به گزارش ایران اکونومیست، سردارابوالقاسم رضایی از آزادگان دوران جنگ تحمیلی با بیان بخشی از خاطرات رمضانیاش در اردوگاه «موصل یک» روایت میکند: سال ۵۸ وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شدم و در همان اولین روزهای آغازجنگ یعنی پانزدهم مهر ماه سال ۵۹ به جبهه جنوب اعزام شدم. درچند عملیات ازجمله طریقالقدس، فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، والفجرمقدماتی و خیبر حضور داشتم.
سال ۱۳۶۳ پس ازعملیات خیبر درمنطقه عملیاتیدربندی خان عراق به همراه چند نفر از همرزمانم درکمین دشمن گرفتار شدیم. ما تلاش کردیم که محاصره را بشکنیم و از تله عراقی ها بگریزیم، برای همین با آنها درگیر شدیم. اما تعداد نیروهای عراقی خیلی بیشتر ازآ ما بود. من در این درگیریها ازناحیه کتف، پاها وشکم مجروح شدم، خشابمان خالی شد و به ناچار در اسارت دشمن گرفتار شدیم.
هر روز در اسارت برای ما دنیایی از خاطره بود، اما ماه مبارک رمضان گفتنیها و خاطرات به یادماندنی شیرینتری دارد. وقتی روزهای اول اسارت رابه خاطر میآورم و آن را با روزهای آخر مقایسه میکنم میبینم خیلی چیزها به دست آوردم و این تجربههایی که کسب کردم ارزش آن همه عذاب راداشت.
یکی این که به وحدت رسیده بودیم. این که حضرت امام می فرمودند موفقیت ما در گرو وحدت کلمه وحفظ وحدت است، واقعا این وحدت بود که سبب شد بعثیها نتوانند نیروهای ما را ازپا درآورند.
در ماه مبارک رمضان به کمک عزیزانی که حافظ قرآن بودند قرآن را چند مرتبه ختم میکردیم. سه یا چهار گروه تشکیل میدادیم، هرگروه به چهارنفر تقسیم میشد، از ساعت هشت تا ۱۰ و از ساعت ۱۲ تا دو زمانبندی میکردیم. هرنفر یک حزب میخواند تا یک جز کامل شود.
ماه رمضان برای ما برکات زیادی داشت، درلیالی قدر محدودیت داشتیم، دشمن دراین ایام کنترل ونظارت بیشتری داشت، اما با برنامههایی که پیش بینی شده بود لیالی قدرهم به خوبی برگزار میشد. البته نه به صورت جمعی بلکه در بعضی بندها که فشار و کنترل بیشتری بود، حتی به صورت فردی لیالی قدر و احیا برگزار میکردیم.