نیما مهدیان کارگردان مستند «یک وجب خاک» که در سینماحقیقت ۱۸ حضور دارد، درباره این مستند به خبرنگار سینمایی ایران اکونومیست گفت: اصل داستان این مستند در ۲۰ روز میگذرد. پژوهش این کار اکتشافی است، نه کتابخانهای. این کار بر اساس کشف و شهود پیش رفته؛ چرا که دنبال این بودیم که حقیقت چیست و چه کسی درست میگوید، بنابراین مدیریت خیلی چیزها از دست ما خارج میشد.
وی ادامه داد: متاسفانه یا خوشبختانه سبکهای مختلف مستندسازی باب شده است، سبک مستندِ این اثر سینماوریته است؛ چیزی که همین جشنواره بر پایه آن بنا شده است. سینماوریته یک مکتب فرانسوی است، هیچ ربطی به آن حقیقت به معنای شرقی ندارد. وریته ۸ الی ۹ بند دارد؛ سینمایی که باید رئالیست یا نئورئالیست باشد، از فرم و فرمالیست دوری کند و در آن، سوژه در خدمت دوربین نیست بلکه دوربین در خدمت سوژه است.
مهدیان با اشاره به این نکته افزود: ما نمیتوانستیم هر زمان که میخواهیم کات بدهیم یا قاب پیشبینی شده ببندیم. صمیمیت وقتی ایجاد میشد که دوربین همین قدر بیپروا پیش برود و دنبال قاب سینمایی یا فوکوس دقیق نباشیم. خیلی جاها فرصت نمیکردم فوکوس دوربین را بکشم، چون واقعی کار میکردیم و زمانی برای چیدن و دکوپاژ کردن نداشتم.
این مستندساز با بیان اینکه این فیلم مخاطب خاص دارد، تاکید کرد: «یک وجب خاک» برای یک سری نخبه و مسئولِ تصمیمگیرنده ساخته شده است؛ فیلمی نیست که قرار باشد با این غلظت و تصاویر اکران شود. در اصل این اثر یک نقد، یک گفتوگو و یک فریاد درون خانه است، یک اعتراض درون سازمانی و نقد گفتمانی است. این فیلم کارکرد خارجی ندارد و برای نخبگان و مسئولینِ تصمیمگیر ساخته شده است.
وی ادامه داد: فرزندان شهدا خیلی لطف داشتند و در اکران اول، نزدیک به ۵۰ نفر فرزند شهید برای تماشا آمده بودند. قهرمان ما در این فیلم یک خانم است که حتی همسایههایش هم او را نمیشناسند، خود فرزندان شهدا و کسانی که در این جامعه هستند، به ما گفتند حق مطلب را ادا کردید. حتی خانمی که پوششی مطابق با سلیقه عام جامعه نداشت پس از اکران به من گفت: همسایه فرزند شهیدی داشتم که دقیقا همین مشکلات را داشت.
کارگردان مستند «هیچ اگر سایه پذیرد» با اشاره به اینکه هر فیلمی منتقدانی هم دارد، تشریح کرد: وظیفه من این است که حداقل تاریخ شفاهی را ثبت کنم، زمانی یک گروهی و یک سری آدم بودند با این اعتقادات که پای شرافت ایستادند و تاوان شریف زندگی کردن را هم دادند. خدا را شاکرم که واکنشهای خوبی گرفتیم؛ به هر حال، هر فیلمی که ساخته میشود یک سری منتقد و معترض هم دارد.
مهدیان تاکید کرد: این انتقادات که بیشتر به نگرانی شبیه بود از این رو بود که نکند از این نقدِ درون خانوادگی، سوءاستفاده شود. از آن سو برخی تحلیلگران هم این سوال را مطرح میکردند که این اثر ساخته شده ولی چه کاربردی دارد؟ پاسخ ما هم این بود که این فیلم برای نخبگان و مسئولین تولید شده است.
کارگردان فیلم «آن مرد با اتوبوس آمد» گفت: من ۳ سال پیش در جشنواره فجر، فیلمی به نام «آن مرد با اتوبوس آمد» را کارگردانی کردم، بعد از جشنواره، دوستان در مرکز گسترش لطف داشتند و سفارش دادند با هم کار کنیم و من هم طرح هایی دادم که مورد علاقه آنها نبود و برخی هم از طرف مرکز بود و من علاقه ای برای ساخت آن نداشتم.
وی ادامه داد: این مستند پنجاهوچهارمین اثر من در حوزه ترویج فرهنگ ایثار و شهادت است، بهترین دوستان من فرزندان شهدا هستند از این بابت که از سن کم در کارگاه های فیلمسازی در کنار هنرستان صدا و سیما در کارگاه فیلم آقای نادر طالبزاده و آقای کمال تبریزی شرکت میکردیم، این کار را یک ادای دین به شهدا و خانواده شهدا میدانستیم.
مهدیان درباره چگونگی کشف سوژه نیز توضیح داد: مرکز به من پیشنهاد داد که در حوزه مسکن استیجاری کار کنم. من به سردی پذیرفتم. در آن ایام، در بخش تامین آرشیو با همین خانم که قهرمان این مستند بود، آشنا شدم. ایشان خیلی ناراحت بود و گفت از نظر مسکن مشخص شخصی دارم. ایشان بسیار ماخوذ به حیاست. برای من از مشکلاتش گفت و راضیکردن ایشان با ایثاری همراه بود که از حریم خود بگذرد و فرزندان شهدا را نمایندگی کند تا صدای آنها به گوش بقیه برسد.