به گزارش ایران اکونومیست، حمید جبلی تبریک تولد و جشنهای غافلگیرکنندهای را که خانوادهها و دوستان به این مناسبت ترتیب میدهند، دوست ندارد. با همه اینها گروه اجرایی نمایش «سوسمار» در آخرین اجرای نمایش خود که شب گذشته بر صحنه رفت، کیکی برای او تدارک دیدند و هنرمندانی چون سیاوش طهمورث، آرش دادگر، بهزاد فراهانی، محمد ژیان و اصغر همت را دعوت کردند تا آخرین اجرای نمایشنامه جبلی با خاطرهای شیرین به پایان برسد.
جبلی که هنرمندی چند وجهی است، تاکنون در وادیهای گوناگونی گام گذاشته. او گاهی روی صحنه یا مقابل دوربین برای تماشاگران بازی میکند، گاهی پشت لتهها میرود و عروسکها را به حرکت درمیآورد و زبان آنها میشود. گاهی هم دست به قلم میشود؛ هم برای کشیدن نقاشی و هم نوشتن قصه و نمایشنامه و فیلمنامه. در این میان بعضی اوقات هم پشت دوربین میرود و تجربیات دوستانش مانند آتیلا پسیانی را در قالب عکس ثبت میکند.
این هنرمند به تازگی با یکی از نمایشنامههای تازهاش «سوسمار» به تئاتر بازگشت. نمایشی به کارگردانی رحمت امینی که شب گذشته و در آستانه تولد جبلی، آخرین اجرای آن در تالار چهارسو مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفت.
جبلی همان اندازه که دوستدار جشن تولد نیست، از گفتگوی مطبوعاتی هم گریزان است. ما هم هر سال به این عقیده او احترام میگذاریم و در سالروز تولدش بخشی از سخنان او را یادآوری میکنیم.
او پیشتر در گفتگویی که به انگیزه کتاب خاطراتش با عنوان «خاطرات پسر بچه ۶۰ ساله» با ایران اکونومیست داشتیم، درباره فعالیتش در حوزههای گوناگون گفته است: «وای بر من که انگار ده برابر عمرم، زندگی کردم. دنیای عروسکی و عروسکهایی که ما با هم زندگی کردیم، عدد و معدودی ندارد . مخاطب شاید همین چند عروسک معروف را بشناسد ولی من نصف عمرم را پشت این لتههای چوبی عروسکی گذراندم . آن طرف رنگهای پرنشاط و متنوع داشت و طرف ما پر از تراشه و چوب و میخهایی که به دست و بالمان میگرفت...»
زمانی که کتاب جبلی از سوی نشر «پرنیان» متشر شد، ما کنجکاو بودیم بدانیم آیا در میان خاطرههای کودکی او خاطراتی هستند که به دلایلی مثلا ممیزی حذف شده باشند و جبلی با همان طنازی همیشگیاش چنین پاسخی به این پرسش داده بود: «سالهای دورتر از امروز یکی از مسئولان محترم فرهنگی در جمع فیلمنامهنویسان گفت سانسور را خودتان قبول کردید و ذهن و فکر و احساستان عوض شده. من گفتم من دیگر رویاها و خوابهایم سانسور میشود. حتی در خواب میدانم به چه چیزهایی و چرا نزدیک نشوم. یکی از رویاهای شیرینی که از بچگی میدیدم پرواز بود؛ بر فراز جنگل، رودخانه و حتی شهرها. بعضی وقتها تا نزدیک ابرها میرفتم و روی ابرها مثل تشکی میخوابیدم که خستگیام در برود و دوباره پرواز میکردم. یک شب فرشتهای بد حجاب و بدلباس روی ابرها کنارم آمد و لبخند زد و من آنقدر از عاقبت کار ترسیدم!»
او درباره همکاریاش با گروه تئاتر «بازی» نیز توضیح داده بود: «این گروه که توسط آتیلا پسیانی شکل گرفت، حدود چهل سال است که فعالیت میکند و من در این مدت عکاس گروه بودم. دوستان عکاس میدانند عکاسی با نگاتیو و حساسیت ثابت و نورهای کم یا حرکت بازیگران، سرعت شاتر ... یعنی چه که البته آن عکسها را قرار است یک روز به کمک آتیلای عزیز چاپ کنیم.»
حالا آتیلای عزیز او، درگیر بیماری است و ما نیز در سالروز تولد جبلی آرزو میکنیم که او سلامتیاش را بازیابد.