد، سفری است به اعماق روان خودِ والد. تا زمانی که ما زخم‌های دوران کودکی خود را نشناسیم، ناخواسته آن‌ها را به فرزندان‌مان منتقل می‌کنیم. اما خبر خوب این است که آگاهی، نقطه‌ی آغاز رهایی است. اگر بتوانیم با کودک درون خود تماس بگیریم، زخم‌هایش را با مهر بپذیریم و در مسیر بهبودی گام برداریم، نه‌تنها والد بهتری خواهیم شد، بلکه نسلی خواهیم ساخت که بار تجربه‌ی ما را حمل نمی‌کند، بلکه با شانه‌هایی سبک‌تر، به سوی آینده‌ای روشن‌تر گام برمی‌دارد.

 

آخرین اخبار