به گزارش ایران اکونومیست، آوای خیامخوانیِ گروه لیان در محوطه خانه هنرمندانِ ایران به گوش میرسید. صدای ساز نی انبان، «هلل یوس هل یوسه» و «هلهله» از صفحه نمایش خانه پخش میشد و بر پس زمینه تصویری از شادیِ دو بازیکن تیم ملی فوتبال ایران، به خوبی نشسته بود؛ این عکس تنها یکی از ۵۰۰ اثر به نمایش درآمده در بیستمین نمایشگاه تصویر سال و جشنواره فیلم تصویر بود.
بیستمین نمایشگاهِ تصویر سال و جشنواره فیلم تصویر از روز یکم اسفند ماه، به رسمِ هر ساله در خانه هنرمندان ایران برپا شد. این نمایشگاه به تعبیری، روایتی از نگاه عکاسان ایران بود که اتفاقا مشکلات و مسائل امروزه آنها بسیار قابل توجه است؛ هنرمندانی ماهر و حرفهای که برخی از آنها ترک وطن کردند و بعضی دیگر به دلیل شرایطی که معضل زندگی عنوان شده از عکاسی فاصله گرفتهاند. بعضیشان با وجود اینکه دوربین را عمیقا دوست داشتند اما برای داشتن شرایطی بهتر دوربین را کناری قرار داده و به مشاغل دیگر پناه بردند. این عکاسان با وجود دوری از عکاسی اما بار دیگر در این نمایشگاه قدرت تصویر را به رخ کشیدند و نشان دادند که آثارشان نه تنها نامیراست که جان دوبارهای به وقایع و خاطرات نیز میدهد. آنها با قدرتی پنهان مخاطب را مجاب میکردند که لحظهای میخکوب شود و تنها با دیدن یک فریم، روایتی را بخواند یا به یاد آورد.
بیستمین دوره تصویر سال و جشنواره فیلم تصویر امسال بهجای انتشار فراخوان همیشگیِ سالهای گذشته، مروری به آثار عکاسی، پوستر، کاریکاتور و فیلمهای ارائه شده در بیست دورهاش داشت و بر همین اساس در بخش نمایشگاهیِ آن منتخبی از آثار چاپی عکاسی، گرافیک و کاریکاتور در گالریهایِ خانه هنرمندان، به نمایش درآمد. در این دوره بیش از ۵۰۰ اثر منتخب عکاسی، در زمینههای خبری، مستند اجتماعی، هنر و هنرمندان، ورزشی و عکاسی خلاقه، کاریکاتورهای مطبوعاتی، هنری و پوستر به همراه آثار منتخب پیشگامان عکاسی، گرافیک و کاریکاتور در گالریهای ممیز، زمستان، پاییز، تابستان، بهار، نامی و میرمیران به نمایش درآمد.
نمایشگاه تصویر سال به معنای واقعی جایی بود برای دیدن و به یاد آوردن و گاه رویارویی با زوایایی پنهان از مناسبات. اینجا تصاویری از چشمان فراموش شده، مسافران و مسیرهای نرفته، آدمهای از یاد رفته و میانمان رفته بر دیوار قرار گرفته بود. سوژه بعضی از تصاویر هم اشخاص گمنامی بودند که بیآنکه بدانند برای روایت معنا، همدستِ عکاس شده بودند.
تصویر کودکانی ساکنِ روستاهای دورافتاده، کارگران، جوانان، مناسبات فرهنگی خاص هر جامعه، رسوم دینی و آیینی و ... در بخش مستند اجتماعی احساسات متفاوتی را در دل آدمی زنده میکرد. عکاسان در این بخش آنچه را که همه زندگی فرصتی برای دیدنشان باقی نیست به تصویر درآورده بودند. حقیقت این است که مخاطب نمیتواند در طول عمرش، به همهجا سرک بکشد و از هر آنچه که پیرامونش اتفاق میافتد باخبر شود؛ انسان این فرصت را ندارد که به همه شهر و دیارها سفر کند و به همه مراسم و مناسبات سرکی بکشد اما عکاسان در بخش مستند اجتماعی تصاویری را به نمایش درآورده بودند که در کنار هم داستانهای بسیاری را بازگو میکردند. این تصاویر شرح داستانهایی بود که شاید فرصت دیدن همه آنها، بیرون از قاب تصویر با عمر محدود انسان برابری نکند.
در بخش خبری اما روایتی دیگر جریان داشت. تصاویر دولتمردانِ سابق که حالا کمتر میان اخبار دیده میشوند، آنچه بر این مرز و بوم گذشته است را به یاد مخاطب میانداخت. به طوری که دیدن یک تک عکس از میان این قابها، به تنهایی اثری که حالا داشت را ایجاد نمیکرد. در کنار یکدیگر قرار گرفتن این چند قاب عکس روایتی جامع و کاملتر را نمایان میکرد. گویی در برابر گویندهای ایستاده باشید که تاریخ بخواند.
گشتن در این فضا گذری از حادثه پلاسکو، گرد و غبار در خوزستان، بی آبی زاینده رود، یخ زدن و مرگ نوجوانی کولبر در ارتفاعات کردستان، وقوع سیلاب در تعدادی از شهرها، ورود ویروس کویید۱۹ به کشور و ... در یک ثانیه بود؛ در بعضی از تصاویر هم چهرههایی آشنا دیده میشدند. این چهرهها گاه به سبب مسئولیتشان در دورهای شناخته شده بودند و گاه آدمهایی بودند که در فضای رسانه میشناختیمشان؛ شخصی مانند مرحوم روحالله رجایی ـ سردبیر روزنامه «جام جم» ـ که بر اثر ابتلاء به کرونا درگذشت. بخش خبری این نمایشگاه مانند ورود به تونل زمان و هر عکس دری برای ورود به سالهای گذشته بود. گاهی هم دوربین زوایایی پنهان را به تصویر کشیده، از مرز دانستهها گذر کرده و به دل اسرار مگو راه یافته بود.
با این وجود آنچه که دلِ مخاطب را به درد میآورد، دیدن نام عکاسانِ هنرمندی بود که در سالهای اخیر دوربین را کنار گذاشتند یا از عکاسی خبری دور شدند. بعضی از این شاهکارهای خبری را عکاسانی به ثبت رسانده بودند که حالا خارج از مرزها زندگی میکنند و جامعه خبریِ ایران از توانایی آنها در به تصویر کشیدن حقیقت بی بهره مانده است. حال و روز این بخش از نمایشگاه بیش از آنکه شادی را به یاد بیندازد غم را به یاد میآورد.
بخش دیگری از این نمایشگاه هم تصاویری از هنر و هنرمندان بود. هنرمندانی که بعضیشان دیگر در میان ما نیستند؛ محمدرضا شجریان، آتیلا پسیانی، داریوش مهرجویی، عباس کیارستمی، بهرام بیضایی، ایران درودی، مرتضی ممیز، کیومرث پوراحمد و... از هنرمندانی بودند که چهرهشان در میان این عکسها به چشم میآمد. البته دیدن نام مرحوم بابک برزویه ـ از عکاسان شناخته شده رسانه و سینما که مردادماه سال ١۴٠١ درگذشت ـ نیز غم انگیز بود.
در نهایت این نمایشگاه و مرور بر ۲۰ سال عکاسی، پوستر، کاریکاتور و... ذهن مخاطب را به چالشی جدی دعوت کرد؛ لایههای خاطرات را در عمق ذهن شکافت و سپس بیستمین نمایشگاهِ تصویر سال و جشنواره فیلم تصویر امروز پانزدهم اسفند ماه در این فضا که به معنای کلمه هنوز «خانه هنرمندان» و چراغش برای هنرمندان روشن است، پایان یافت.