به گزارش ایران اکونومیست، آیین «عروسی پیر شالیار» در واقع مراسم سالگرد ازدواج یک عارف است که بین مردم ارج و قرب زیادی داشته است. برگزاری این آیین از روزهای پایانی هفته اول بهمن ماه تا پنجشنبه دومین هفته بهمن ادامه دارد و شامل مراسمهای مختلفی چون «خَبَر»، «کوته کوته»، رسم «کلاو روچنی»، مراسم «ذبح حیوانات نذری» و طبخ «هلوشین» میشود.
امیر صادقی ـ کارشناسی ارشد مردمشناسی ـ مراسم «عروسی پیر شالیار» و آیینهای پیرامون آن را در گفتوگو با ایران اکونومیست، چنین روایت کرد:
آیین «خَبَر»
«خَبَر» اولین مراسم پیش از آغاز آیین اصلی «عروسی پیر شالیار» است که یک هفته قبل از برپا شدن جشن عروسی، برای اطلاع مردم برپا میشود.
در آخرین روز هفته اول بهمن ماه هر سال پس از نماز عصر، گردوهای باغ پیرشالیار را که در ههوارِ «بهنهن» (ههوار منطقهای در دامنه کوه است و ههوار اورامان تخت «بهنهن» نام دارد) قرار دارد، بین مردم روستا تقسیم میکنند. هر سال فردی مسؤول این کار میشود که به زبان کردی «زیرَوانْ» نامیده میشود. ۲۰ تا ۳۰ نفر از پسر بچههای روستا در بازه سنی ۱۰ تا ۱۴ سال، هم که آشنایی کاملی از محلههای روستا و آشنایی نسبتاً کاملی با اهالی دارد، تقسیم گردوها را بـه عهـده میگیرند، تقسیمکنندهها صرفاً پسر بوده و دختران در این رسم شرکت نمیکنند. اهالی روستا نیز وقتی گردوها را دریافت میکنند در ظرف خالیشدۀ آن آرد، پیاز، برگ آلو، حبوبات و ... میریزند.
اگر بعد از تقسیم، گردویی اضافه آمد آن را به روستاهای اطراف مانند سرپیر، کماله، رودبر، بلبر و ویسیان میبرند.
داوطلبان شرکتکننده در این مراسم همگی از سر ذوق و احساس پاک کودکانه و همیاری در پخش گردوها شرکت میکنند، آنها در قبال این کار هیچ دستمزدی دریافت نمیکنند. بعد از پخش تمام گردوها، آرد یا دیگر موارد گردآوریشده به خانه پیرشالیار انتقال داده میشود تا در روز مراسم از آنها برای تهیه غذای مخصوص استفاده شود.
رسم «کوته کوته»
پنج روز بعد از مراسم خَبَر، یعنی در سهشنبه هفته بعد آن (هفته دوم بهمن)، هنگام غروب آفتاب مراسم کوته کوته برگزار میشود.
اهالی روستا چند روز قبلِ آن اقلامی از قبیل بیسکویت، کیک، شکلات، گردو، پفک، پول خُرد، میـوه ... را برای این مراسم آماده میکنند. بچههای روستا (دختر و پسر) تقریباً ۴ تا ۱۱ ساله هنگام غروب آفتاب با پوشیدن لباسهای گرم روانه کوچههای روستا میشوند و در حالیکه فریـاد «کوته کوته» سر میدهند، کیسههایی از جنس پارچه یا پلاستیک به دست دارند، از اهالی روستا خوراکی میگیرند، وجـود بچهها و رقابت آنها برای جمعآوری بیشتر خوراکیها ولولهای در روستا به پا میکند که دیدنی است. ایـن مراسـم تـا حـدود ۸ شب ادامه دارد.
قدیمیها میگویند قبلاً در مراسم «کوته کوته»، کودکان روستا بـا زغال خـود را سیاه کرده و با تغییراتی که در لباسهایشان میدادند، خودشان را ترسناک میکردند. در واقع این رسم تا حدی شبیه مراسم هالووین در آمریکا است.
رسم «کلاو روچنی»
«روچن» به معنای فضای باز بالای پشت بام است. در معماری قدیمِ این منطقه، بالای پشتبامها سوراخی برای دریافت نور و هواکش تعبیه میکردند.
مراسم «کلاو روچنی» حدود ساعت پنج صبح روز چهارشنبه، یعنی فردای مراسم «کوته کوته» شروع میشود و همزمان با این مراسم، حیوانات نذری توسط بزرگان روستا در طویله خانه «پیرشالیار» جمعآوری میشود و «کلاو روچنی» تا ساعت هشت صبح که حیوانهای نذری را برای ذبح جمع میکنند، ادامه دارد. دختربچهها و پسربچهها همانند رسم «کوته کوته» در کوچه بـا فریاد «کلاو روچنی، کلاو روچنی» مردم را بیدار میکنند. در این آیین هم بچهها خوراکیهایی از مردم روستا میگیرند.
در گذشته، بچهها از «روچن» بالای بام، کلاه یا کاسهای را به شال خود بسته و پایین میفرستاند و آنقدر فریاد «کلاو روچنی» را تکرار میکردند که صاحبخانه مقداری گردو در کلاه یا کاسـهشـان میگذاشت. در گذشته اهالی روستا بیشتر کشک، کشمش، گردو، برگ گلابی، برگ آلوچه، خرما، گندم و نخود پخته شده به بچهها میدادند، اما امروز بیشتر بیسکویت، پفک، کیک، شکلات، پـول و در برخی مواقع لوازمالتحریر هدیه میدهند.
این در حالی است که میانگین سنی برای بچههای شرکتکننده در این مراسم بالاتر از مراسم «کوته کوته» است و معمولاً سنین ۱۵ سال و شاید بیشتر، در ساعات اولیه و سنین پایینتر در ساعات آخـر ایـن مراسم شرکت میکنند.
نکته دیگری که درباره رسم «کوته کوته» و «کلاو روچنی» مطرح است، بیشتر مردم بر این اعتقادند که این آیینها مانند دیگر رسوم اورامان وابسته به پیرشالیار است، اما روایت دیگری وجود دارد که طبق آن، این آیینها مژدگانی به دنیا آمدن «محمد وردیکله» پسر «محمد غیبی»، یکی از فامیلهای «پیرشالیار» است که به دلیل تقارن زمانی و نزدیک بودن به مراسم عروسی پیرشالیار، باعث به وجود آمدن این شُبه شده است.
مراسم «ذبح حیوانات نذری»
همانطور که اشاره شد، همزمان با مراسم «کلاو روچنی»، حیوانات نذری را برای ذبح آماده میکنند. البته این حیوانات نذری تنها از سوی مردم روستای «اورامان تخـت» نیستند، بلکه از دیگر روستاها مخصوصا روستاهای همجوار پیشکش «پیرشالیار» میشوند.
حدود ساعت هشت صبح حیوانات نذری را در پشتبام خانه «پیر شالیار» ذبح میکنند. این در حالی است که بیشتر اهالی روستا و دیگر مهمانهایی کـه برای دیدن مراسم آمدهاند، روانه خانه «پیرشالیار» میشوند.
مراسم ذبح و کندن پوست و تمیز کردن دامها حدود سه ساعت زمان میبرد؛ پوسـت، کله و پاچه، امعاء و احشاء دامها به افراد فقیر یا کسانی که زحمت بیشتری کشیدهاند، داده میشود. بعد از انتقال گوشت به خانه «پیر شالیار» چند نفر از قصابان، خُرد کردن گوشتها را برای تقسیم کردن بین مردم بر عهده میگیرند.
تقسیم کردن گوشتها از ساعت پنج بعدازظهر تا یکی دو ساعت پس از بامداد روز بعد زمان میبرد، سپس مردم و مهمانانِ مراسم برای گرفتن گوشت نذری به خانه «پیرشالیار» میآیند و برخی پولی را برای خرید دامهای سال آینده اهدا میکنند.
«هلوشین»؛ آش مخصوص مراسم «عروسی پیرشالیار»
بعد از ذبح حیوانات و آماده شدن گوشت، حدود شش اجاق را در حیاط و در فاصله سه متری ورودی خانه پیرشالیار قرار میدهند، سوخت اجاقها از هیزم است که از قبل در گوشهای از خانه «پیرشالیار» به صورت آماده چیده شده است. با همکاری و همدلی مردم، بساط طبخ آش آماده میشود و در حین آماده کردن، با زیاد شدن آتش هیزمها، فضای خانه مملو از بخار و دود میشود به صورتی که تحمل آن برای هر کسی مقدور نیست.
این آش با دانههای اَنار، گندم و نخود، گوشت و پیاز آماده شده و «هلوشین» نام دارد که در حین مراسم ذکر و سماع حدود ساعت چهار بعدازظهر آماده میشود. بعد از آماده شدن غذا، آن را بیرون برده تا بین متقاضیان به عنوان تبرک تقسیم کنند.
با آماده شدن غذای مخصوص، خیل عظیمی از پسر و دختر بچهها و ریشسفیدها و جوانان، کاسه به دست و در اطراف در ورودی خانه «پیرشالیار»، منتظر تقسیم غذا هستند. لازم به ذکر است که همزمان در روستای سرپیر نیز این غذا طبخ شده و بین اهالی روستا تقسیم میشود. اهالی به محض گرفتن غذا قسمتی از آن را در همان محل تقسیم غذا، در گوشهای نشسته و بـه عنـوان تبرک میل میکنند و بقیه را به خانههایشان بـرده و بین خواهران و مادران خود که اجازه شرکت در مراسم را ندارند، پخش میکنند.
زنان و دختران نمیتوانند در مراسم «عروسی پیرشالیار» شرکت کنند، این مراسم کاملاً مردانه است. بـا وجود این، اهالی روستا به خانمهای مهمانی که برای دیدن مراسم آمدهاند، به شرطی که زیاد در معرض دید نباشند، اجازه حضور میدهند.
شروع مراسم «عروسی پیر شالیار»
بعد از برگزاری آیینهای یاد شده، مهمترین مراسم یعنی جشن «عروسی پیرشالیار» برگزار میشود. این جشن در دو روز برپا میشود؛ روز اول آن چهارشنبه همزمان با «کلاو روچنی» و مراسم ذبح حیوانات انجام میشود و دیگری روز بعد آن، یعنی پنجشنبه برگزار میشود.
این مراسم در خانه «پیر شالیار» برگزار میشود. این خانه در وسط روستا قرار گرفته و مساحت آن حدود ۱۵۰ متر است. خانـه دارای یـک در ورودی است و با پلکانهایی فضایی درونی از فضای بیرونی جدا میشود. چهار طرف فضای اصلی خانه را سکوهایی با ارتفاع یکونیم متر و عرض یک متر اشغال کردهاند. در مراسمهای گوناگون هر سکو مخصوص طایفهای بخصوص است. در کنج فضای اصلی روی یکی از سکوها جعبه سبز رنگی وجود دارد که محل نگهداری گیوه و تسبیح «پیرشالیار» است که بیشتر زائران برای زیارت آنها راهی این خانه میشوند.
در ورودی فضای اصلی خانه اجاقهای سنگی وجود دارد که در مراسم «عروسی پیرشالیار» محل پخت غذای مراسم است. در کنج اتاق «پیرشالیار» دریچهای وجود دارد که محل خلوت «پیرشـالیار» و بـه اصطلاح "چلهخانه" او بوده است. در چند سال گذشته به دلیل مراجعه بسیار زیاد مردم برای دیدن «مراسم عروسی پیرشالیار» از مناطق مختلف، متولیان مراسم مجبور به ساختن حصاری فلزی مابین فضای اصلی خانه و انتهای پلهها شدند.
پس از نماز عصر اهالی روستا و دیگر مهمانانی که از سایر نقاط ایران به آنجا آمدهانـد، جلوی منزل «پیرشالیار» جمع شده و منتظر برپایی مراسم میشوند. در میان مردم، فضایی برای ذکر و رقص مذهبی ایجاد میشود و گـروه دفزنها که از طایفه سادات هستند، مستقر میشوند. تعداد دفزنها بین پنج تا ده نفر متغیر است که با خسته شدن یکی، دیگری شروع به نواختن میکند. گروهی از مردم که هم از اهالی روستا هستند و هم مهمانان دست در دست یکدیگر انداخته (به شکل حلقههای زنجیر) و با ریتم دف شروع به رقص میکنند. در حرکات این رقص تنوع زیادی وجود ندارد و به صورت بسیار آرام و با جلو و عقب بردن پاها انجام میشود.
ابتدا رقص دارای ریتم آرام و یکنواخت است. حرکت پاها بسیار ساده و بدنها به جلو و عقب حرکت میکند. ریش سفیدان و کسانی که دارای سن بالایی هستند در ابتدای صف میرقصند؛ ادامه صف را سایر اهالی روستا و مهمانان و انتهای صف را کودکان تشکیل میدهند. گاهی اوقات گروه دفزن اشعاری را به زبان کُردی و گویش اورامی میخوانند. این اشعار عمدتاً در مدح پیامبر اسلام و مشایخ و «پیر شالیار» اورامان است. خواندن آن اشعار توسط دفزنها حلقه سماع را هر چه بیشتر جذاب میکند.
دفنوازها روبهروی سردسته رقصندگان به آرامی و هماهنگ با آنان حرکت میکنند. به علت سردی هوا پس از مدتی پوست دفها شل شده و کیفیت صدایش پایین میآید؛ از این رو چند نفر وظیفه دارند دفها را با حرارت اجاقهای داخل خانه «پیرشالیار» گرم کرده و به دفزنها بازگردانند. دفنوازها گاه ریتم دف زدن را تغییر میدهند و گروه رقصندگان با این تغییر ریتم، همآهنگ میشوند. با گرمتر شدن حلقه رقص، بر تعداد مشارکتکنندگان افزوده میشود و یک نفر از مردان روستا گروه رقصندگان را نظم میدهد.
تعداد زیادی از تماشاچیان در جلوی خانه پیر شالیار دورِ گروه رقص حلقه زده و جمعیت زیادی هم بر بالای بامهای اطراف و بامهای مشرف، نظارهگر مراسم هستند. با نزدیک شدن غروب آفتاب، متولیان مراسم با متوقف کردن نواختن دف، ختم مراسم آن روز را اعلام میکنند، هرچند در گوشه و کنار، مراسم همچنان ادامه دارد.
مراسم روز بعد یعنی پنجشنبه نیز به همین شکل برگزار میشود و تفاوتی با آن ندارد.
مراسم «شب نیشت»
بعد از اتمام مراسم روز دوم «پیر شالیار»، مراسم «شب نیشت» در شب پنجشنبه برگزار میشود. این مراسم در دو نوبت جداگانه برای مردان از ساعت ۶ تا ۹ شب و برای زنان از ساعت ۹ تا ۱۱:۳۰ شب برپا میشود.
مراسم «شب نیشت»، نشستی از روحانیون، تحصیل کردهها، اهل قلم، شاعران و قشرهای مختلف روستا و مهمانانی است که از دیگر نقاط به روستای اورامان تخت آمدهاند. در این شب روحانیون بـا سخنرانی، شعرا با خواندن شعر در مدح پیرشالیار و تحصیلکردهها به ذکر جنبههای دیگری از آیینهای سنتی اورامان میپردازند. معمولاً در این مراسم بعد از پایان تمام آن کارها، گروه دفنوازهـا شـروع بـه زدن دف و خواندن اشعاری در مدح اولیاء و بزرگان دین میکنند.
افراد طوایف مختلف روستا در این مراسم همراه خود گلیم و یا سجادهای میآورند تـا آن را در محل استقرار طایفهشان پهن کنند. (همانطور که قبلاً گفته شد هر طایفهای جای مخصوصی در خانـه «پیر شـالیار» دارد.) به دلیل پخت غذای مخصوص پیرشالیار، معمولاً اجاقها همچنان گرم هستند و هوای خانه دارای دود و دم میشود.
روحانیون (ماموستاها) روستاهای اطراف در ضلع جنوبی اتاق مینشینند و با ورود آنها دستور تقسیم غذا به گروه آشپزی داده میشود. پس از صرف غذای نذری، "زیرَوانْ" (سرپرست برگزاری مراسم) مردم را دعوت به سکوت میکند و مراسم با خواندن قصیدههایی بـه عربی و کُردی در مدح پیامبر (س) خلفا و مشایخ توسط روحانی روستا آغاز میشود.
پس از قصیدهخوانی و سخنرانی امام جمعه، روحانیون مراسم را ترک میکنند و با خروج روحانیون، دفنوازها که روی سکوی جنـوبی خانـه پیرشالیار مستقر شدهاند دفهایی را که از سقف آویزان شده، پایین آورده و پس از گرم کردن آنها بـا باقیمانده حرارت اجاق، شروع بـه دف زدن میکنند. با بلند شدن صدای دف، نوای «الله الله» از میان حضار به ویژه دراویش به گوش میرسد. این بخش از آیین، حدود نیم ساعت زمان میبرد و پس از پایان یافتن آن، ذکر کسانی کـه مطلب یا شعری در مورد آیینهای سنتی «پیر شالیار» داشته باشند، خوانده میشود.
در پایـان "زیرَوانْ" بـه روی سکوی غربی اتاق میرود و دَرِ صندوق فلزی سبز رنگ را میگشاید و لنگه گیوه «پیرشالیار» را که درون پارچهای سبز پیچیده شده بیرون میآورد. ابتدا "زیرَوانْ" کفش یا گیوه را زیارت کرده و بوسیده و بین حضار دست به دست میشود. مراسم در حدود ساعت ۹ به اتمام میرسد و نوبت زنان میشود.
در مجلس زنانه روال با مجلس مردانه متفاوت است. در این مجلس فرد خاصی سخنرانی نمیکند و "زیرَوانی" هم وجود ندارد. همچنین در این مجلس دف نواخته نمیشود. معمولاً زنی که دارای موقعیت اجتماعی بالا یا سخنور خوبی است شروع به سخنرانی میکند. وجه اشتراک مجلس زنانه و مردانه خواندن قصیدههای مذهبی است. شرکت زنان در این مراسم بیشـتر برای زیارت و طواف لنگه گیوه «پیرشالیار» است.