به گزارش خبرنگار ایران اکونومیست، صبح سه شنبه (دوم مهرماه) نشستی خبری به بهانه چاپ چهارم کتاب «گزارشنگاری» در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد. این کتاب که در پانزدهمین سال چاپش به چاپ چهارم رسیده را علیاکبر قاضی زاده ـ روزنامهنگار، از پیشکسوتان عرصه روزنامهنگاری و پژوهشگر حوزه رسانه و ارتباطات ـ به تالیف رسانده است.
در این نشست فریدون صدیقی ـ استاد روزنامهنگاری و از پیشکسوتان عرصه روزنامهنگاری ـ نیز در کنار قاضیزاده حضور داشت.
در ابتدای نشست قاضیزاده به صورت خلاصه به دغدغهاش درباره راهنمایی دانشجویان و علاقهمندان به روزنامهنگاری پرداخت و اشاره کرد که یکی از انگیزههای او از تالیف «گزارشنگاری» تقویت مهارت گزارشنویسی و اثرگذاری بر محیط پیرامونش بوده است.
او در ادامه به موارد مهمی که در این کتاب به آنان پرداخته شده نیز اشاره کرد و تجربههای ماندگار را یکی از آنان برشمرد. این استاد روزنامهنگاری و پژوهشگر حوزه ارتباطات و رسانه به تاثیر گزارشگری در فضای مجازی و محیط وب بر مخاطبان هم اشاره کرد.
در ادامه فریدون صدیقی ـ استاد روزنامهنگاری و از پیشکسوتان عرصه روزنامهنگاری ـ نکات خود درباره قاضیزاده را برشمرد و ضمن تشریح نظرات خود درباره «گزارشنگاری» اظهار کرد: استاد قاضیزاده یکی از یگانههای حوزه گزارشنویسی است. او تنها مترجم نیست؛ ادیب است. قاضی زاده ادبیات را می شناسد، خوانده، دیده، شنیده و تحلیل کرده است. او موسیقی را می شناسد؛ شاید ارتباط میان موسیقی و رسانه مبهم باشد، اما ساز نیز یک رسانه است که ترکیب و توالی اتفاقات در آن دخیل است.
این استاد روزنامهنگاری، قاضیزاده را مجمعالجزایری توصیف کرد که در حوزه روزنامهنگاری یگانه است و گفت: از دیدگاه من قاضیزاده جایگاهی والاتر از وضعیت کنونی جهان روزنامه نگاری دارد.
صدیقی با اشاره به تجربه خود در تدریس گزارشنویسی روزنامهنگاری ایران عمیقا مدیون قاضیزاده دانست و اظهار کرد که کتابهای این استاد روزنامهنگاری نیاز مبرم روزنامه نویسی ایران است.
صدیقی با اشاره به کتابهایی که قاضیزاده، از پیشکسوتان عرصه روزنامهنگاری و پژوهشگر حوزه رسانه و ارتباطات ـ به چاپ رسانده است، گفت: او کتابهای قابل توجهی را به چاپ رسانده است. دو کتاب در حوزه گزارش نویسی تالیف کرده و پنج اثر را ترجمه کرده است. او پنج رمان نیز تالیف کرده است و این تنها آثار او نیست. او مولف، مترجم و ادیب هستند.
صدیقی با تاکید بر اینکه نقدی بر کتاب نداشته و نگاه او با یک بررسی سریع به دست آمده است، اظهار کرد: این کتاب حدود ۲۴۰ صفحه است که حالا به چاپ چهارم رسیده و ویراست سوم آن است. «گزارش نگاری» شامل ۱۰ فصل و ۷۳ عنوان قابل توجه است.
صدیقی به بخشی از این کتاب که به توضیح انواع ورودیها در گزارش نویسی پرداخته است اشاره کرد و درباره آن گفت: در گزارش نویسی نباید یکباره وارد اتفاق شد. این استاد روزنامهنگاری انواع ورودیها را در بخشی از کتاب برشمرده و با ذکر مثال و ارائه توضیحات به بررسی ورودیهایی چون ورودی سنگین، داستانی، بیانی، پرسشی، تشریحی، انگیزاننده و… پرداخته است.
او به توضیحات مفصلی که قاضی زاده درباره بخش تدوین و گزارش نیز ارایه کرده اشاره کرد.
صدیقی بر فعالیت پیوسته قاضی زاده در حوزه روزنامهنگاری تاکید کرد و در باره تجربه و مهارت او در این حوزه گفت: قاضی زاده بهجز روزنامه نگاری کار دیگری نکرده است.
صدیقی یکی از مشکلات گزارش نویسی ایران را ناآشنایی با چیدمان موضوع دانست و گفت: این کتاب با ارائه نمونه های مصداقی چیدمان گزارش را توضیح داده است.
او گفت: انواع گزارش نیز به عنوان بحثی مفصل در این کتاب ارائه شده است و مطالعه آن خواهد گفت که کم و کاست یک گزارش چیست. «گزارشنگاری» تشریح خواهد کرد که هر موضوع به چه میزان ظرفیت دارد و چه مقدار از کلمات را باید به خود اختصاص دهد. این کتاب زاویه نگاه شخصی به موضوعات را نیز جهت دهی کرده، ساختار را میکاود و معرفی می کند.
صدیقی سوالی را درباره بخشی از کتاب که داستان نویسی را یک هنر توصیف کرده است نیز مطرح کرد و از قاضیزاده خواست که این ارتباط را شرح دهد.
او معتقد بود که گزارشنویسان خوبی را در ایران داریم که البته شاید تعدادشان به اندازه انگشتان دست باشد و بر همین اساس هم جای فهرست نامها در بخش پایانی این کتاب خالی است که در ادامه قاضی زاده توضیحاتی را در این باره ارائه کرد و گفت به نظر خودش نیز چنین است و جا داشت که این کتاب علاوه بر فهرست نامها دارای فهرست معرفی مکانها نیز باشد و شاید باید این موضوع را بر گردن تنبلی گذاشت.
صدیقی با بیان اینکه کتاب فصول خواندنی بسیاری دارد، ادامه داد: هر یک از فصول این کتاب به زعم من بر اساس غنای کتاب ظرفیت این را دارد که خود یک کتاب باشد.
او آرزو کرد که اگر قاضیزاده ـ روزنامهنگار، از پیشکسوتان عرصه روزنامهنگاری و پژوهشگر حوزه رسانه و ارتباطات ـ کار تالیف و ترجمه دیگری در دست ندارد به ظرفیت جداگانه هر یک از فصلهای کتاب «گزارشنگاری» بپردازد.
او گفت: جامعه در حوزههایی نیاز به گزارشنویسی تخصصی دارد.
در ادامه، قاضیزاده با تشکر از اظهارات فریدون صدیقی، گفت: من خود همواره مشتری نوشتههای آقای صدیقی بودهام.
او قلم صدیقی را روان و سحرانگیز توصیف کرد و با اشاره به صحبت صدیقی درباره گزارشگران ایرانی که گزارش نویسی را به صورت حرفهای پیگیری می کنند، گفت: من از بسیاری گزارشگران خواهش کردم گزارشهایی که پسندیدند را به من بدهند چرا که خیال داشتم در زمینه تلاشهای گزارشگری در ایران بنویسم اما متاسفانه وضع اینگونه است که برخی از گزارشگران ما دیگر ستارهدار شدهاند.
او با اشاره به نکات مطرحشده توسط صدیقی و جای خالی فهرست نامها در کتاب «گزارشنگاری» نیز گفت: درباره فهرست نامها نیز حق با شماست؛ این را بگذارید به گردن تنبلی بنده. این کتاب نیاز به فهرست اشخاص و حتی فهرست مکانها دارد.
قاضیزاده با اشاره به سوالی که صدیقی درباره ارتباط داستاننویسی و هنر مطرح کرده بود، در رابطه با بخشی از کتاب که داستان نویسی را یک هنر برشمرده است نیز توضیح داد: بر اساس تالیفی قدیمی، هفت هنر وجود دارد که شعر و داستان نویسی یکی از این هفت هنر است. اینکه قصه نویسی در کتاب زیرمجموعه هنرها محسوب شده نیز به این دلیلی است که در پی آن موضوع روزنامه نگاری و علوم اجتماعی نیز مطرح شده است. در همین کتاب نیز عرض کردم، از نظر من تمام هنر قصه نویسی و داستان نویسی در گزارش نویسی قابل اجراست. تنها تفاوت این دو مهارت با یکدیگر موضوع عینیت نویسی است. در گزارش نویسی باید عینیت و آنچه که هست و بوده را در نظر گرفت و رعایت کرد اما چرخ خیال داستان نویسی در عالم ملکوت می چرخد و اثر را خواندنی می کند.
او با اشاره به کتاب «پیرمرد صد سالهای که از پنجره گریخت»، آن را اثری فوق العاده توصیف کرد و گفت: کتاب «پیرمرد صدسالهای که از پنجره گریخت» گزارشی زیبا از عالم فراموشی و ناتوانی اما به شدت تخیلی و ماورایی است. بنابراین داستان نویسی و قصه نویسی به نوعی با پیروی از خیال و جریان ذهن همراه است و یکی از زیبایی داستان نویسی نیز در همین خیال نگاری است.
این استاد پیشکسوت روزنامهنگاری درباره توضیحاتی که کتاب، در زمینه گزارش نویسی تخصصی داده است نیز گفت: به دنبال این نیز بودم که در کتاب اشاره کنم گزارش نویسی تخصصی در هر حوزه مشخص نیاز به چه ویژگیهایی دارد اما تصور میکنم که به دنبال تخصصها در گزارشگری رفتن نیاز به شهامت دارد. بدون رودربایستی روزنامهنگاری ما تب شدید دارد و نیاز به فضای تازه و درمان کاملی دارد. متاسفانه تحریریهها کوچک و کوچکتر می شوند. در روزنامه ای که قرار است یک نفر یک صفحه کامل را هر روز دربیاورد صحبت کردن درباره اینکه گزارش باید چه ویژگیهایی داشته باشد تجمل است. روزنامهنگاران فرصت نمیکنند و واقعا حق دارند. بسیار امیدوارم به نسلی که حالا در تحریریهها این مهارت را میآموزند و اجرا می کنند. این ها در فضایی به غیر از فضایی که ما تنفس کردیم کار می کنند. خوب یا بد ما کاری که از دستمان برمیآمد را انجام دادیم. من از اوایل دلم می خواست در این حرفه اثری بگذارم. دلم میخواست اثری بر سپهر روزنامهنگاری کشورم بگذارم. سال ۵۶ به آمریکا سفر کردم فقط برای اینکه زبان دومی را بتوانم درک کنم. کار عمدهای هم نکردم و به نظرم هر آدمی که در زمینه ای تجربه دارد بهتر است سنگهایی که به پایش خورده را به هر شکل ممکن به دیگران منتقل کند. ما باید در محیط خود تأثیر بگذاریم و اگر نگذاریم زندگی بیهوده ای را گذراندیم.
در ادامه صدیقی نیز با تایید سخنان قاضیزاده اظهار کرد که کار کردن در حوزه فعلی رسانهها به نظر او دشوار است و در ادامه نیز موضوعی که پیشتر در باب ارتباط گزارشنویسی و داستان نویسی به آن اشاره شده بود را به میان آورد و گفت: خاستگاه اولیه روزنامهنویسی، داستان نویسی بوده است. منظور من قصه نیست، در تعریف کنونی قصه متاثر از تخیل محض است اما داستان دارای پیرامون است. داستاننویسی همچنان در گزارش نویسی و همه مضامین ما جاری است.
او سپس به قتل هنرمند حوزه سینما داریوش مهرجویی و حادثه دردناکی که برای او رخ داد اشاره کرد و با استفاده از این حادثه به عنوان یک خبر و مثال گفت: اتفاقی که برای داریوش مهرجویی رخ داد آنقدر بزرگ بود که داستان نویسی در آن اهمیتی نداشت و نوع نوشته برای مخاطب تفاوتی نداشت؛ با این حال گزارشگر حرفهای می داند چگونه باید گرهافکنی و گرهگشایی کند.
او تاکید کرد که البته همواره موضوع بر شیوه نگارش غلبه نمیکند و گفت: هر نوشتهای نوعی داستان نویسی است. تخیل در روزنامه نویسی جایی حداقلی دارد.
صدیقی در پایان بار دیگر با اشاره به کتاب «گزارشنگاری» تاکید کرد: حرف من این است که این کتاب را بخوانید. آنچه گفتم اشارهای اجباری به این کتاب ارزشمند بود. آنکه در فضای وب هم کار می کند نیاز به این کتاب دارد. شما اگر در وب بنویسید هم نیاز به روایتی از یک رویداد دارید و در هر گزارش عناصر نباید فراموش شود.
قاضیزاده نیز در انتهای این نشست با اشاره به صحبتهای صدیقی درباره عینیت و تخیل به تشریح نمونهای از یک گزارش که مرحوم حسین قندی ـ استاد رشته علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و مدرس روزنامهنگاری ـ به تحریر در آورده بود پرداخت و گفت: گزارش مرحوم قندی از هواپیمایی که آمریکاییها روی خلیج فارس زدند، یکی از مثالهای بهکارگیری عینیت و تخیل در گزارش است. ایشان در سالگرد حادثه این گزارش را نوشتند. عنوان گزارش نیز این بود که «پرواز را به خاطر بسپار» او گزارشی را با استفاده از «تخیل روا»ی خود نوشته بود. مرحوم قندی در این گزارش از مشخصات مسافران که به چاپ رسیده استفاده کرده بود و از دیدگاه مسافری که در هواپیما نشسته گزارشی را روایت کرده بود.
او به تجربه خود در ارتباط با این حادثه نیز اشاره کرد و گفت: من آن زمان در ایرنا بودم و ما روی ناوچهای رفتیم. منظرهای که هیچ گاه از یاد نمیبرم منظرهای است که با تورهای ماهیگیری جنازهها را از آب میگرفتند و روی ناوچه می گذاشتند.
علی اکبر قاضیزاده در پایان با اشاره به مثال گزارش مرحوم قندی و روایت درست از یک حادثه گفت: اینکه شمار کشتههای یک حادثه را بالا ببرید یا در گزارشی دوره قدمت یک پل را افزایش دهید از جنس کار روزنامهنگاری دور است.
* تمامی عکسهای این گزارش آرشیوی است.