به گزارش ایران اکونومیست جمعی از اهالی ادب کشورهای حوزه ایران فرهنگی شامگاه جمعه سوم مرداد در نشست ادبی «ناله نان و گریه گندم» در دفاع از مردم ستمدیده غزه که با میزبانی گروه بین المللی هندیران به صورت مجازی برگزار شد، اشعار خود را قرائت کردند.
سیاست قحطی ساختگی و محاصره غیرانسانی
سید محمدرضا موسوی صابری شاعر و استاد دانشگاه از شهرکارگل هندوستان گفت: خوی استعمار، استفاده از هر ابزاری را برای حفظ تسلط ناجایز خود جایز می داند و محاصره غیرانسانی و قحطیِ ساختگی، تنها دو نمونه از این ابزارهاست. دستکم دو کشور، ایران و هند، قربانی این سیاست شومِ استعمار انگلیس در گذشته شدهاند. قحطی بزرگ در ایران (۱۹۱۷–۱۹۱۹) میلیونها ایرانی را به کام مرگ کشاند و قحطی بنگال در سال ۱۹۴۳ جان بین سه تا چهار میلیون انسان، عمدتاً زنان و کودکان را گرفت. همه این جنایت ها در سایه سیاستهای بی رحمانه روباه پیر استعمار رخ داد.
وی افزود: این فجایع در زمانی رخ داد که هنوز خبری از حقوق بشر و نهادهای بینالمللیِ ناظر بر جنایت نبود اما سؤال اینجاست آیا اکنون که این نهادها شکل گرفتهاند، واقعاً ضمیر انسانی در آنها زنده است یا فقط زمانی فعال میشوند که منافع قدرتهای بزرگ را تأمین کنند؟
این استاد دانشگاه ادامه داد: جنگ غزه، چهره حقیقی این ساختار مزورانه جهانی را عریانتر کرد. رژیم صهیونیستی نه تنها از سلاحهایی معادل چندین بمب هستهای علیه منطقهای کوچک و محصور غزه استفاده کرده، بلکه با ابزار قحطیِ ساخت خود، مردمان بیپناه را هدف گرفته است. نان و شیر خشک و آب را هدف گرفت، حتی نفس کشیدن را. من ماندهام که آیا آنهایی که در نهادهای بینالمللی مسئولاند، واقعاً قلب دارند؟ چرا وجدانشان تکان نمیخورد؟
وی افزود: زبانم از گفتن بند آمده است. من چگونه می توانم با شکمی سیر از گرسنگی کودکی بگویم که با نان خشک و آب شور زنده است؟ چگونه از مادری بگویم که آخرین قطره آب را به نوزاد نیمجانش میدهد و خودش از تشنگی میمیرد؟ اما در همین درماندگی، میدانم که حداقل وظیفهام این است که سکوت نکنم. صدای مظلوم را، هرچند ضعیف، باید رساند. اگر ابزار ما فقط همین نطق و همین قلم باشد، باز هم نباید از آن دریغ کرد.
موسوی صابری اضافه کرد: دنیا باید بداند مردم غزه فقط میخواهند وطنشان را به دستان پلید صهیون تسلیم نکنند. آیا این خواسته به حق و ساده، جرم است؟ آیا دفاع از خانه، نان، و آینده، حق نیست؟ اگر چنین است، پس جهانِ مدعیِ انسانیت باید پاسخ دهد: با کدام منطق، با کدام وجدان، با کدام عدالت؟
امروز دوران جاهلیت اکبر است
سید مسعود علوی تبار شاعر و فعال فرهنگی گفت: پیامبر (ص) کسی را که با شکم سیر می خوابد و همسایه او گرسنه سر به بالین می نهد را از خود نمی شمارد. در متون اسلامی مکرر به اطعام و سیر کردن گرسنگان سفارش شده و پاداش بهشت بر اطعام دهندگان واجب دانسته شده است. این احادیث به خوبی نشان میدهند که سیر کردن گرسنه نه تنها یک عمل صالح و خدایی، بلکه یک تکلیف شرعی است. در نقطه مقابل نیز به وضوح مشخص است که شخصی را در حصار گرسنگی نگه داشتن، آن هم زن و کودک و سالخورده را، چقدر می تواند اقدامی پست و نفرت انگیز باشد.
وی افزود: بحران انسانی و گرسنگی مرگباری که اسرائیل بر مردم غزه مخصوصاً بر سالخوردگان و زنان و کودکان تحمیل کرده است تنها به عنوان فقدان تغذیه و نبود غذا نیست بلکه این فاجعه بشری به تصویر درآمدن چهره توحش، ستمگری، بی شرفی و تمامی سنگدلی و قساوت باند تبهکار صهیونیستی و دوستان مدعی حقوق بشر این رژیم اشغالگر است.
کارشناس تاریخ و تمدن ملل اسلامی اضافه کرد: قبل از بعثت و در دوران جاهلیت که از اسم آن شدت تباهی و وخامت آن پیداست، برای حمایت از مظلوم پیمانی توسط جوانمردان به نام «حلف الفضول» بسته شد که نبی اکرم نیز به این پیمان پیوستند ولی نهادهای بین المللی در عصر حاضر که داعیه دار حقوق بشر در طول تاریخ هستند، بر خلاف فریادهای بی شمار حقوق بشری که سر می دهند، شاهد جنایتهای هولناکی هستیم که ابتدایی ترین حقوق بشر را نه تنها نادیده می گیرند که خود بر علیه این حقوق با تمام توان قد علم کرده اند و عصر حاضر را به حقیقت باید عصر تمامی تزویر و عصرجاهلیت اکبر نامید
مساله غزه فراتر از مرزها و ملیت هاست
مهدی باقرخان شاعر و مترجم هندی از مساله غزه به عنوان مهمترین و دردناکترین مساله انسانی دوره کنونی یاد کرد و گفت: مساله غزه نه تنها به ما یادآوری میکند که انسانیت فراتر از مرزها و ملیتهاست، بلکه ما را وادار می کند تا در برابر ظلم و بیعدالتی ایستادگی کنیم. ما به عنوان یک مسلمان و یک انسان، مسئول هستیم که یاری دهنده این مظلومان باشیم.
دبیر انجمن پارسی سرایان هندوستان افزود: سکوت در برابر این ستمگری آشکار، به معنای همدستی با مجریان این بی عدالتی و توحش است. از جمله اقداماتی که عموم مردم آزاده و عدالت خواه در سراسر دنیا می توانند در این زمینه انجام دهند، به تصویر کشیدن حقیقت با بیان مظلومیت مردم غزه و وحشیگری های روزافزون اسرائیل از طریق رسانهها و شبکههای اجتماعی به جهانیان است. به یاد داشته باشیم که حمایت از مردم فلسطین نه تنها وظیفه ای دینی ست بلکه یک فریضه اخلاقی، اجتماعی و انسانی است
در این برنامه شاعرانی چون علیرضا قزوه، ایرج قنبری، علی مزمل لاهوری، سید تصور مهدی، مهدی باقرخان، ناصر دوستی، محمود یوسفی، نغمه مستشار نظامی، نجمه پورملکی، آسیه مراد پور، زهرا پرویزی، شهلا کلبعلی، نگین نقیبی، و سارا عبداللهی فر حضور داشتند. برخی از اشعار قرائت شده در این نشست را بخوانید:
پروانه نجاتی/ باز غوغای شیشه و سنگ است
غزه تنهاست غزه دلتنگ است؛ باز غوغای شیشه و سنگ است
در حصاری به وسعت یک شهر؛ مرگ با زندگی هماهنگ است
امنیت نیست، خواب راحت نیست؛ عرصه بر ساکنان آن تنگ است
کرکس و بی کسی، شب و وحشت؛ با دل خانواده در جنگ است
ترس از موشک و مهیبی بمب؛ بر لب کودکان لباهنگ است
برق قطع است،آب و نان کمیاب؛ این برای جهان ما ننگ است
عاطفه خرمی/ غیر از تماشا چه میکنید؟
ای ساکنان سرخوش دنیا چه میکنید؟! طوفان شده ست، غیر تماشا چه میکنید؟!
اخبار داغ و تازه ما را شنیده اید؟ از ماجرای قحطی اینجا شنیده اید!
از غنچه های له شده در کنج خانه ها؛ از مرگ بی صدا و مدام جوانه ها....
از انفجار در صف آب و غذا چطور؟! از رقص پاره های تنی در هوا چطور؟!
از مرزهای بسته به روی جهان ما؛ دشداشه های عِبریِ همسایگان ما
حالا که این سران ،همه خشکیده رگ شدند؛ گوساله های سامری این بار سگ شدند
ای مردمان! سیاست ساکت چه صیغه ای ست! آیا حقوق نوع بشر هم سلیقه ای ست؟!
زخم مدیترانه دوباره شکفته است؛ در شرق این کرانه چه داغی نهفته است!
نفرین به هر که اهل تماشاست در جهان؛ آتش بیار معرکه ها اوست بی گمان
جغرافیای مسجدالاقصی برای ماست؛ ای کوچه های شب زده ،فردا برای ماست
در زیر تل آتش و باروت زنده ایم؛ حتی میان سینه تابوت زنده ایم
در پای قدس ریشه دوانده ست اصل ما؛ قد میکشد دوباره از این خاک ،نسل ما
سید مسعود علوی تبار/ از دیدنت ای گرسنگی سیر شدم
بس کن! که ز داغ کودکان پیر شدم؛ در قطره اشک خود زمین گیر شدم
در سفره دگر تکه نانی ننهم؛ کز دیدنت ای گرسنگی سیر شدم
حمیده پارسافر/ تو همان زخم لاعلاجی
گله گرگ هار استکبار، پنجه در پنجه پشت پرچین است! تشنه خون، پی دریدن خلق! سال ها خُلق و خوی شان این است!
دیوهایی که در لباس بشر، تیشه بر ریشه ی بشر زده اند؛ روبه روشان، سیاهی ابدی، پشتشان تا همیشه نفرین است
سایه شومشان شبیه شبح، آتش ظلمشان رسیده به عرش، گوش دنیا اگرچه کر شده است! خواب دنیا اگر چه سنگین است!
بی نَسَب ها چگونه فهم کنند، ریشه را، ایل را، اصالت را؛ بی وطن ها چگونه درک کنند، طعم حُبُّ الوطن چهشیرین است!
بی گمان سرزمین موعودت، گور موعود توست، مدفن توست؛ خواب شیرین پنبه دانه مبین! خواب و بیداری تو ننگین است
تو دروغی فقط! دروغ بزرگ! تو فریبی! تهی و پوشالی! تو همان زخم لاعلاجی که تا ابد بی دوا و تسکین است
غزه کوه است، سرفراز و بلند! ریشه در خاک و سر سپرده به نور؛ غزه سَرو است، پر غرور و صبور! گرچه زخمیست! گرچه غمگین است
راه صبر و امید، بسته نشد! خسته شاید، ولی شکسته نشد! گام های بهار در راه است، میوه صبر تلخ، شیرین است
محمد مهدی عبداللهی/ فرج، گشایش هر کودک فلسطین است
بهار با غزلی سرخ پشت پرچین است؛ بخوان که داغ شقایق همیشه سنگین است
نگاه خیره تزویر چون شقاوت شب؛ به سوی خیمه آلالههای رنگین است
مگر نه اینکه خزان تیغ بر بهار کشید؛ بهار را چه کند آن دلی که خونین است؟
کدام غصّه پدر را به سوگ سرخ نشاند؟! کدام قصّه، بگو شرح ماجرا این است!
به دست خاک سپرد آن همه شقایق را؛ کجاست جان پدر؟ آه! دست گلچین است!
میان آتش و خون، ماه خویش را بخشید؛ به دست بیرمقش ربّنای آمین است
زبان گرفته پدر رو به ماه مظلومش؛ ببین که طعم شهادت چقدر شیرین است!
سلام کودک غزّه! ببخش بابا را؛ گرسنه رفتی و لب تشنه…آه، غمگین است
قسم به منتقم خون این کبوترها؛ فرج، گشایش هر کودک فلسطین است
نجمه بنائیان بروجنی/ در ظرف غذای بچه ها نور بریز
در غزه دوباره شادی و شور بریز؛ زیتون و انار و سیب و انگور بریز
از تشنگی و گرسنگی بی تاب اند؛ در ظرف غذای بچه ها نور بریز
فرزانه قربانی/ هر روز تو با گرسنگی می جنگی
در اوج غم و غصه ای و دلتنگی؛ زخمی فریب و حیله و نیرنگی
بستی به شکم سنگ صبوری، غزه! هر روز تو با گرسنگی می جنگی