به گزارش ایران اکونومیست در این یادداشت می خوانیم: خاطره تجربه زیسته انسان در تاریخ است. تجربهای که درک و احساس آن با گذر زمان پدید میآید و نموداری از جریان زندگی در ساحت ذهن بشر است. خاطره اگر بر اساس چارچوب وقوع آن و شیوه درست روایت ارائه شود، صدای رویدادهای پیشین را به امروز و فردا خواهد رساند. رویدادهایی که در تاریخ هر جامعه بستری برای پیشرفت و یا پسرفت خواهند بود.
خاطره در تقسیمبندی ادبیات محاکاتی و غیرمحاکاتی جزء ادبیات محاکاتی به شمار می رود. در این نوع( Genre) از ادبیات، راوی از رویدادها و واقعیتهای عینی و مصداق پذیر تقلید میکند در حالی که ادبیات غیر محاکاتی واقعیت عینی و مصداق پذیر را تغییر میدهد» (حری، ۱۳۹۳: ۱۷). شباهت دو نوع ادبیات برشمرده در وجه روایتی و دلالت های آنهاست، به عبارتی هر آنچه داستانی را بازگو نماید یا نمایش دهد روایت نام دارد (همان: ۱۹). البته همه عناصر روایت در سیالیت و در خدمت تعالی محتوا و انتقال آن به مخاطب قرار می گیرد، زیرا از ویژگی بنیادین خاطرات برجستگی، نشان دار بودن، فراتر بودن از زمان و مکان است. بنابراین خاطرات را نمی توان محبوس ساخت، بلکه وجه ذاتی سیال بودن خاطره «ناشی از گستره مفاهیم و دلالتهایی است که در بطن خاطره وجود دارد».( کمری، ۱۳۸۳: ۳۹)
«خاطره اثر و نوشتهای است که نویسنده در نتیجه یادآوری ارادی شرح حال و حوادث و رویدادهای سپری شده در زمان و مکان معلوم که به دلیل حضور یا مشاهده و استماع از آنها اطلاع یافته است . پدید میآید و در آن چگونگی وقوع حوادث و رویدادها منعکس شده است». (کمری، ۱۳۸۱: ۵۷).براساس چنین تعریفی میتوان خاطره را جزئی از تاریخ دانست، زیرا تاریخ در سیر تکاملی خویش برای پایداری و ماندگاری به خاطره نیاز دارد، به باور بسیاری از اندیشمندان تاریخ آکنده از گسست ها، گسیختگیها، شکافها و بازگشت است. (هال، ۱۳۸۹: ۱۷).
خاطرهنویسی در ایران با گسترش مراودات تجاری دولت صفویه با اروپا شکل منسجمی به خود گرفت (توتونی، ۱۳۷۶: ۳۳). از این دوران تا پیروزی انقلاب اسلامی خاطرهنویسی جایگاه مناسبی نداشت. پس از بروز انقلاب اسلامی تحولی چشمگیر در بسیاری از حوزههای ادبی پدید آمد. مهم ترین دلیل این تحول چشمگیر، دگرگونی نگرش آحاد مردم و تلاش برای انتقال مفاهیم برخاسته از خواست و اراده جمعی بوده است. از این دوران به ویژه پس از پایان جنگ عراق و ایران (۱۳۹۷- ۱۳۵۹ش.) خاطرات متعددی منتشر شده است که روایتی فردی از دو رویداد بزرگ اجتماعی است. اهمیت این خاطرات توجه به اصل شناخت اطلس و جغرافیای روایتهای جنگ بوده است، به گونهای که با خوانش تکروایتها از حوادث جنگ میتوان تصویری دقیق و قریب به عینی آن را از زبان شاهد درگیر در آن رویداد برای درک روایت کلی جنگ دریافت کرد.
جنگ هشت ساله در دهه شصت شمسی جنگی پردامنه از لحاظ وسعت مکانی و دایره زمانی بود. بر این اساس این بخش از تاریخ معاصر کشور ما واجد نظرگاههای متنوع است. به عدد گروههایی که در جنگ شرکت داشتند و یا با نسبتهای گوناگون با آن مواجهه داشتند و یا زندگیشان از آن تاثیر پدیرفته است منظر برای روایت و خاطره از آن واقعه موجود است.
کتاب یحیی نوشته محمدعلی میرزاآقایی به روایت زندگی سیدیحیی رحیمصفوی از فرماندهان سپاه پاسداران پرداخته است.کتابی که بنا بر گفته نویسنده در مقدمه کتاب، سعی در ارائه یک تصویر انسانی از یکی از فرماندهان نامدار و مهم جنگ تحمیلی دارد. یعنی قرار است علاوه بر بعد نظامی ابعاد دیگر شخصیت سوژه از سایه خارج شده و در کنار وجه نظامی او در معرض دید و داوری مخاطب قرار بگیرد.
فصل اول طبق معمول چنین کتابهایی با روایت اول شخص و از کودکی راوی آغاز میشود. از همین فصل اول و تا پایان کار به شکلی کاملا منسجم و یکپارچه با دو عنصر مهم و متصل ب همروبرو هستیم که گاهی کاملا در هم فرو میروند. اولین عنصر، روایت از زبان راوی حاوی تشبیهات و توصیفات مکرر و عمیق است. به ویژه در وصف حالات و درونیات خودش در مقام واکنشهای عاطفی به این توصیفات مشبهه بسیار ارجاع میدهد. مشخصه دیگر حضور دائمی گوشوارههای مادر راوی در واقعیت و خیال اوست که گاهی در عنصر پیشین فرو رفته و از این رهگذر متنی ادبی را برای خواننده فراهم ساخته است.
خاطرهنویسی با تاریخ و در عین حال ادبیات ارتباط تنگاتنگی دارد. این نوسان میان تاریخ و ادبیات همواره از مشکلات تعیین حدود خاطرهنویسی به عنوان یک گونه یا ژانر بوده است. از این روی برخی با توجه به آمیختگی تاریخ و ادبیات در خاطرهنوشتها عنوان ادبیات تاریخی را بر آن اطلاق کردهاند.( کمری، ۱۳۸۱: ۱۸ و ۱۹)خاطره در حکم روایت از جنبههای پیچیده و چندلایهای برخوردار است و در مواجهه با جریان گستردهی خاطرهنویسی جنگ _با توجه به زمینه تاریخی آنها_ پیچیدگی این روایتها تشدید میشود.
به همین دلیل عناصر فوق به همراه حضور خواب و رویا که موید فعال بودن بخش شهودی شخصیت راویست در کنار هم منجر به عمق بخشی به اثر شده است. یعنی از لایههای سطحی وقایع و واکنشها به سطحی عمیق از زندگی راوی وارد شویم. و به همین دلیل ما با یک کتاب زندگینامه معمولی با حرفهای عادی و تکراری و کلیشهای روبرو نیستیم.
از جانب دیگر تمهید نویسنده در شکستن خط زمان در سراسر این کتاب یکی از نکات مثبت آن است. این شکستن خط زمان یعنی پرش به یک برهه از زندگی یحیی که واجد گره، مشکل و یا نقطه عدمتعادل است. چون ما در بدو امر از علت این گره و مشکل خبر نداریم عنصر تعلیق در کار شکل میگیرد. یحیی از آن نقطه عدمتعادل در زندگی برای ما میگوید. این گفتن همراه با ورود به لایه زیرین احساسات، نگرانیها و یا ترسهای اوست.از این رو اطلاق عنوان روایت بر این کتاب کاملا درست است.
معمولا در میان مردان شرقی و ایرانی گفتن از احساسات با نوعی شرم همراه است. کتمان این بعد از زندگی موجب شکلگیری مجموعه از خاطرات شفاهی از رزمندگان شده است که فقط به سیر حوادث تکیه داشته است. یعنی سوبژه برای ما از وقایع و نقش خودش در مواجهه با حوادث میگوید اما من به عنوان مخاطب بسیار علاقهمند و کنجکاوم که بدانم فلان فرمانده و یا رزمنده در حین جنگ در میانه معرکه و درگیریها چقدر خانواده، عشق و همسر در ذهنش جولان میدهد. اصلا او در آن وسط به همسرش هم فکر میکند؟
یحیی تقریبا اولین کتابی است که در آن سوژه از بیان احساسات شرمگین نیست نه تنها شرمگین نیست بلکه بسیار سخاوتمندانه و دقیق از عمیقترین احساساتش نسبت به همسر و خانواده پرده بر میدارد. من این اثر را با توجه به این ویژگی یکی از کتابهای پیشرو و مهم میدانم.
به عنوان نمونه یحیی پس از ازدواج راهی ماموریتی در کردستان میشود و پس از مدتی بیآنکه از حضور همسرش در آن منطقه اگاه باشد با او رودرو میشود. آقای صفوی صادقانه برای ما میگوید بعد از دیدن مهرشاد تمرکزش را در بازدید از آن مکان از دست داد. چون بعد عاطفی وجود بر ابعاد دیگر چیره شده است. چه صداقت تحسینبرانگیزی. و البته در معرکه جنگ هم هرچند ذهن و عاطفه راوی درگیر مثلا بیماری فرزند است اما تمرکز اصلی بر میدان جنگ است. همینقدر دقیق و همینقدر انسانی.
یکی از کارآمدیهای تاریخ شفاهی در مورد اوضاع و وقایعی است که ناظران و موثران در آن هنوز در قید حیات هستند. به عبارت دیگر، شاهدان این وقایع میتوانند خاطرات خود را درباره آن مرور کرده و آن را بازسازی کنند. این دست از وقایع تاریخی برخلاف سایر وقایع، هنوز کاملاً کفن و دفن نشدهاند و شاهدان آن نهتنها میتوانند درباره آن ذکر خبر کنند، بلکه در گسترش و بازسازی کم و بیش همه جانبه آن، مورخ را یاری دهند. در حیات خودمان، پیوسته شاهد اضمحلال جریانها و روندهایی هستیم که نسل آینده از آن بی خبر خواهند ماند. بنابراین، محور اساسی این فقره از تاریخ نگاری روی چنین وضعیتهایی متمرکز هستند که هیچگاه در اسناد، اقبال تبدیل به کلمه را پیدا نمیکنند (نورایی، 1386: 49) در پاسخ به این پرسش که آیا تاریخ شفاهی به تنهایی میتواند جایگزین سایر منابع مطالعاتی باشد؟ میتوان گفت، تاریخ شفاهی مکمل منابع دیگر است و حتی گاهی جایگزین آنهاست. یعنی صحبتهایی منحصر به فرد است. البته شاید بهتر است بگوییم که مصاحبههای تاریخ شفاهی مکمل سایر منابع است نه تاریخ شفاهی، تاریخ شفاهی میتواند تبدیل به یک پژوهش شود که مصاحبهها تنها بخشی -البته بخش مهمی -از پژوهش را به خود اختصاص دادهاند. یعنی پژوهش تاریخ شفاهی همانند یک پژوهش تاریخی باید باشد و از روش و منابع تاریخی باید بهره ببرد که البته در حوزه تاریخ شفاهی دادههایی که از طریق مصاحبه به دست میآیند نقش مهمتر و تعیین کنندهتری در پژوهش دارند (تفرشی، 1397: 104).
از همین رهگذر مخاطب کتاب یحیی همه اقشار جامعه و همه ایرانیها هستند. حضور اصل زندگی در این روایت موجب شده است تا طیف وسیعی از مردم بتوانند با یحیی ارتباط خوبی برقرار کنند. علاوه بر این اطلاعات دقیق رحیم صفوی از وقایع جنگ خاصه ابتدای آن که به نوعی بزنگاه تاریخ معاصر است برای این اثر استعداد و فرصت بینظیری فراهم ساخته است تا از آن در جهت افزایش ضریب آگاهی جامعه در باب تاریخ جنگ استفاده شود.
منابع:
تفرشی، مجید. (1397) خطرات و خاطرات، مروری بر چالشها و فرصتهای تاریخ شفاهی، دوفصلنامه تاریخ شفاهی، سال چهارم، شماره اول، شماره پیاپی 7، صص 98-109.
توتونی، پروین(۱۳۷۴)، اصفهان و خاندان صفویه از دیدگاه نویسندگان و جهانگردان انگلیسی، فصلنامه ادبی سیمرغ، سال دوم، شماره یک.