به گزارش خبرنگار سینمایی ایران اکونومیست، فهرستکردن نام فیلمهایی که در یک دهه گذشته در سینمای دفاع مقدس تولید شدهاند، کار سختی نیست. با یک جستوجوی ساده به بیش از ۱۵ فیلم میرسیم که در دهه ۹۰ در گونه دفاع مقدس ساخته شدهاند. در این بین اما نامبردن از چند اثر شاخص از آن هم سادهتر است. مگر از چند اثر میتوان نام برد که هم نظر مردم و هم نظر منتقدان را جلب کرده باشد، حال و هوای جنگ را به جان فهمیده باشد و ضد آن نیز عمل نکرده باشد؟
در سینمای یک دهه گذشته و خصوصا چند سال اخیر، گونه دفاع مقدس در جشنواره فیلم فجر بخش قابلتوجهی از فیلمها را به خود اختصاص داده؛ تا آنجا که بسیاری از رسانهها تعداد فیلمهای این گونه را در میان باقی فیلمهای جشنواره بررسی میکنند و تیترهایشان پر است از نقاط قوت و ضعفِ تکثر حضور فیلمهای دفاع مقدسی در جشنواره فیلم فجر.
اما آنچه مسلم است تکثر نیست؛ چراکه شاخصترین آثار اینگونه در میانه سالهای ۹۲ تا ۹۷ در این دهه تولید شدهاند. در سال ۹۲ که فیلم چ و شیار ۱۴۳ تنها رقیبان جدی این گونه در جشنواره فیلم فجر بودند، هر دو به قدر کفایت دیده شدند و جزو آثار شاخص این ژانر محسوب میشوند.
بوی خاک کوچههای پاوه و چریکی در قامت شهید چمران
چ آخرین ساخته ابراهیم حاتمیکیا در سینمای دفاع مقدس محسوب میشود. فیلمی متمرکز بر بخشی از زندگی شهید مصطفی چمران به عنوان یکی از شاخصترین شهدای جنگ. فیلمی که مخاطب را، حتی مخاطب ناآشنا با چمران را با خود همراه میکند، به دل پس کوچههای پاوهی جنگزده میرود و به جای پاسخ به پرسشها، در ذهن مخاطب سوال ایجاد میکند و او را به فکر وا میدارد.
نکتهای که این فیلم را شاخص میکند این است که حاتمیکیا قهرمان خود را نه فقط برای سلیقهای خاص که آرمانگرایانه بازآفرینی میکند. شاید عدهای نام محافظهکاری را بر آن بگذارند اما آنچه سبب شده چ از فیلمهای چند سال اخیر در این گونه جلوتر باشد، همین کنترل کارگردان در تزریقنکردن ایدئولوژی خود درباره شهید شاخصی چون چمران به مخاطب است.
کارگردان در نمایش وجه دلخراش جنگ نیز ابتکاری در حد و اندازه سکانس تماشایی سقوط هلیکوپتر دارد که اثر آن تا مدتها در ذهن بیننده تثبیت میشود.
مادری چشمانتظار که «شیار ۱۴۳» به تصویر کشید
در میان جوش و خروش سنگرها و فیلمهای بیوگرافی درباره زندگی شهدا، جای خالی اثری احساس میشد که به یکی از پیچیدهترین و زیباترین ارتباطات انسانی در بستر جنگ بپردازد. رابطه مادر و فرزند گمناماش و هرآنچه متعلقات این ارتباط را فراهم میکند، از نکات شاخصی بود که نرگس آبیار آن را دریافت و در شیار ۱۴۳ به نمایش گذاشت.پر سروصداترین اثر مهدویان، از صداهایی واقعی بهره میبرد، مصاحبههایی که به دقت گرفته شده و کنار هم به مانند تکههای یک پازل چیده شدهاند
پیش از این، فیلم بوسیدن روی ماه سعی کرده بود به این مهم نزدیک شود اما فرمی که آبیار برای درک انتظار این مادر توسط مخاطب به تصویر کشیده بود، جزئیات داشت و به خاطر میماند. از رادیویی که الفت با بازی مریلا زارعی به کمر بسته بود تا دار قالی و قاب عکسی که در دست داشت. عناصری که احتمالا در این جنس سینما زیاد به چشم میآیند اما وقتی شخصیت این عناصر را با برقراری دیالوگ و لحن برای خود میکند، دیگر نمیتوان همه آنها را عناصری کلیشهای و شبیه هم دانست.
شیار ۱۴۳ لحظاتی که اشک به چشم مخاطب بیاورد، کم ندارد اما در همه آنها به اندازه عمل میکند. در این اثر علاوه بر همه اینها، ایفای نقشی از زارعی میبینیم که از شیار ۱۴۳ را از میان دیگر آثار این گونه به کلی متمایز میکند.
پازلی مستندگونه و قصهگو؛ وجه تمایز «ایستاده در غبار»
در سال ۹۴ که ایستاده در غبار رقیبی در گونه خودش در جشنواره فیلم فجر نداشت هم محمدحسین مهدویان به عنوان فیلمسازی جوان و بااستعداد به سینمای ایران معرفی شد هم اثری با ترکیبی نو و بدیع در این گونه خلق شد و تحسین مردم و منتقدان را برانگیخت.
دلیل تمایز ایستاده در غبار بیش از هر چیز، فرم و نحوه روایت متفاوت آن است. پر سروصداترین اثر مهدویان، از صداهایی واقعی بهره میبرد، مصاحبههایی که به دقت گرفته شده و کنار هم به مانند تکههای یک پازل چیده شدهاند. همین به تنهایی کافی است تا فیلمساز به اجبار تلاش نکند فضایی از جنس سالهای جنگ بسازد، لحن آدمهایی که قصه را تعریف میکنند و از شهید احمد متوسلیان میگویند، خود حدیث مفصلی است که جزئیات دارد و مانند مستند نیست تا مخاطب را خسته کند.
جزئیاتی که در «تنگه ابوقریب» به چشم آمد
در جشنواره سیوششم کمکم حضور فیلمهای این گونه احساس شد و سرو زیر آب، ماهورا، بمب یک عاشقانه و تنگه ابوقریب در این گونه رقیب هم بودند که در نهایت آنچه در ذهن مخاطبان باقی ماند، روایت متفاوت توکلی از جبهههای جنگ بود. «تنگه ابوقریب» در کنار روایتی با جزئیات، به درستی از تکنیکها کمک گرفته و نظرات منتقدان تا حد زیادی درباره استفاده مناسب از نکات فنی مثبت بود
در این فیلم نیز جزئیات مهماند. برخلاف فیلمهای عظیمی که در کلیات، تصویری از جبهه، تلاش رزمندگان و مجروحان و.. به مخاطب میدهند، توکلی تلاش کرده تا جزئیات در تمام آن هیاهو و شلوغی مهم باشند. از یک گلِ سر تا آبمیوهای که نصفه و نیمه روی میز مانده است. حضور نوجوان عکاس در فیلم نیز شمایلی متفاوت به آثار این گونه میدهد، ثبت لحظات مهم میشوند و این بار کسی که آنها ثبت میکند نیز در قامت یکی از رزمندگان، مورد توجه کارگردان است.
تنگه ابوقریب در کنار روایتی با جزئیات، به درستی از تکنیکها کمک گرفته بود و نظرات منتقدان چه در ایام جشنواره و چه پس از آن تا حد زیادی درباره استفاده مناسب از فیلمبرداری، صدابرداری و دیگر نکات فنی مثبت بود.
۲۳ جانِ به هم گره خورده در روایتی مبتنی بر واقعیت
در سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر نیز تنها یک فیلم به طور مشخص روایت سالهای جنگ را هدف گرفته بود. ۲۳ نفر به مانند ایستاده در غبار از تصاویر واقعی در سکانسهایی بهره گرفت و از آن مهمتر دست روی موضوع بکری گذاشت که با وجود ساخت مستند و کتاب، تا به حال تبدیل فیلم سینمایی نشده بود.
۲۳ نفر به جای تاکید بر هیاهوی خط مقدم، داستانی موازی با این ماجرا را پیش گرفت که در حد و اندازه حیثیت رزمندگان ایرانی بود. مهدی جعفری در این فیلم اهمیت تبلیغات و رسانه را در روزهای جنگ هدف میگیرد و برخلاف جریان آب رودخانه به جای تمرکز بر شخصیت یک رزمنده، ریسک میکند و قصه ۲۳ نفر از آنان را گره خورده با هم به نمایش میگذارد.