به گزارش ایران اکونومیست، روزنامه خراسان در ادامه نوشت: «مرشد و رهبر دینی این قیام، شیخ حسن جوری بود، شاگرد شیخ خلیفه مازندرانی که با الهام از معارف شیعه، سازمان دهی یک قیام گسترده را بر عهده گرفت. اعتقادات شیعی سربداران و تلاش آنها برای ایجاد حکومتی بر اساس این عقاید که به نگارش کتابهای مشهوری مانند «لمعه دمشقیه» توسط شهید اول و به درخواست خواجه علی مؤید، آخرین امیر حکومت سربداران انجامید، بدون تردید بر توجه آنها به شهر مشهد، به عنوان مدفن حضرت ثامنالحجج(ع) تأثیر داشت؛ هم شیخ حسن جوری، به عنوان رهبر معنوی قیام و هم دیگر اُمرای سربداران، توجهی ویژه به مشهد داشتند و برای توسعه، تعمیر و بازسازی اماکن متبرکه، اقدامات فراوانی انجام دادند؛ فعالیتهایی که میشود رد و نشان آنها را در برخی آثار بهجامانده از آن دوره، مانند کاشیهای قدیمی حرم مطهر مشاهده کرد.
مشهد، محل تبلیغ و اختفای شیخ حسن جوری
شیخ حسن جوری (درگذشته ۱۳ صفر سال ۷۴۳)، بعد از آغاز قیام سربداران و قبل از تأسیس رسمی حکومت توسط آنان، بارها به مشهد سفر و در حرم رضوی، مجلس درس برگزار کرد. برخی از این سفرها، البته به دلیل تحت تعقیب قرار داشتن از سوی مأموران علاءالدین محمد هندو (وزیر ارغونشاه مغول) انجام میشد. در آن زمان، مشهد در محدوده حکمرانی ارغونشاه قرار داشت. هرچند که شهر تقریباً هیچ وقت در معرض حمله مغولان قرار نگرفت اما میتوان تصور کرد که روستاهای اطراف، مانند تروغ (طُرُق)، تیلگرد (تلگرد)، امینآباد (روستایی که امروزه بنای راهآهن مشهد روی آن قرار دارد) و ... گاه و بیگاه هدف هجمه و دستبرد سربازان متمرّد مغول قرار می گرفت و در این هجمهها، جان و مال و ناموس مردم تاراج میشد.
شیخ حسن جوری، مشهد را مکانی امن برای عبادت و اختفا میدانست. عبدالله بن لطفالله، مشهور به «حافظ ابرو»، در اثر تاریخی مشهورش، «زبدةالتواریخ»، ضمن گزارش برخی سفرهای شیخ حسن جوری، از ورود وی به مشهد برای تبلیغ و دعوت مردم به قیام، سخن گفته است: «شیخ حسن ... عازم عراق (منظور کوهپایههای شرقی زاگرس است نه کشور امروزی عراق) شد و مدت یک سال و نیم در آن سفر بماند و به هر جا که مُقام میکرد، جمعی مرید و معتقد خدمتش میشدند. باز به خراسان معاودت (بازگشت) فرمود و در اوایل محرم سنه تسع و ثلاثین و سبع مائه (سال ۷۳۹ق) عزیمت ماوراءالنهر کرد و تا بلخ و تَرْمْذ برفت و از آنجا مراجعت نمود، به هرات آمد و از آنجا به خواف و قُهستان رفت و عزیمت کرمان کرد؛ فَاَمّا راه مخوف بود، نتوانست [برود و] دیگرباره به مشهد مقدس رضوی - علیه التحیه و الرضوان – آمد [و به تبلیغ پرداخت].»
پایتخت معنوی سربداران
با غلبه سربداران و تشکیل حکومت آنها، مشهد به مرکز فعالیتهای دینی و در واقع پایتخت معنوی آنها تبدیل شد؛ هرچند که از نظر سیاسی، در بیهق (سبزوار) مستقر بودند. این نکتهای است که کمتر در تاریخ به آن اشاره شده اما به گواه برخی متون تاریخی و نوشته سفرنامهنویسانی مانند ابن بطوطه که در همان دوران به مشهد سفر کردند، این شهر مرکز استقرار رهبری دینی و معنوی سربداران بود. این جهانگرد مراکشی درباره مشهد و حکومت سربداران در سفرنامهاش مینویسد: «در مشهد طوس شیخی بود حسن [جوری] نام که از صُلَحای شیعه به شمار میرفت. او اعمال این دسته (سربداران) را تأیید کرد و آنان او را به خلافت برداشتند ... سرانجام طغاتیمور (یکی از اُمرای مغول) ... از سربداران شکست خورد و شهرهای سرخس و زاوه و طوس که از بزرگترین شهرهای خراسان است، به دست سربداران افتاد و خلیفه آنها در مشهد علیبنموسیالرضا علیهالسلام استقرار یافت.»
چنان که ابن بطوطه میگوید، تسلط کامل سربداران بر مشهد بعد از شکست طغاتیمور در سال ۷۴۲ق. اتفاق افتاد و ظاهراً از این زمان به بعد، مشهد، محل اقامت شیخ حسن جوری و شاگردانش بود؛ هر چند که آنها به دلیل حضور در عملیات نظامی سربداران، فرصت زیادی برای توقف در این شهر نداشتند. حدود یک سال بعد از این پیروزی بزرگ، شیخ حسن جوری در جنگ مشهور به «نبرد هرات» که میان سربداران و «آل کرت» اتفاق افتاد، زخمی شد و در ۱۳ صفر سال ۷۴۳ درگذشت.
یادگاریهایی در حرم رضوی
با وجود شکست از «آل کرت» و کشتهشدن شیخ حسن جوری، شهر مشهد همچنان در حیطه قلمرو سربداران باقی ماند و در زمان رهبریِ معنوی شیخ عزیز مجدی، شاگرد شیخ حسن جوری، فعالیتهای عمرانی و تبلیغی گستردهای در حرم مطهر و شهر مشهد سازمان داده شد. در حرم امام رضا(ع) دو کتیبه، مربوط به فعالیتهای عمرانی دوره سربداری وجود دارد که هر دو متعلق به سال ۷۶۰ق و احتمالاً مربوط به دوره امارت پهلوان حیدر قصاب بر سربداران است. به احتمال زیاد، فضای معنوی حرم رضوی، اقبال عمومی همه مسلمانان به آن و تشرف گروههای مختلف برای زیارت به این مکان مقدس، فرصتی طلایی را در اختیار شاگردان و جانشینان شیخ حسن جوری گذاشت تا بتوانند اندیشه و تفکر خود را در خراسان و بلکه سراسر ایرانِ آن روز، منتشر کنند؛ هر چند که این روند با هجوم سراسری تیمورلنگ متوقف شد و حکومت سربداران نیز به تاریخ پیوست.»