ناصرالدین شاه به دعوت رئیس جمهور فرانسه به تماشای تئاتر رومئو و ژولیت مینشیند و در طول اجرا، یک دل نه صد دل عاشق و دلباخته بازیگر نقش ژولیت -جولی- که بازیگری تازهکار و جویای نام است میشود.
شاه با انگیزه به دست آوردن جولی دستور میدهد تا در طهران تیاتر رومئو و ژولیت به سیاق فرنگی اجرا شود و از جولی و همکلاسی ایرانیاش جمال میرزا دعوت میکند تا برای اجرای نمایش به طهران بیاید. وی به آنها اعلام میکند که خود نیز قصد دارد نقش رومئو را بازی کند. حتی به جمال که کارگردان تئاتر است دستور میدهد تا پایان نمایشنامه را تغییر دهد تا رومئو و ژولیت در پایان نمایش به یکدیگر برسند و عاقبتبهخیر شوند. اما این قصد شاه آتش توطئه زنانش و مادرش مهدعلیا را بیدار میکند و جولی را در موقعیت خطرناکی قرار میدهد که دختر دانای شاه -تاجالسلطنه- به کمک جولی آمده و او را نسبت به شرایط آگاه میکند.
در این بین روح شکسپیر برای کمک به جولی و اجرای نمایش با آنان همراه میشود و در پایان جولی با پناه بر آموختههای خود و با کمک دختر دانای شاه -تاجالسلطنه- از این توطئه رهایی پیدا کرده و شاه نیز به اشتباهات خود پی میبرد.
جدیدترین ساخته اشکان رهگذار، کارگردان جوانی که انیمیشن آخرین داستان او اولین نماینده سینمای پویانمایی ایران در فهرست ۳۲ اثر رقابتکننده در شاخه بهترین پویانمایی آکادمی اسکار بود باز هم نقبی به تاریخ زده و اینبار سر شوخی را با ناصرالدین شاه قاجار باز کرده است. «ژولیت و شاه» هر قدر در ساختار زیبا و جذاب و دلنشین است اما در فیلمنامه دچار اشکالات متعددی است.
ایده اولیه و اصلی قصه در ذات خود ایده بسیار جالب و قابل تاملی است اما همین ایده در پرداخت فیلمنامه دچار نقصان های زیادی شده که مهمترین آن شخصیت پردازی است. تقریبا هیچکدام از شخصیت های قصه عقبه مشخصی نداشته و چرایی رفتار ایشان در بسیاری بخشها دچار اشکال است. از دیگر سو تعدد شخصیتها هم سبب می شود تا ارتباط حسی مخاطب با روایت در لحظاتی به دلیل جستجو برای پیدا کردن شخص مورد نظر با اشخاص داستان و یا کلیت کار کاملا قطع شود. از دیگر سو هدف گذاری مخاطب «ژولیت و شاه»به نوعی مخاطب نوجوان و بزرگسال است و چنانچه گروه نویسندگان فیلمنامه و ایده پردازان میتوانستند با تمهیداتی قصه را برای مخاطب کودک نیز قابل هضم کنند بدون تردید ژولیت و شاه قادربود خود را بعنوان یک انیمیشن خانواده در اکران نیز تثبیت کند.
تعدد داستانکها هم یکی دیگر از مشکلات فیلمنامه «ژولیت و شاه» است. بسیاری از داستانکها حتی چرایی مشخصی را در پیشبرد درام پاسخ نمی دهند و رها میشوند و از سوی دیگر همین تعدد باز هم سبب می شود تا مخاطب در یافتن حلقه وصل داستانکها به داستان اصلی دچار مشکلات زیادی بشود. در برخی بخشهای فیلمنامه هم قصه کند پیش می رود که باعث شده تا افت ریتم زیادی را در فیلم شاهد باشیم که بنظر میرسد سازندگان اثر میتوانند با تدوین مجدد به ریتم دلخواه خود و مخاطب دست یابند
ساختار اما همانگونه که پیشتر نیز ذکرش رفت بسیار جذاب است و با این انیمیشن دیگر باید گفت در حوزه انیمیشن های دوبعدی به توانایی های فنی و حرفه ای خوبی دست پیدا کرده ایم . طراحی چهره های ایرانی و فرهنگی و تفاوتشان و حتی شیوه حرکت کاراکترها همگی از نبوغ و حرفه ای گری رهگذر و گروهش خبر می دهند ضمن اینکه صداپیشگان درستی نیز باری هر یک از کاراکترها انتخاب شده اند که به جذابیت هرچه بیشتر اثر و ارتباط مناسبتر تماشاچی با کار کمک می کند.
بدون تردید «ژولیت و شاه» اگر فدای مناسبات پیچیده اکران نشود میتواند یکی از درخشانترین های اکران 1404 باشد و رهگذر نیز از حالا باید به فکر تولید انیمیشن بعدی اش باشد به صورتی که حتما چندین گام از «ژولیت و شاه»جلوتر بایستد.
**عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران