«اتاقک گلی»
کارگردان: محمدعی عسگری
تهیهکننده: داوود صبوری
نویسنده: پدرام کریمی
بازیگران: سعید دشتی، سعید زارعی، مسعود شامی، تینو صالحی و نوید پورفرج
*
همانطور که در نقد فیلم «شماره ۱۰» با موضوع اسیران جنگی و فیلم «سرهنگ ثریا» با موضوع پادگان اشرف - در جشنواره فیلم فجر - بیان کردیم، یک دسته از سوژهها مربوط به جامعه ایرانی و ازجمله جنگ تحمیلی هستند که استعداد دراماتیک مناسب و قصههای متعددی دارند اما سینمای ما به اندازه شایسته و بایسته به آن نپرداخته است.
عملیات مرصاد (یورش منافقین از خاک عراق با هدف تسخیر ایران در پایان جنگ تحمیلی) از این نوع سوژههاست، مانند خیلی از عملیات مهم دیگر در دوران هشت ساله دفاع مقدس. پس فیلمی که به این موضوع میپردازد، از اهمیت و به تبع آن، از مسوولیت بالایی برخوردار است. مسوولیت از این جهت که پرداخت خوب به ارزشهای اجتماعی، هم در شأن و هم لازمه کاربردی این ارزشمندی هاست. برعکس، اگر اثر هنری تولیدشده، ازجمله یک فیلم سینمایی، همسنگ و در حد تبلور و انتقال مفهوم های نهفته در کنه یک خاطرهی تاریخی جامعه نباشد، به مفهومهای مرتبط با آن آسیبرسان میتواند باشد. یک نقض غرض، یا حتا یک ظلم در حق ارزش اجتماعی.
فیلم «اتاقک گلی»، حاضر در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر را از این منظر میتوانیم ارزیابی کنیم.
«اتاقک گلی» سعی دارد با دستمایه قرار دادن یک درام عاشقانه در دل یک رویداد ملتهب و خونبار، به عملیات مرصاد بپردازد. به این نیت، مواد لازم برای ساختن یک فیلم خوب، در دو چیز خلاصه میشود: ۱- یک عدد فیلمنامه خوب ۲- یک مجموعه جلوههای ویژه خوب.
حال اگر هر کدام از اینها در حد لازم نباشد و دیگری قرار باشد ضعفهایش را پوشش دهد، نتیجه کار میلنگد. مسأله فیلم «اتاقک گلی» این است که از فیلمنامه خوبی برخوردار نیست و از همین جای کار، فیلم با نقصان مواجه میشود. پرداخت شخصیتها چندان دارای اخلال نیست اما چفت و بست قصه استاندارد لازم را ندارد. همچنین دیالوگهای نهچندان خوب، وقتی در بازیگردانی هم با ضعف در بیان و ارایه همراه شدهاند، یک فیلم مصنوعی حاصل شده است که با تعدادی انفجار و تیرباران، قصد دارد خود را در مقام یک اثر مطلوب جا بزند؛ اتفاقی که اساسا ممکن نیست.
همچنین قصه در ادامه تا پایان از یک نوع سرگشتگی رنج میبرد که برخلاف تصور اولیه، سرانجام را به نوعی از بیهودگی میکشاند.
مخاطب در پایان از خود میپرسد که آن همه جوان رعنای مملکت در نهایت با چه هدفی از دست رفتند و دستاورد قربانی شدن عزیزانمان در این داستان چه بوده است؟ اگر سازندگان این تصور را داشتند که مفهوم ارزشمندی را در روایت قصه شان به نمایش گذاشتهاند، دستاورد نهایی از منظر نگاه بیرونی اینگونه نبوده است.
همچنین فیلمنامه «اتاقک گلی» به شکلی تعمدی از تصویر کردن بخش دیگر ماجرا، یعنی عوامل فریبخورده سازمان مجاهدین کاملا امتناع ورزیده که این امتناع هم درنهایت در خدمت داستان درنیامده است. شاید بتوان گفت که تجربهی تا حدودی مشابه و البته متفاوت محمدحسین مهدویان («رد خون») قابل اعتناتر و البته مفیدتر بود.
فیلم از منظر جلوههای ویژه نیز در سطح انفجارهای به نسبت بزرگ، تواناییهای متخصصان امور انفجاری خود را در کنار گریم و صحنه پردازی مناسب، به نمایش میگذارد اما در یک جزء پرتکرار، یعنی اصابت کلوله ها، از نوعی افراط دافعانه رنج میبرد که در خدمت باورپذیری هم قرار نمیگیرد.
با این حال میتوان متصور بود که در بخشهای فنی، دست کم در فهرست نامزدهای به دست آوردن سیمرغ بلورین جشنواره نام فیلم یادشده تکرار شود.
در مجموع هم میتوان گفت که «اتاقک گلی» به هر حال از سطحی دستکم متوسط برخوردار است که غصه هدررفت بودجه و اعتبار تخصیص یافته به آن را نمیتوان خورد اما این افسوس را به همراه دارد که ای کاش چنین آثاری با میزانی از واقعبینی و دقت در شکل دهی یک اثر حرفهای، بر نسل جوان ما بتواند تاثیر مطلوبی بگذارد.
علیرضا بهرامی – ایران اکونومیست
شما نیز در صورت تماشای این فیلم در گذشته یا آینده، با درج ستاره مورد نظر خود (از یک: بد، تا پنج: عالی) در قالب کامنت زیر این مطلب، در نقد آن میتوانید مشارکت کنید.