ایران اکونومیست، محمدباقر صنیعی منش: سینما دارای 3 بعد هنری، رسانهای و صنعتی است. بیشترین وجهه سینما در کشور ما جنبه هنری آن است که مورد توجه قرار دارد، وجهه رسانهای آن در مرتبه دوم و صنعتی آن تقریباً رنگ و روی چندانی ندارد. حال اگر به میان ژانرهای سینمایی نظری داشته باشیم، هر کدام از گونههای مختلف سینما با یکی از این وجوه پیوند و ارتباط قویتری دارد. مثلاً فیلمهای سیاسی با جنبه رسانهای سینما ارتباط بیشتری دارند تا جنبهه صنعتی یا هنری آن برای آنکه مشخصاً باید پیام و حرف سیاسی داشته باشد و در بعد زیرمتن و فرامتن حرف خود را تنظیم کند. اما فیلمهای درام عاشقانه مشخصاً با جنبههای هنری آن ارتباط دارد زیرا عواطف و احساسات و هیجانات انسان از طریق وجوه ذوقی و لطیف هنری است که برانگیخته میشود.
اما بیشتر ژانرها عملاً به صنعت نظر دارند. از ترسناک و حادثهای (اکشن) گرفته تا جنگی و فانتزی. اگرچه تمام این ژانرها نیز هدف و منظوری دارند و باید به ساحت هنر و رسانه چنگ بزنند، اما اگر وجوه صنعتی آنان قوی نباشد، عملاً با فیلمی که باید حداقلها و لوازم مورد نیاز را داشته باشد تا یک فیلم جذاب و خوشساخت درآید، روبرو نخواهیم بود. این نکته در صنعت سینمای ما به وضوح قابل مشاهده است. سینمای ما از فقدان جنبه قوی و قدرتمند صنعتی رنج میبرد.
آیا هیچکاک بدون تسلط بر صنعت سینما میتوانست یک مؤلف باشد؟
همانطور که اشاره شد یکی از گونههای سینمایی که با صنعت پیوند ناگسستنی دارد، ژانر جنگی است که در سینمای ایران بیشتر به عنوان سینمای دفاع مقدس شناخته میشود. البته سینمای دفاع مقدس از سویی به خاطر وجوه دراماتیک انسانی و اخلاقی که دارد و از سوی دیگر به خاطر مباحثی چون آسیبهای جنگی و مسائل سیاسی و اجتماعی بعد از جنگ از دهه هفتاد به بعد به سوی شهر، خانواده و جامعه حرکت کرد و همین باعث شد جنبههای جنگی و رزمآورانه آن کمرنگ باشد. البته این را هم نمیتوان انکار کرد که همین ضعف جنبههای صنعتی سینما بدون شک از دلایل فاصله دوربین از خط مقدم و خاکریز به سمت شهر و آپارتمان بود.
اما با این وجود کماکان شاهد فیلمهای جنگی دفاع مقدس در سینمای ایران هستیم که هرچند سال یکبار ساخته میشود. این در حالی است که در دیگر سینماهای جهان فیلمهای جنگی و اکشن سالانه چندین بار ساخته میشود. کافی است به فیلمهایی که در سالهای اخیر نه تنها در آمریکا بلکه در سینمای شرق آسیا مانند چین و کره ساخته میشود نگاهی بیاندازیم تا از ضرورت و جدیت مسأله صنعت در سینما پی ببریم.
حال اگر نگاهی دوباره به سینمای ایران و خصوصا جنگیمان داشته باشیم، خواهیم دید که صنعت سینما شامل ابزارها و تکنیکهای بهروزی است که آنان باعث رشد و قدرت صنعت است. از جلوههای ویژه گرفته تا ادوات و در نهایت این پلاتوهای میدانی جنگ است که فضای تولید را فراهم میکند.
پشت صحنه فیلم دانکرک
سینمای جنگ از آنجایی که متکی به الگوهای طبیعی و واقعی خود است، در سه میدان زمینی، هوایی و دریایی شکل میگیرد. میدان زمینی با تمام مشکلاتی که در سطور فوق به آن اشاره شد، توانسته در سینمای ایران برای خود یک شاکله و تباری داشته باشد. البته در نظر داشته باشیم که باز به خاطر همان ضعف صنعتی، بیشتر آنچه که در سینمای جنگی ایران شکل گرفته است متکی بر ادوات جنگی واقعی و نظامی کشور است. همین موضوع خود هزینههای ساخت را بسیار بالا برده و پروسه زمان تولید را چندبرابر میکند. زیرا باید مراحل قانونی اخذ مجوز و تحویل گرفتن ادوات سنگین نظامی از نهادهای نظامی کشور طی شود.
هادی حجازیفر کارگردان موقعیت مهدی که تجربه سختی در تولید فیلم دفاع مقدسی داشته است میگوید: 'زمانی که فیلمبرداری شروع شده بود هنوز به ما مجوز نداده بودند، ما ناچار شدیم 35 روز فیلمبرداری را در تهران متوقف کنیم تا مجوز بیاید. در حالی که عملیات فتح و خیبر در زمستان انجام شده اما ما ناچار بودیم در اردیبهشت و خرداد و حتی در مرداد در دمای 52 درجه آبادان با پلیور و کلاه بافتنی و بادگیر سکانسهای مربوطه را فیلمبرداری کنیم. برای هر تیر دوشکایی که شلیک میشود 70هزار تومان از ما پول گرفتند و تا پولش را پرداخت نکنی آن تیر را در اختیارت نمیگذارند.'
اما فیلمسازی برای میدان هوایی بهخاطر حضور فیلم در فضای هوایی که عموماً از داخل کابین خلبان (هلیکوپتر و هواپیما) روایت میشود با تصویربرداری دوربینهای مخصوص در کابینها و در نهایت تصویربرداری از پرواز هواپیماها که توسط خلبانان واقعی هدایت میشود، بیشتر از نیمی از مسیر را طی میکند. باقی روند ساخت نیز با کمک جلوههای ویژه رایانهای و ساخت ماکت هواپیما طی میشود. این مورد البته نیز در سینمای ما تا حدود قابل قبولی لوازم و زمینههای لازم را دارد. سکانس هلیکوپتر در فیلم چ به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا نیز نشان میدهد برخی از امکانات تصویربرداری این چنین صحنهها، در کشور وجود دارد هرچند که باید بروز رسانی شود.
پشت صحنه فیلم «چ»
نمایی از پشت صحنه دانکرک؛ به نظر میرسد امکان ساخت این صحنه با توجه به سابقه فیلمی مانند چ دور از دسترس نیست
اما فیلمسازی در میدان دریایی، هیچ کدام از وجوه میدان زمینی و هوایی را ندارد. نه به فضای قابل دسترس زمینی متکی است و نه با کاشت دوربین در کابین خلبان و تصویربرداری از هواپیماهایی که با خلبان واقعی در حال پرواز است. میدان دریایی اولاً در مدت زمان زیادی در کشتی و روی آب میگذرد که همین دهها مشکل و گرفتاری خاص خودش را دارد. از خطرات جانی قریب الوقوع گرفته تا محدودیت دسترسی به خشکی و نقل و انتقالات در زمینههای گوناگون. دوم آنکه تمام فضای فیلم روی آب است و همین یعنی در اختیار داشتن کشتی یا ناوی که تمام مدت روی عرشه در حال ضبط باشیم!
اما این مشکل بزرگ تنها با پلاتوهای دریایی حل میشود. پلاتو در واقع همان بستر و زمینهسازی است که وظیفه شبیهسازی را برعهده دارد. برخی از مهمترین فیلمهایی که با پلاتوهای دریایی ساخته شدهاند، عبارتند از تایتانیک، زندگی پی، آواتار، سگ تازی و چندین مورد دیگر که میتوان با جستجوی این موارد در سایتهای تخصصی فیلم موارد دیگر را نیز پیدا کرد. نگاه به پشت صحنه این فیلمها نشان میدهد که تولید فیلم در این پلاتوها در ابعاد و شکل دیگری به سر میبرد. ابزارها از دوربین گرفته تا نور و دیگر وسایل همگی برای خلق تصاویری در دنیای آب ساخته شده است. کارگردان دیگر پشت ویزیون نمینشیند بلکه باید لباس آب مخصوص تن کند و تصاویر متحرک را از دریچهای مواج و بیکران نگاه کند.
در این پلاتوها ما با یک فضای بزرگ روبروییم که تمام دریا را از قبل ساخته است و عوامل همگی در آن حضور دارند. انگ لی کارگردان زندگی پی، در مراسم اسکار که موفق شد اسکار بهترین کارگردانی را بگیرد، از مسئول جلوههای ویژه این فیلم تشکر کرد و با زبان شوخی گفت از او برای ساختن این لگن بزرگ آب تشکر میکند. بیشتر زمان فیلم زندگی پی در یک قایق میگذرد که روی دریا شناور است.
آیا چنین فضایی برای فیلمهای ایران نباید ساخته شود؟ پشت صحنه زندگی پی
صحنههای فوقالعاده و و متحیرکننده تایتانیک که در آن کشتی غرق میشود، همگی در یک استودیو بزرگ آبی به کارگردانی جیمز کامرون ساخته میشود. آواتارها که به زودی شاهد قسمت دوم آن هستیم بار دیگر به کمک کامرون در دنیای شبیهسازی آبی ساخته میشود.
پشت صحنه تایتانیک
متأسفانه ما در سینمای ایران دستمان از این عرصه کوتاه است و چیزی به نام پلاتوی دریایی نداریم.
جیمز کامرون نظارهگر فیلمبرداری سکانسهای آبی آواتار
در اینباره کارشناسان بر نقش معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری برای حل این مشکل توجه دارند. این نهاد میتواند با ایجاد زیرساختهای لازم، سینمای ایران را یک گام به سمت پلاتوی دریایی نزدیک کند. همانطور که برخی از مؤسسات فناورانه با کمک آن نهاد توانستند در زمینه دیجیتال و فناوری سینما گامهایی را بردارند. فیلم «منصور» نمونه نتیجه بخشی همکاری و فعالیت این نهاد است. شبیهسازی CGI در این فیلم که یکی از بهترین و عالیترین نمونههای شبیهسازی با فناوریهای روز دنیا است.
بنابراین فیلمهای جنگی ما با موضوع نیروی دریایی زمانی بار دیگر جان خواهد گرفت، که صنعت سینمای ایران با شتاب جدیتری عمل کند. میتوان با پشتکاری که سینماگران کشور خصوصاً در عرصههای فنی و جلوههای ویژه دارند و همچنین همکاری نهادها و مدیران علمی و فرهنگی کشور، امید این را داشت که شاهد ترقی و پیشرفت صنعت در سینمای کشور بود.
در سینمای ایران تعداد کمی از این جنس فیلمها وجود دارد که میتوان به «جنگ نفتکشها» ساخته محمد بزرگنیا، «پی 22» ساخته حسین قاسمی جامی و مجموعه مستند «سفر نفت» ساخته مرحوم سید ابراهیم اصغرزاده اشاره کرد.
فردا روز نیروی دریایی است؛ شاید این مناسبت زمان خوبی باشد برای آنکه بار دیگر به ضرورت ساخت فیلمهایی با کیفیت و خوشساخت در زمینه سینمای جنگی و دریایی بپردازیم.