راوی این گفتوگو رزمندهای تهرانی است که بیانی متفاوت از جنگ تحمیلی و شهدا دارد. او که به «سردار ذوالفقاری» هم معروف است؛ اعتقاد دارد یکی از گروههایی که در ابتدای تهاجم سراسری رژیم بعثی صدام نقش مهمی در مقابله با دشمن داشتند «لوطی» ها و «داشمشتی» های زمان جنگ هستند که کمتر از آنها سخن گفته شده است.
قاسم صادقی در گفتوگو با ایران اکونومیست بیان کرد: در دوران انقلاب اسلامی فعالیتهای انقلابی متعددی در قالب کاسبی از جمله سبزی فروش داشتم. یکی از کارهایم چاپ و توزیع کلیشههای امام در سطح تهران بود و نوارهای ایشان را جابجا میکردم. در محله هم از شغل پدرم سوء استفاده میکردم و سبزیها را لای برگههای اعلامیه امام میپیچیدم و به دست مشتریها میدادم.
بسیاری از این افراد شاید نماز نمیخواندند، خمس و زکات نمیدادند، اما ناموس دوست و وطن دوست و ولایت پذیر بودند. نوشتن خاطرات دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ضرورت دارد. از نکاتی که در نگارش این خاطرات باید توجه کنیم این است که در بیان خاطرات دروغپردازی، غلو و کم و زیادگویی شکل نگیرد تا در آینده دخل و تصرفی در آن نشود. همچنین این خاطرات یک سرمایه برای نسلهای متعدد است تا آنها با تاریخ کشور آشنا میشوند.
اگر میخواهیم از شهدای ابتدای جنگ بگوییم در قدم اول نقش لوطیها و داشمتشیها را نباید فراموش کنیم. به این دلیل که وقتی هواپیماهای صدام به ایران حمله کردند امام فرمودند دزدی آمده و سنگی انداخته است. حالا این دزد را چه کسی میشناسد؟ افرادی مانند شاهرخ ضرغام و نصرالله غلامی. اگر از این افراد نام ببرم زیاد هستند.
آنها با آن روحیه انقلابی که پس از توبه کردن درون خود به وجود آورده بودند، فعالیتهای ویژه خود با دشمن مقابله کردند. بسیاری از این افراد شاید نماز نمیخواندند، خمس و زکات نمیدادند، اما ناموس دوست و وطن دوست و ولایت پذیر بودند. آنها به حرف امام گوش دادند و اجازه ندادند ایران ما سقوط کند.
چند سال پیش خدمت مقام معظم رهبری رفتم. در آنجا برایشان توضیح دادم که همراه پسرم و عروسم یکی از مناطق و یادمانها دفاع مقدس را در بیابان بنا کردیم که محل شهادت حدود ۴۰۰ رزمنده از سراسر کشور و محل اسارت شهید محمد جواد تندگویان است. یادمان «دشت ذوالفقاری» در شمال رودخانه بهمنشیر نام این یادمان است. این نسل باید بداند که بچهها دوران جنگ به چه شکل با دشمن مقابله میکردند.
گروه «فدائیان اسلام» که متشکل از داوطلبان مردمی بود، به رهبری و فرماندهی سیدمجتبی هاشمی نقش مهمی در دفاع ۳۴ روزه در خرمشهر ایفا کردند. هرچند چهار آبان ماه سال ۱۳۵۹ خرمشهر به طور کامل به دست دشمن افتاد، اما مقاومت نیروها سبب شد تا آبادان به طور کامل اشغال نشود و خرمشهر یک سال بعد از دست دشمن خارج شود.
شهید هاشمی نمیپرسید کیش و مرامت چیست و چون هدف دفاع از کشور بود از همه نیروها استفاده میکرد.
سیدمجتبی هاشمی آدم ورزیده، دوره دیده و جزو رنجرها و چتربازهای سال ۱۳۴۲ ارتش بود. در یگان کلاه سبزهای ارتش سرباز بود و از جهت نظامی از بسیاری از نیروها یک سر و گردن بالاتر بود. نیروهایش هم مردمی بودند و بدون هیچ گزینشی وارد گروه میشدند و... سیدمجتبی هاشمی آنها را جذب گروهش کرد. در کنار طیفهای مختلفی که از اجتماع در گروه حضور داشتند، اشخاصی مثل دکتر محمدعلی حبیبالله که ۱۰ سال امریکا بود به «فدائیان اسلام» میپیوندد. زمانی هم که عضو گروه میشود ابراز نمیکند من تحصیلاتم چیست. مثل رزمندههای عادی نگهبانی میدهد و نظافت میکند.
شهید هاشمی اینها را تحویل میگیرد و میگوید بروید در محوری که ما خط داریم سنگر بسازید و از شهرتان دفاع کنید. سیدمجتبی شخصیت کاریزما و جذابی داشت که نیروها جذبش میشدند. با همین روحیه هم توانست از طیفهای مختلف نیروهای زیادی را جذب گروهش کند. در گروه «فدائیان اسلام» اقلیتهای مذهبی، سنی، شیعه، نمازخوان و بینماز، بچه یتیم و توابین را داشتیم. از هر قشری که حساب کنید در جمع ما بود. شهید هاشمی نمیپرسید کیش و مرامت چیست و چون هدف دفاع از کشور بود از همه نیروها استفاده میکرد.
به گزارش ایران اکونومیست، کتاب سردار قاسم صادقی با عنوان «لباس شخصیها» به تازگی از سوی انتشارات ۲۷ بعثت به چاپ رسیده است. این اثر نتیجه ۲۴ جلسه (بیش از چهل ساعت) گفتوگوی چهرهبهچهره نویسنده با راوی است و همچنین ساعتها مکالمه تلفنی برای تکمیل خاطرات و اضافه کردن برخی جزییات است. جواد کلاته برای مصاحبه درباره دوران حضور راوی در گروه فداییان اسلام و جنگ در جبهه ذوالفقاری، یک هفته در یادمان شهدای دشت ذوالفقاری در آبادان حاضر میشود تا منطقه را از نزدیک ببیند و مشاهدات میدانیاش توانست به اطلاعات مصاحبههایش رنگ و وبوی واقعیتری ببخشد.