به گزارش ایران اکونومیست، اهتمام به فعالیتهای قرآنی نه تنها یک وظیفه دینی، بلکه یک راهبرد فرهنگی بلندمدت برای تقویت ارزشهای اخلاقی و اجتماعی جامعه محسوب میشود. با وجود این تحرکات مثبت، باید اذعان کرد که همچنان تا رسیدن به نقطه مطلوب و ایدهآل فاصله داریم. در برخی سطوح مدیریتی و فرهنگی کشور، هنوز این باور عمیق جا نیفتاده که فعالیتهای قرآنی یک ضرورت راهبردی هستند و باید به عنوان یک اولویت فرهنگی مورد توجه قرار گیرند. همانطور که رهبر انقلاب چند سال پیش تأکید کردند، فعالیتهای قرآنی تنها محدود به آموزشهای دینی و مذهبی نیستند، بلکه تأثیرات عمیقی بر فرهنگ عمومی، سبک زندگی و ارزشهای اجتماعی مردم دارند.
بسیاری از مدیران فرهنگی کشور هنوز به این مسئله آگاه نیستند که قرآن چه تأثیرات بنیادیای بر فرهنگ مردم میگذارد. نقش قرآن در اصلاح رفتارهای اجتماعی، تقویت اخلاق و معنویت، و ارتقای بینش و بصیرت عمومی انکارناپذیر است. در واقع، قرآن به عنوان کتاب هدایت، پایه و اساس بسیاری از تحولات فرهنگی و اجتماعی است که بیتوجهی به آن، موجب غفلت از یکی از مهمترین منابع راهبردی فرهنگسازی خواهد شد. بنابراین، ضرورت دارد که مدیران و مسئولان فرهنگی با دیدی عمیقتر و راهبردیتر به این مسئله بنگرند و تلاش کنند تا اهمیت قرآن را در شکلدهی به فرهنگ جامعه به درستی درک کنند. تنها در این صورت است که میتوانیم به سوی جامعهای پیشرفته و مبتنی بر ارزشهای اسلامی و قرآنی حرکت کنیم.
در همین راستا، برای روشنتر شدن این موضوع و بررسی ابعاد مختلف فعالیتهای قرآنی به سراغ شبیر فیروزیان، معاون قرآن و عترت رفتهایم. ایشان که از پیشکسوتان عرصه ترویج فرهنگ قرآنی در کشور هستند، به نکات ارزشمندی در این باره اشاره کردند.
گفتنی است، دکتر شبیر فیروزیان، استاد دانشگاه صنعتی شریف و دارای مدرک دکتری تفسیر تطبیقی قرآن کریم از دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم (قم)، با بیش از یک دهه سابقه تدریس در دانشگاههای معتبر کشور نظیر شریف، علامه طباطبائی و امیرکبیر، از چهرههای برجسته علمی و مدیریتی در حوزههای قرآنی و فرهنگی محسوب میشود. او در مسئولیتهای مختلفی از جمله مدیریت محتوایی کارگروه قرآن قرارگاه خاتمالأوصیاء سپاه پاسداران، مدیریت بخش اعتقادی معاونت فرهنگی-اجتماعی سپاه، و عضویت در شورای عالی گفتمان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نقشآفرینی کرده است. فیروزیان همچنین در حوزه سیاستگذاری و گفتمانسازی نخبگانی و مدیریتی فعالیتهای گستردهای داشته و به عنوان مشاور راهبردی معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و عضو شورای سلامت و سبک زندگی دانشگاه شریف به ایفای نقش پرداخته است.
چرا فعالیتهای قرآنی به عنوان یکی از تأثیرگذارترین و راهبردیترین عرصههای فرهنگی در جامعه محسوب میشوند؟ و چگونه میتوان از ظرفیتهای قرآن در جهت تقویت فرهنگ عمومی و ارزشهای اجتماعی بهرهبرداری کرد؟
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در نهجالبلاغه میفرمایند: «انه ما توجه العباد الی الله تعالی به مثله؛ هیچ چیزی مانند قرآن اسباب تقرب و توجه بندگان به خداوند را فراهم نمیکند.» این بیان عمیق، به وضوح نشان میدهد که هدف اصلی فعالیتهای فرهنگی، افزایش معنویت و ارتباط مردم با خداوند است. قرآن به عنوان منبع اصلی این تقرب، نقشی اساسی در زندگی انسانها ایفا میکند. به عبارت دیگر، وقتی ما فعالیتهای فرهنگی را با محوریت قرآن برنامهریزی میکنیم، در واقع به مهمترین هدف فرهنگی خود یعنی نزدیکی مردم به خداوند دست یافتهایم. امیرالمؤمنین علیهالسلام به روشنی تأکید میکنند که هیچ منبعی مانند قرآن نمیتواند این نقش را ایفا کند.
نکته بعدی که اهمیت قرآن را به عنوان یک منبع فرهنگی برجسته میکند، آیات امیدبخش آن است. قرآن خود را اینگونه توصیف میکند: «ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم و یبشر المومنین.» قرآن نه تنها راهنمای درستترین مسیر است، بلکه مومنان را بشارت میدهد و برای آنان امید میآفریند. این بشارتها از آیات قرآن به صورت مستقیم دریافت میشوند، و کسی که با قرآن مانوس باشد، بعید است در زندگی به یأس و ناامیدی برسد. در آیات دیگری نیز، قرآن به عنوان منبعی برای هدایت و بشارت به مومنین معرفی شده است: «تلک آیات القرآن و کتاب مبین هدی و بشرا للمومنین». از داستانهای قرآن که سرشار از پیامهای امیدبخش هستند تا هدایتهای الهی، همه به این نکته اشاره دارند که قرآن، منبعی بینظیر برای ایجاد امید در دلهاست.
در زمان حاضر که رهبر انقلاب امیدآفرینی را به عنوان یک امر راهبردی و مهم فرهنگی مطرح کردهاند، جایگاه قرآن در این عرصه بیش از پیش مشخص میشود. اگر هدف ما در فعالیتهای فرهنگی، تقویت امید و انگیزه در میان مردم باشد، چه منبعی بهتر از قرآن که خود منبعی از پیامهای امیدبخش الهی است؟ بنابراین، برای هر نوع تلاش فرهنگی که به دنبال ایجاد امید است، رجوع به قرآن و بهرهگیری از آموزههای آن ضروری است.
به نظر شما چگونه انس بیشتر مردم با قرآن میتواند به بهبود و اصلاح روابط اجتماعی و فرهنگی در جامعه امروز منجر شود؟
در سوره اسراء، آیه ۴۵، خداوند میفرماید: «وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَیْنَکَ وَبَیْنَ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا». این آیه در ابتدا خطاب به پیامبر اکرم (ص) است، اما از دل آن میتوان یک قاعده اجتماعی برای همه مردم استخراج کرد. قاعدهای که به ما میگوید وقتی قرآن در جامعه نهادینه شود و مردم با قرآن مأنوس شوند، حتی در حد ارتباط با الفاظ آن، چه رسد به مفاهیم عمیق آن، نتیجهای که حاصل میشود این است که خداوند بین مؤمنان و کسانی که به آخرت اعتقادی ندارند، حجابی قرار میدهد.
از این آیه میتوان چنین برداشت کرد که در جامعهای که قرآن نهادینه شده و مردم با آن انس دارند، خداوند به بهترین نحو روابط اجتماعی آن جامعه را تنظیم میکند. این موضوع دقیقاً یکی از مسائلی است که جامعه ما با آن درگیر است؛ روابط اجتماعی در حال حاضر به شکلی که باید تنظیم نیست. اگر مردم با قرآن مأنوس شوند و آن را در زندگی خود به کار گیرند، این روابط به شکلی منظم و مطلوب سامان مییابد.
با وجود اینکه قرآن به عنوان منبع شفا و راهنمای زندگی معرفی شده است، چرا در جامعه ما هنوز از ظرفیتهای آن در حل مشکلات روحی و روانی و بهبود سبک زندگی بهطور گسترده استفاده نشده است؟ چه عواملی مانع از نهادینهسازی این مفاهیم در عرصههای مختلف مانند روانشناسی و تربیت خانوادگی شده است؟
یکی از مشکلاتی که امروزه با آن در جامعه مواجه هستیم، نفوذ تدریجی سبک زندگی غربی در دهههای اخیر است که متأسفانه بخشهایی از جامعه ما را تحت تأثیر قرار داده است. این نفوذ به ایجاد اختلالات و ناهنجاریهای روحی و روانی در افراد منجر شده و باعث افزایش مراجعه مردم به مشاوران و روانشناسان و بروز مشکلات خانوادگی در برخی از خانوادهها شده است. این وضعیت ناشی از غلبه و تسلط سبک زندگی غربی در بخشهایی از جامعه است.
قرآن کریم بهعنوان منبعی برای حل این اختلالات روحی و روانی معرفی شده است، همانطور که خداوند میفرماید: «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ» (اسراء: ۸۲). بخش عمدهای از شفابخشی قرآن مربوط به بهبود و شفای روح است. این امر، البته، مستلزم این است که اندیشمندان علوم انسانی از یک سو و سیاستگذاران حکومتی از سوی دیگر به این باور برسند که میتوان در حوزههایی مانند روانشناسی و علوم تربیتی، به مفاهیم و مضامین قرآنی تکیه کرده و مبانی قرآنی را در این عرصهها استخراج کنند. اگر این اتفاق بیفتد، اثر شفابخش قرآن نمود بیشتری پیدا خواهد کرد.
این مسأله نیز دلیلی دیگر بر اهمیت فعالیتهای قرآنی بهعنوان یکی از راهبردیترین و تأثیرگذارترین کارهای فرهنگی در کشور است. همچنین، امروزه یکی از کارکردهای اصلی فضای مجازی و رسانههای معاند این است که مانع از رسیدن پیام قرآن به مردم شوند. قرآن میفرماید: «وَقالَ الَّذینَ کَفَروا لا تَسمَعوا لِهذَا القُرآنِ» (فصلت: ۲۶)؛ کافران میگویند به این قرآن گوش ندهید و هنگام تلاوت آن جنجال به پا کنید تا پیروز شوید.
امروزه، فضای مجازی این اجازه را نمیدهد که پیام و معارف قرآنی بهخوبی به گوش مردم دنیا برسد و این نیازمند همان جهاد تبیینی است که رهبر انقلاب بر آن تأکید کردهاند. ما باید تلاش کنیم تا مانع از ایجاد اختلال در رابطه مردم با قرآن توسط دشمنان شویم. انشاءالله نهادهای فرهنگی و مسئولان کشور به اهمیت این فعالیتهای قرآنی پی ببرند و به برنامهریزیهایشان در این زمینه توجه بیشتری داشته باشند.
آیا ضروری است که عرصههای حکمرانی ما بر مبانی قرآنی استوار باشد و این امر چه تغییراتی در ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه ایجاد خواهد کرد؟
باید توجه داشت که مهمتر از هر چیز این است که همه عرصههای حکمرانی ما مبتنی بر مبانی قرآنی باشد. اگر این اتفاق بیفتد، میتوان بهطور واقعی گفت که جامعهای قرآنی خواهیم داشت. قرآن در این زمینه میفرماید: « وَالَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتَابِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِینَ؛ و آنان که متوسل به کتاب آسمانی شوند و نماز به پا دارند، ما اجر درستکاران را ضایع نخواهیم گذاشت.» این آیه بیشتر به اندیشمندان، سیاستمداران و کارگزاران اشاره دارد که در تمام عرصهها از جمله علوم انسانی، مدیریتی و حکمرانی، قرآن را مبنا قرار دهند. همچنین، تأکید بر اقامه نماز و تقویت ارتباط معنوی مردم با خداوند در جامعه هدفگذاری شود. مصلحین واقعی کسانی هستند که در برنامهریزیهای خود، از اقتصاد و فرهنگ گرفته تا سیاست خارجی، مبانی و راهبردهای قرآنی را استخراج کرده و به عنوان مبنای حکمرانی استفاده کنند. اگر این تمسک به کتاب در عرصههای اندیشهای و حکمرانی اتفاق بیفتد، فرهنگ نیز تحت تأثیر قرار خواهد گرفت و جامعه ما به معنای واقعی کلمه، جامعهای قرآنی خواهد شد.
برخی از برنامههای فرهنگی در کشور ، مانند پویش ملی «زندگی با آیهها» چقدر توانستهاند به واقعیت بخشی از جامعه که ارتباط کمرنگتری با قرآن دارند، کمک کنند؟ آیا این تلاشها به تنهایی کافی است یا نیاز به رویکردهای جامعتری داریم تا تأثیر عمیقتری بر فرهنگ قرآنی بگذاریم؟
زندگی با آیهها سال گذشته تجربهای نخستین بود که به نظر من تجربهای بسیار خوب و موفقیتآمیز بود. البته هر فعالیتی در مراحل اولیه نیاز به زمان برای پختگی و بررسیهای بیشتر دارد، ولی تجربه اول زندگی با آیهها واقعاً موفقیتآمیز بود. از حجتالاسلام محمد قمی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی و حجت الاسلام علی تقیزاده، رئیس سازمان دارالقرآن الکریم نیز به خاطر تلاشهایشان در این پویش سپاسگزارم. آنها با رایزنیهای مختلف با نهادهای فرهنگی کشور و برگزاری جلسات متنوع و بعضاً چالشی، زحمات زیادی کشیدهاند که واقعاً قابل تقدیر است.
به نظر من، در ادامه پویش زندگی با آیهها، دو نکته باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. اول، عمقبخشی معرفتی است. هرچه کار از لحاظ معرفتی عمیقتر باشد، تأثیرگذاری و جریانسازی آن بهتر و مؤثرتر خواهد بود. در دوره گذشته نیز کتابهایی تهیه شد که عمق معرفتی داشت، اما همچنان جا دارد که این عمق بخشی افزایش یابد و مردم بیشتری با معارف قرآنی آشنا شوند. با استفاده از این پویش، میتوان تمهیداتی را برای تقویت عمق معرفتی «زندگی با آیهها» اندیشید.
برای افزایش تأثیرگذاری برنامهها و پویشهای قرآنی چه راهکارهایی میتواند به کارگرفته شود تا توجه بیشتری را جلب کند و در نهایت تأثیر عمیقتری بر جامعه داشته باشد؟
به نظر من، هر چه بتوانیم قرآن و فعالیتهای قرآنی را به هنر و عرصههای متنوع هنری گره بزنیم، تأثیرگذاری آنها بیشتر خواهد بود. امروزه در دنیایی زندگی میکنیم که بسیاری از مردم، به ویژه جوانان، کمتر با نوشته و کتاب ارتباط برقرار میکنند. این مسئله به خودی خود یک چالش است، اما واقعیتِ موجود است. اگر بتوانیم معارف عمیق قرآنی را با استفاده از ابزارهای هنری سادهسازی کنیم، میتوانیم یکی از مصادیق «وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِذِکْرٍ» را به ظهور برسانیم. هنر میتواند به ما کمک کند تا مفاهیم قرآنی را به شکل جذاب و قابل فهم برای جوانان و نوجوانان ارائه دهیم. اگر این مسیر را در پویش «زندگی با آیهها» دنبال کنیم، به عقیدهام تأثیرگذاریاش چندین برابر خواهد شد و انشاءالله شاهد موفقیتهای بیشتری در آینده خواهیم بود. همچنین میتوان موضوعات پویشها را محدودتر کرد، به ویژه در ماه مبارک رمضان، تا تأثیرگذاری این برنامهها افزایش یابد.