یکی از مهمترین معضلاتی که سینمای دینی ما همواره با آن دستوپنجه نرم میکند، پرهیز از شعارگرایی و رسیدن به یک تصویر سینمایی بوده است. پاشنهآشیلی که سبب شده تا بسیاری از پروژههای دینی، با وجود برخورداری از امتیازهای فنی خوب، اما نتوانند به استانداردهای لازم یک فیلم دینی مخاطبپسند و مستند برسند.
نقد اجتماعی داستان، آلترناتیو شخصیتپردازی اثر است و سبب میشود تا مخاطب به یک چارچوب فکری منتظم از سبک زندگی و تفکر حاکم بر آن سالها برسد
«موسی» اما فیلم استاندارد و ترازی در این حوزه است. تلاش کرده تا در بیان مفاهیم و مقولات بصری، بیرون نزند. فیلم اگرچه مربوط به دوران کودکی حضرت موسی است، طبیعتا از جلوههای ویژه چندانی برخوردار نیست و همان چند مورد معدود اما خارج از فرم نمیزند و شکل اغراقگونهای ندارد. مهمتر از این مقولات، فهم مضمونی اثر است که شکل جانبدارانهای ندارد و تلاش کرده تا به حقیقت، وفادار بماند و این یعنی فیلم بر مقولاتی چون «اصالت» و «مخاطب بینالمللی»، برنامههای مدونی دارد.
فیلم، در برآیندی درست، تقابل دو قطب خیر و شر نمیشود و داستان، از محل این تقابل به داستان نمیرسد. داستان نهتنها عامدانه وارد چنین سیکلی نمیشود بلکه با بیرون بردن دوربین خود از تمرکز موسی، به یک نقد اجتماعی صریحی میرسد که فضای ایزوله آن سالها، بهعنوان پشتوانه و پیشزمینهای دراماتیک، مخاطب را در جریان فضایی که موسی در آن حلول پیدا میکند، قرار میدهد. این وجه از داستان، آلترناتیو شخصیتپردازی اثر است و سبب میشود تا مخاطب به یک چارچوب فکری منتظم از سبک زندگی و تفکر حاکم بر آن سالها رسیده و با چنین نظمی، به استقبال حیات موسی و کارکرد اعتقادی چنین شخصیتی برود.
در سکانس به آب انداختن موسی، نوع نگاه مریلا زارعی و عمق نگاهی که وی در یک محیط بسته به افق گره میزند، نشان از استانداردهای بالای این بازی دارد
در این نظام هماهنگی که میان اجزای ساختاری فیلم برقرار شده، طراحیهای صحنه و لباس، قاببندیها، حرکات و زوایای دوربین، همگی در خدمت روایت هستند. فیلم با آنکه از چند قسمت سریال برداشت شده، اما قابهای تماما سینمایی و درست دارد. فیلمبرداری اثر، فاز درخشانی دارد که آورده خوبی برای سینمای ملی به حساب میآید. فیلم، موسیقی خوبی دارد که تعلیق کاذب ایجاد نمیکند و بهمانند بسیاری از آثار از این دست، وجه حماسی و گوشخراش ندارد.
«موسی» اما یک بازی درخشان از مریلا زارعی دارد. بخش عمدهای از این فیلم در استودیو و فضای بسته ساخته شده؛ مانند سکانس به آب انداختن موسی؛ در همین سکانس، نوع نگاه زارعی و عمق نگاهی که وی در یک محیط بسته به افق گره میزند، نشان از استانداردهای بالای این بازی و کمکی است که این نقشآفرینی به بهتر شدن جنس مفهومی اثر میکند. یک بازی زیرپوستی که با بهرهمندی هوشمندانه از زبان بدن، به زعم خود قادر است تا تراز حرفهای فیلم را بالا ببرد.
«موسی» پس از چند تجربه معمولی، بازگشت ابراهیم حاتمیکیا به دوران فوران نابغهگونه خود است. فیلمی تکنیکال که مشخص است با هوشمندی تمام، مهندسی شده تا این فیلم در انحصار المانهای یک بیگپروداکشن هالیوودگونه متوقف نشود. «موسی» امضای شرقی دارد اما نهایت بهرهبرداری طبق آنچه خود نیاز دارد را از تکنولوژی به عمل آورده و همین تلفیق، به چنین اثر و امضای مستقلی برای شخصیت کاریزماتیکی چون حضرت موسی (ع) رسیده است.