علیرضا حسینی، تهیه کننده و مستندساز، در گفتوگو با ایران اکونومیست به بررسی وضعیت مستندسازی ایران در شرایط بحران پرداخت و با انتقاد از بعضی مدیران کشور، این سوال را مطرح کرد که چرا مستندسازان در بحرانها به حاشیه رانده میشوند؟
وی ادامه داد: مسئولان و مدیران مرتبط باید پاسخ دهند که چرا در شرایط بحران، مستندسازها را از میدان واقعه دور نگه میدارند و سوال بسیاری از همکارانم این است: چرا در بحرانها غافلگیر میشویم؟
این مستندساز یادآور شد: اگر درباره جنگ ۱۲روزه بخواهیم مستندی بسازیم، یکی از موضوعات اصلی علل غافلگیری است و اینکه چرا وقتی مدیران در یک بحران غافلگیر میشوند مستندسازان را دور نگه میدارند؟
حسینی افزود: مدیریت بحران ما در بسیاری بخشها ضعیف است و در سیل، زلزله و جنگ، غافلگیر میشویم. بنابراین مدیریت بحران در کشور ضعیف است و پیش بینی لازم را نمیکنند. در حالی که مستندسازی و مستندنگاری از بحران بهترین کار برای جلوگیری از تکرار بحران بوده و مستندسازان چون همیشه در حال تحقیق و مطالعه میباشند مناسبترین افراد برای ثبت اتفاقات هستند.
این کارگردان خاطرنشان کرد: مستندسازان هم مانند آتشنشانها یا تیمهای اورژانس و امداد و نجات باید در بحران حاضر باشند، اما متاسفانه مجوز حضور آنها با تاخیر صادر میشود و با موانع اداری روبهرو میشوند و صحنههای ناب قابل ثبت از دست میرود.
مستندنگاری؛ حلقه مفقوده مدیریت بحران
حسینی با تأکید بر مفهوم «مستندنگاری» (ثبت سیستماتیک رویدادها برای تحلیل درآینده) گفت: در کشور ما با مستندنگاری به راحتی قهر کردهاند. پروژههای ملی گاهی به جای ۵ سال، ۲۵ سال طول میکشد و نهایتاً رها میشود و چون از ابتدا مستندنگاری انجام نشده است پیمانکاران و مسئولان پاسخگوی اشتباهات خود نمیشوند. حتی الان اگر کسی بخواهد مستند «پس از جنگ» بسازد، با هزار مانع مواجه است، زیرا بعضی از مسئولان از مستندنگاری میهراسند چون نمیخواهند خطاهایشان ثبت شود.
او به تجربههای بینالمللی اشاره کرد و افزود: در بوسنی، محمدرضا عرب توانست فیلم بسازد. در بسیاری دیگر از شرایط همکاران ما در عراق و افغانستان مستندسازی کردهاند و در بحران حاضر بودند. اما در ایران همکاران مستندساز همیشه در بحران دچار مشکل میشوند و به چشم تهدید امنیتی به آنها نگاه میشود و این در حالی است که ما امکانات و افراد نظامی و هستهای خود را در تلویزیون معرفی میکنیم که نمیبایست این کار را بکنیم نه اینکه مستندسازان را تهدید امنیتی ببینیم.
این مستندساز با بیان مثالهای عینی به مسئولین هشدار داد: وقتی مستندسازان نباشند، دشمن تصاویر را تحریف میکند و مردم نباید مجبور شوند حوادث را از شبکههای خارجی ببینند. این یعنی روایت جنگ تحمیل شده و دفاع جانانه مردم از وطن را در این ۱۲ روز به اجنبی سپردن و این فاجعه است. مستندنگاری فقط گزارش لحظهای نیست؛ بلکه ضبط هوشمندانه و هدفمند و هنرمندانه تصاویر و راشهایی برای تحلیل در آینده است.
او به مصداقهای ملموس اشاره و تصریح کرد: اگر پروژههای ملی از ابتدا مستندنگاری میشد، امروز این مقدار تعلل و کاستی در انجام و اتمام پروژهها نداشتیم. برای نمونه ساخت مصلای تهران سه نسل طول کشیده است، چرا هیچکس پاسخگو نیست؟ چون وقتی پروژهای مستندنگاری نشود هیچ دادهای برای بررسی و جلوگیری و رفع خطا وجود ندارد و بازخواستی هم انجام نمیشود. بعضی از مسئولان و مدیران میخواهند صورت مسئله را پاک کنند، اما مستندساز پرسشگر و تحلیلگر است تا بفهمد و ثبت کند «چرا یک اتفاقی رخ میدهد؟ و چگونه میتوان از تکرارش جلوگیری کرد؟.
حسینی پیشنهاد داد: باید ستاد بحران برای مستندسازی تشکیل شود؛ مثل آتشنشانان یا تیم اورژانس و امدادگران، مستندسازان باید جزو تیمهای مدیریت بحران باشند. شبکههای خبری کار خودشان را میکنند، اما مستندنگاری فراتر از خبر فوری است. به نظرم مرکز گسترش سینمای مستند و انجمنهای صنفی سینمای مستند میتوانند این ستاد را تعریف و فعال کنند.
او درباره تولید مستند از جنگ تحمیلی اسرائیل گفت: مرکز گسترش چند مستند بلند و کوتاه را در دست ساخت دارد. امیدوارم این آثار شروع خوبی باشد برای مستندسازی در بحران، اما مستندنگاری مناسب در جنگ ۱۲ روزه تقریبا از دست رفته است زیرا پلانها و راشهای با کیفیت نادر است زیرا مجوز لازم در دسترس نبود. این در حالی است که ما همچنان مستندهای جنگ جهانی دوم را پس از هشتاد سال تماشا میکنیم، خودمان از جنگ دوازده روزه تصاویر حرفهای و کافی نداریم.
حسینی در پایان با قاطعیت گفت: مستندسازان به دنبال سیاهنمایی نیستند. آنها مطالبهگرند و میخواهند بدانند چطور این اتفاق افتاد؟ و چگونه میتوان از تکرار آن جلوگیری کرد؟، تا وقتی مسئولان از مستندنگاری و مستند سازی بهراسند و مستندسازان را محرم ندانند تاریخ را اجنبیها آنطور که میخواهند برای ما خواهند نوشت.