يکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 15 - ۱۲ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۲۳ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۲
نگاهی تحلیلی به سی و سومین دوره؛

این جشنواره فیلم فجر عصاره همین سینما است

سی و سومین جشنواره فیلم فجر شب گذشته با رونمایی از برندگان سیمرغ‌ها و تندیس‌های بلورین به پایان رسید تا بررسی ابعاد مهم‌ترین رویداد فرهنگی کشور با در نظر گرفتن آنچه در این دوازده روز -از افتتاحیه تا اختتامیه- گذشت، به عنوان یک ضرورت در دستور کار قرار گیرد و تلاش شود که نقدها در بهبود این جشنواره تاثیرگذار باشد.
کد خبر: ۷۲۵۲۴
ایران اکونومیست- جشنواره فیلم فجر با اختتامیه سی و سومین دوره‌اش در مقام قضاوت ناظران قرار می‌گیرد اما این جشنواره تا چه میزان به سینمای ایران کمک می‌کند و چرا تغییر چشمگیری در ساختار اجرایی و فنی مهم‌ترین رویداد فرهنگی کشور در این دوره رخ نداد و شاهد یک تحول جدی برای رساندن جشنواره فجر به استانداردهای معمول جشنواره‌های سطح یک جهان نبودیم چرا این تحول جدی با ساختار کنونی سینمای ایران تقریباً ناممکن است؟

سی و سومین جشنواره فیلم فجر شب گذشته با رونمایی از برندگان سیمرغ‌ها و تندیس‌های بلورین به پایان رسید تا بررسی ابعاد مهم‌ترین رویداد فرهنگی کشور با در نظر گرفتن آنچه در این دوازده روز -از افتتاحیه تا اختتامیه- گذشت، به عنوان یک ضرورت در دستور کار قرار گیرد و تلاش شود که نقدها در بهبود این جشنواره تاثیرگذار باشد؛ هرچند به دلایلی که مرور می‌کنیم، تغییرات -ولو اندک- در جشنواره ناممکن و یا بسیار چالش برانگیز است.

نخستین و مهم‌ترین چالش جشنواره، در بخش فنی نمایان است. جشنواره سی و سوم نیز نتوانست بار خود را کمتر از ادوار پیشین نماید و از جوایز خود بکاهد، چرا که حذف هر سیمرغ بلورین آغاز دعوا با صنف مربوط است و مسئولان جشنواره قصد وارد شدن به فضای تنش زا ندارند؛ کما اینکه حذف جایزه عکاسان که در جشنواره درجه یک دنیا مرسوم نیست، منجر به اعتراض شدید و کشمکش عکاسان شد و در واقع هیچ گروهی اجازه نمی‌دهد سهمش از جشنواره حذف شود.

جشنواره ونیز قدیمی ترین جشنواره دنیا با اهدای یازده جایزه بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، جایزه بزرگ ژوری، جایزه ویژه ژوری، بهترین بازیگر مرد، بهترین بازیگر زن، بهترین فیلمنامه، یک عمر دستاورد هنری، هفته منتقدان، بهترین استعداد ابایی از حذف بخش‌های فنی نداشته و در واقع همه آنها را در قالب بهترین فیلم دیده است.

جشنواره کن به عنوان دومین جشنواره پرسابقه و معتبر جهان نیز در بخش مسابقه اقدام به اهدای هفت جایزه نخل طلایی، جایزه بزرگ، جایزه هیئت داوران، نخل طلایی فیلم کوتاه، جایزه بهترین بازیگر زن، جایزه بهترین بازیگر مرد و جایزه بهترین فیلمنامه و در بخش‌های دیگر مسابقه اقدام به اهدای سه جایزه برای کارهای نو و نگاهی نو، سینه فونداسیون و بهترین فیلمنامه می‌کند که مجموعاً ده جایزه اصلی می‌شود.

جشنواره برلین نیز قابل تطبیق با جشنواره فجر نیست، چرا که از اهدای جایزه فیلم کوتاه تا فیلم کوتاه را در خود جای داده و در واقع اگر جشنواره فیلم فجر تنها جشنواره سینمایی کشور بود و جشنواره‌هایی چون جشنواره «کودک و نوجوان»، «سینماحقیقت» و... نبود و همه این رویدادها در جشنواره فجر قابل ادغام بود، آن زمان جشنواره فجر، شبیه جشنواره برلین می‌شد!

حتی جایزه اسکار که اساساً ارتباطی با ساختار جشنواره‌ها ندارد و فیلم‌ها پس از اکران مورد قضاوت قرار می‌گیرند و عملاً تنها یک مراسم چند ساعته در هر سال محسوب می‌شود برای صنعت عظیم سینمای آمریکا، تنها 23 جایزه در نظر گرفته است اما شب گذشته در جشنواره فجر فجر -با احتساب جوایز ویژه هیات داوران- 25 جایزه اهدا شد و طبیعی است که اهدای این حجم جوایز به انضمام دیپلم‌های افتخار با رعایت تشریفات معمول، چندین ساعت به طول می‌انجامد و حتی حضور مهران مدیری نیز باعث نمی‌شود تا مردم در سالن اختامیه باقی بمانند.


این در حالی است که ابعاد سینمای ایران -حداقل آنچه در جشنواره سی و سوم مشهود بود- قابل قیاس با حجم و کیفیت آثاری که به جشنواره‌هایی چون کن، برلین و ونیز نمی‌رسد و در واقع اگر منطق حاکم بود، باید در برخی بخش‌ها سیمرغ بلورین اهدا نمی‌شد، چرا که علاوه بر فیلمنامه، جوایز بخش‌های دیگری نیز با اغماض شان اهداء شده است اما آیا هیات داوران جشنواره جرات ندادن سیمرغ‌ها را داشتند؟! حقیقتاً نه، چرا که بلافاصله سینماگران فریاد‌هایی به اعتراض برمی‌آوردند، کما اینکه با عدم انتخاب برخی فیلم‌ها در برخی بخش‌ها این اعتراض بالا گرفت.

این اعتراض‌ها البته جزو ویژگی‌های منحصر به فرد جشنواره فیلم فجر است و هیچ جایزه و جشنواره‌ سینمایی را نمی‌توان یافت که فیلم‌سازی نسبت به عدم پذیرش فیلمش در آن جشنواره اعتراض شدید رسانه‌ای داشته باشد اما در جشنواره فیلم فجر، کارگردانی که تله فیلمش به بخش اصلی راه یافته، جشنواره فیلم فجر را کنار کن قرار می‌دهد و با تعبیری که مشخص نیست چه میزان صحت دارد، سیرک خطاب می‌کند و جوایز را بی‌اهمیت می‌خواند و در نهایت خانه سینما را نیز در بخش آرای مردمی، به تقلب در تمامی ادوار متهم می‌کند!

اگر چنین واکنشی از سوی یک فیلمساز در جشنواره برلین، کن یا ونیز صورت پذیرفت، قطعاً آن فیلمساز دیگر رنگ آن جشنواره را نخواهد دید و احتمالاً جشنواره‌های هم‌عرض نیز رویکرد مشابهی را در پیش می‌گیرند، چرا که نمی‌خواهند میهمانی داشته باشد که به صاحب‌خانه توهین کند اما در جشنواره فجر، در قبال این اتهامات و توهین‌ها سکوت مطلق برقرار بود و کوچک‌ترین واکنشی مشهود نبود تا همه چیز به خوبی و خوشی تمام شود و حاشیه‌ای وجود نداشته باشد!

نکته دیگر اینکه، در خصوص وسعت اکران فیلم‌ها در جشنواره است که هیچ نسبتی با لفظ «جشنواره» ندارد و این رویداد را به اتفاقی عمومی بدل کرده، حال آنکه یا باید اصطلاح جشنواره را تغییر داد و یا یکی از اساسی ترین اصول حاکم بر جشنواره‌ها به عنوان رویدادی تخصصی را مورد توجه قرار دارد و آن هم محدودیت اکران است. هرچند در اقدامی درست، اکران فیلم‌ها در جشنواره‌ها حذف شد اما متاسفانه گسترده‌تر شدن بلیت فروشی در تهران برای جشنواره‌ها، یک ادغام مهم و ارزشمند تلقی شد و حتی استان‌هایی که حاضر به تامین هزینه شدند، میزان جشنواره نیز بودند. این رویه به منزله اکران و لو رفتن فیلم‌ها است و در هیچ کجای دنیا مرسوم نیست و در جشنواره‌های معتبر، تنها سه نمایش برای فیلم در نظر گرفته می‌شود؛ استاندارد جهانی که بعید است تا ابد در جشنواره فجر تحقق یابد.

درباره ابعاد اجرایی جشنواره نیز نمی‌توان بدون در نظر گرفتن وضعیت سینمای ایران نقدی مطرح نمود، چرا که این دو کاملاً ارتباط مستقیمی دارند. با توجه به برنامه ریزی اشتباه جشنواره، نشست‌های خبری با اکران فیلم‌ها طلاقی زمانی داشت و بخش عمده خبرنگاران واقعی موفق به تماشای بسیاری از فیلم‌های مهم نشدند اما این دلیل نمی‌شد که صندلی‌های سالن اصلی برج میلاد خالی بماند و در برخی از فیلم‌ها حتی پله‌های بالکن جشنواره نیز خالی نبود تا بسیاری از اهالی رسانه و حتی مدیران سینمایی، فیلم‌ها را ایستاده تماشا کنند.

این در حالی است که انتظار می‌رفت بعد از سی و سال برگزاری جشنواره و درخواست مکرر رسانه‌ها مبنی بر صدور کارت خبرنگاری بر اساس شماره صندلی، این اتفاق ساده و بدیهی برای چندصد خبرنگار و منتقد «واقعی» سینمای ایران رخ می‌داد و مابقی صندلی‌ها به صورت گردشی در اختیار دیگر میهمانان جشنواره قرار می‌گرفت اما ظاهراً همچنان از اجرای چنین حرکت بدیهی و ساده‌ای که در بلیت‌های کنسرت‌های موسیقی نیز اجرایی می‌شود، در بزرگ‌ترین جشنواره کشور عاجزیم.

در این شرایط باز هم انگشت اشاره به سمت برخی از سینماگرانی است که شان کاخ جشنواره را حفظ نمی‌کردند و به جای آنکه کارت‌های عوامل فیلم‌شان را به آنها تحویل دهند، به اقوام و دوستان داده بودند و در واقع بخش قابل ملاحظه‌ای از ظرفیت کاخ جشنواره توسط اشخاصی اشغال شده بود که نسبت‌شان با سینمای ایران، همان نسبت دوستی و فامیلی با یکی از سینماگران بود و این موضوع در چهره‌ها، پوشش‌ها، گفتارها و واکنش‌های برخی از این غریبه‌ها نمایان می‌نمود.

البته جشنواره در بخش‌هایی که ارتباطی با سینماگران نداشت و مدیریتش تنها به تیم اجرایی جشنواره بازمی‌گشت، موثر ظاهر شد که پوشش لحظه به لحظه از طریق سایت جشنواره، انتشار بولتن‌های باکیفیت روزانه و تعامل با رسانه‌ها از آن جمله بود اما در سایر بخش‌ها متاسفانه بسیاری از ضعف‌ها همچنان پابرجا بود که به مواردی اشاره شد. رضاداد و همکارانش تلاش مداومی برای بهبود این دوره از جشنواره داشتند اما در حقیقت هیچ جراحی عمیقی رخ نداد، چرا که هر تغییری با واکنش گروهی از ذینفع‌ها مواجه می‌شود.

در واقع سکون جشنواره فجر، به واسطه سنگرهای محکمی است که در پشت هر بخش از جشنواره وجود دارد و این جشنواره را از هر جهت می‌توان عصاره سینمای ایران قلمداد کرد؛ بنابراین تغییر بنیادین در جشنواره فیلم فجر با تغییر ساختارهای و رفتارها در سینمای ایران، گره‌ای کور خورده و تا سینمای ایران دستخوش تحول نشد و در قدم اول، منافع فردی یا گروهی سینماگران جای خود را به منافع ملی سینمای ایران ندهد، نمی‌توان انتظار یک شق القمر را در جشنواره فجر داشت و وضعیت به همین شکل باقی خواهد ماند. جشنواره فجر حقیقتاً آیینه سینمای ایران است؛ این حقیقت را باور کنیم!

برای درک این واقعیت این مثال دیگر نیز می‌توان مطرح کرد و آن هم کیفیت حضور سینماگران در این رویداد است. در طول برگزاری یا مراسم اصلی اهدای جوایز و جشنواره‌های سینمایی، حضور گروه وسیعی از سینماگران جهان که بسیاری‌شان صاحب اثری در آن رویدادها نیستند، همواره مشهود اما در جشنواره فیلم فجر تنها سینماگرانی به کاخ جشنواره می‌آیند که در یک یا چند فیلم جشنواره حضور فعال داشته‌اند و مابقی سینماگران در آن دوره یا حضور نمی‌یابند و یا حضور کمرنگی دارند. این نمود عینی دیگری از منفعت‌گرایی فردی در سینمای ایران است و طبیعتاً تا چنین روحیه‌ای وجود دارد، حتی نمی‌توان انتظار رشد سریع سینمای ایران را داشت، چه رسد به آنکه در پی ارتقای جایگاه جشنواره فجر بود.

آخرین اخبار