به گزارش ایران اکونومیست؛ وقتی رسانههای داخلی یا نهادهای فرهنگی به جای تبیین فلسفهی حجاب، آن را نادیده بگیرند یا حتی الگوهایی را ترویج دهند که با ارزشهای اسلامی در تضادند، ذهن جامعه به تدریج نسبت به اهمیت این فریضه بیتفاوت میشود و نقطهی آغاز فروپاشی فرهنگی است
در ایران، مسئلهٔ حجاب و عفاف نه فقط یک موضوع فرهنگی یا فردی، که یکی از عرصههای مهم سیاست گذاری، نظارت و مسئولیت وزارتخانهها، سازمانها و نهادهای دولتی و حاکمیتی است. یکی از نکات مهم این است که مسئولیت حجاب و عفاف در ایران به هیچ دستگاه واحدی محدود نیست، بلکه طیف گستردهای یعنی ۲۶ دستگاه از وزارتخانهها و نهادها مختلف در این کار دخیل هستند و به عبارتی دیگر تا ۳۲ دستگاه در زمینه عفاف و حجاب وظایف ایجابی و فرهنگی دارند.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان صدا و سیما، نیروی انتظامی، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، شهرداریها، ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر، سازمان برنامه و بودجه و چندین دستگاه دیگر از جمله مجموعه هایی هستند که در زمینه تبلیغ و ترویج حجاب نقش دارند.
حال فرض کنیم که این دستگاهها به هر دلیلی یا در اجرای وظایف خود کوتاهی کنند یا حتی، به نوعی، منابع عمومی و بودجه بیتالمال را به جهت عکس مأموریتشان استفاده نمایند، یعنی به جای ترویج پوشش اسلامی، ناخواسته یا عامداً فضای پوشش و حجاب را تضعیف کنند. نتیجه چه خواهد شد؟
اگر بودجهای که بهمنظور ترویج حجاب و عفاف تخصیص یافته، در عمل به تولید محتوا یا سیاستی منتهی شود که نوعی دیده شدن بدحجابی یا سبک زندگی غیرحجابی را تقویت کند، آن وقت نه تنها اثر مثبت نخواهد داشت؛ بلکه ممکن است اثر معکوس بگذارد که این عمل یا از سر ندانم کاری است و یا از سر خیانت.
حجاب، بیش از آن که یک موضوع صرفاً قانونی باشد، یک نشانه فرهنگی و نمادین است؛ یعنی وقتی پوشش زنان در خیابان، دانشگاه، محل کار و حتی رسانهها، به گونهای تغییر میکند که دیگر «ترغیب» یا «ترویج» پوشش حجاب دیده نمیشود، یا بدتر، زمانی که پوشش نامناسب یا بدحجابی بهصورت علنی و گسترده نمایان میشود، این میتواند تبدیل به عادی انگاری شود و وقتی دستگاهها در اجرای مأموریتشان کوتاهی کنند، احتمال آن بالا میرود که این عادیسازی تاثیرات مخربی روی جامعه بگذارد.
حجاب از آن دست مسائلی است که برخورد قهری در آن باعث نتیجه عکس خواهد شد و دقیقا به همین علت است که دستگاه ها و سازمان های زیادی در ترویج فرهنگ حجاب نقش دارند لذا باید قبل از هرگونه برخورد قهری و کشادن آن به کف جامعه و خیابان و مورد عتاب و خطاب قرار دادن مردم، بهتر است همین دستگاه های متولی ابتدا نگاهی به درون مجموعه خود بیندازند.
به طور مثال رسانه تصویری «آن» یا همان ONتی وی که متعلق به سازمان تبلیغات اسلامی است در استفاده از مجری و یا دعوت مهمانان خود دقت لازم را به عمل نیاورده و این تلویزیون خصوصی اینترنتی به بستری برای عادی سازی کم حجابی تبدیل شده است.

این در حالی است که حجت الاسلام محمد قمی در اواخر شهریور ماه با صدور بیانیهای از بیعملی فعلی در موضوع پوشش انتقاد کرده و«قاعدهداری پوشش اجتماعی» را ضرورتی دینی، عقلایی و عامل دوامِ اتحاد دانست.
حال آنکه توصیه میشود رئیس سازمان تبلیغات در ابتدای امر نیم نگاهی به زیرمجموعه های خود داشته باشند.
از سوی دیگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از جمله دستگاه هایی است که سهم بزرگی در توسعه و اشاعه فرهنگ حجاب دارد و با توجه به گستردگی کاری این وزارتخانه، شخص وزیر باید نسبت به انتصاب مسئولان زیرمجموعه خود با دقت بیشتری عمل کند تا وظایف محوله به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به درستی و در ریل خودش حرکت کند کمااینکه چنین اتفاقی نیفتاده و این مجموعه نیز علاوه بر غفلت از موضوع حجاب و عفاف، با بودجه دولتی در حال اشاعه بی حجابی است.
تلویزیون اینترنتی کتاب یا همان کتاب تی وی متعلق به خانه کتاب از زیرمجموعه های معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز بی توجه به رسالت ذاتی این وزارتخانه تبدیل به یک مجموعه دولتی در راستای ترویج بی حجابی شده است و مجری و مهمانان این تلویزیون اینترنتی هیچ الزامی به رعایت حدود شرعی ندارند و با نوع پوشش و آرایش خود سعی در ترویج بی حجابی دارند.



وقتی بازوهای رسانهای دستگاه های متولی حجاب، پوشش حجاب را بهصورت مثبت نمایش ندهند، یا حتی سبکهای غیرمحجبه را مثبت نشان دهند، مخاطبان به سمت الگوهای جدیتری سوق پیدا میکنند؛ یعنی حجاب کمرنگتر میشود و این زنگ خطری است تا این مدیران بالادستی این دستگاه ها کمی دقیق تر نسبت به عملکرد زیرمجموعه خود بنگرند.
وقتی رسانههای داخلی یا نهادهای فرهنگی به جای تبیین فلسفهی حجاب، آن را نادیده بگیرند یا حتی الگوهایی را ترویج دهند که با ارزشهای اسلامی در تضادند، ذهن جامعه به تدریج نسبت به اهمیت این فریضه بیتفاوت میشود. این بیتفاوتی، نقطهی آغاز فروپاشی فرهنگی است.
ضعف عملکرد نهادهای متولی موجب میشود دشمنان کشور، خلأ ایجادشده را پر کنند. آنها با بهرهگیری از ابزارهای مدرن رسانهای و شبکههای اجتماعی، بیحجابی را نشانهی تمدن، پیشرفت و آزادی معرفی میکنند. در نتیجه، هنجارهای دینی در برابر موج تبلیغات ضدفرهنگی قرار میگیرند و نظام ارزشی جامعه دچار دوگانگی میشود. این وضعیت نه تنها شکاف نسلی را افزایش میدهد، بلکه انسجام اجتماعی را نیز تضعیف میکند.