سردار عباس بایرامی رئیس سازمان تاریخ و ادبیات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس که در گفتوگو ایران اکونومیست از ماهیت دفاع مقدس،تفاوت آن با جنگهای دیگر و راهکارهای ترویج فرهنگ دفاعمقدس سخن گفت.
تفاوت دفاع مقدس با جنگهای دیگر
عموما آغاز جنگها را تبریک نمیگویند و یا اینکه معمولا پایان جنگها را جشن میگیرند اما در ایران آغاز جنگ را جشن میگیرند. ۳۱ شهریور آغاز جنگ تحمیلی علیه ملت ایران بود و از این نکته میتوان دریافت که جنگ ما یک جنگ نظامی صرف نبود و پاسداشت این حادثه بزرگ هم پاسداشت یک پیروزی سرزمینی و در ابعاد نظامی نبود، همانگونه که از پیامها و سخنرانیهای متعدد امام خمینی (ره) این برداشت میشد. این جنگ فراتر از آن چیزی که در دنیا به آن توجه میکنند،بود.
جنگهای بزرگ مانند جنگ جهانی اول یا جنگ جهانی دوم یا بسیاری از جنگهای منطقهای که رخ داد همهاش ماهیت کشتن و مسائل این چنینی بود اما ما در جنگ تحمیلی نه دنبال کشتن بودیم و نه فتح سرزمین. اگرچه برای اشرافیت بر دشمن حتما تسلط بر سرزمینهایش بر ما واجب بود. باید این کار را میکردیم تا شر دشمن از درون سرزمینهای خودمان کم شود.
«عملیات والفجر۸ (۱۳۶۴)» را در عمق خاک عراق انجام دادیم و شهر فاو عراق را در یک دوره جنگ پی در پی و سخت فتح کردیم برای اینکه بتوانیم شهرهای خودمان را از دسترس توپخانهای و موشکی دشمن دور نگه داریم. در واقع فتح سرزمین هم به جهت دفع شر دشمن بود لذا آنچه که باید ماهیتا این جنگ را حفظ میکرد نگاه محتوایی، معرفتی و معنوی بود و این کار به اهالی هنر و ادبیات برمیگردد و آنها باید بیایند کار و روایت درستی از این جنگ به نسل آن زمان و آینده ارائه کنند. در واقع یک نوع عملیات فرهنگی بسیار بزرگ است.
ما در جنگ اصطلاحی داشتیم و میگفتیم گرفتن خاکریز کار راحتی است البته راحت نبود ولی میگفتیم شاید گرفتن یک خاکریز راحت بوده باشد ولی حفظ خاکریز از گرفتنش سختتر است چون دشمن به فکر بازپسگیری آن است. ما در دفاع مقدس دستاوردهای عجیبی داشتیم. مهمترین آن از نظر من این بود که در مردم خودباوری به وجود آمد. مردمی که تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی این همه سرخورده شده و توسری خور بودند. ما تا قبل از انقلاب در طول ۲۰۰ سال هر جنگی که به ما تحمیل شد یک قطعه از خاک کشورمان را از دست دادیم.
قدیم، در مدرسه، معلمهای تاریخ و جغرافی به ما میگفتند که سرزمین گذشته ایران مثل یک شتر ایستاده بود؛ الان مثل گربه نشسته و خوابیده شده است. یک سرزمین بیشتر از ۱میلیون و ۶۸۰ هزارکیلومتر مربع هست را در جنگهای قدیم از دست دادیم البته در مواردی جنگ هم نکردیم مثلا در بحرین جنگ نکردیم و طبق توطئه انگلیسیها یک جزیره استراتژیک را در درون خلیج فارس خیلی راحت از دست دادیم. لذا برای ملت ایران، این دستاورد خیلی مهم بود و هنوز هم مهم است. این دستاورد عظیم دفاعمقدس باید مانند یک الگو برای نسلهای آینده باقی بماند.
نقش ادبیات در بیان دستاوردهای دفاعمقدس
باید دائما این موفقیت و دستاوردهای دفاعمقدس به ملت ایران و ملتهای منطقه و جهان گفته بشود که در تحقق این امر،ادبیات نقش مهمی دارد. این خاصیت ادبیات است و جوهره اصلی هر ملتی هم به ادبیات بستگی دارد به این معنا که مفاهیم درونی و فرهنگ درونی آن ملت را میتواند عرضه بکند و مثل یک کالا به بازار فرهنگی بیاورد.
به نظر من ادبیات جنگ همزاد با خود جنگ است. در ماههای اولیه جنگ برخی اهالی قلم توفیق داشتند که دست به قلم شدند و درباره شهدا،عملیاتها، ماهیت جنگ و عواملی که باعث شد جنگ به ما تحمیل شود کتاب نوشتند لذا اولین کتابهای ما مربوط به همان ماههای اول تحمیلی و پاییز سال ۱۳۵۹ بود. دست مریزاد باید گفت به همان کسانی که آن زمان این اهمیت را درک کردند. الان بیش از چهار دهه از آن حماسه پرشور میگذرد ولی هنوز قلمها بر زمین نیامده است و همچنان اهالی قلم و ادبیات دست به قلم هستند و سوژههای جدید را کشف میکنند.
رهبر معظم انقلاب در جایی فرمودند این جنگ مثل گنج است. خاصیت گنج این است که به مرور زمان کشف میشود. دفاع مقدس ما هم همین طور است. خودم هم بچه جنگ هستم و در واقع با محیط جنگ و شهدا بزرگ شدم و رشد کردم. اما الان یک چیزهایی از آن دوران کشف میشود انگار مال همین دیروز است. باورتان نمیشود که این کجا بوده پس چرا من به آن توجهی نکردم.
ما جنگ پرست نیستیم/دستاورد ادبیات دفاع مقدس در چهاردهه گذشته
وقتی از جنگ میگوییم یک سوال در ذهن جوانان ایجاد میشود و آن اینکه که چقدر اینها جنگ پرستند یا جنگ دوست هستند که دائم دوست دارند از جنگ تعریف کنند. واقعیت این است که زاویه نگاه ما در تعریف از دفاعمقدس، زاویه انسانها و زاویه حوزه معرفتی است. زاویه حوزه دستاوردی است مثلا زاویه ایثار، محبت، همیاری، انسجام، وحدت و ... . وقتی اینها را کنار هم میگذاریم میبینیم چقدر در دفاع مقدس ظرفیت ایجاد شده است.
در یک نگاه کلی به ادبیات دفاع مقدس تصور میکنم در چهار دهه گذشته مجموعه فرهنگی کشور زحمات فوقالعادهای کشیدهاند. تعداد زیاد کتابهای چاپ شده با موضوع دفاع مقدس در کشور نشاندهنده این است که در این باره کار شده است. کتابها موضوعات مختلف هم دارند. اما نسبت به آن چیزی که شاخص و در قله است به اعتقاد من، هنوز در دامنه قله قرار داریم. خیلی از موضوعات باقی مانده است که هنوز نتوانستیم به آنها دست پیدا بکنیم. سرفصل اصلی این موضوعات هم برمیگردد به گنجینه عظیم مطالب و موضوعات و خاطرات رزمندگان و فرماندهان جنگ. موضوعات اصلی هم همینها هستند چون اینها ذخیرههای طلایی هستند که درحال حاضر بین ما حضور دارند و متأسفانه خیلیها را هم از دست دادهایم.
شاخصههای اصلی دفاعمقدس را کشف کنیم
فکر میکنم اهالی قلم و اهالی فرهنگ و مجموعه کسانی که دل در گرو این نظام و ملت دارند توانستهاند در واقع در این رابطه ادای دین بکنند. زحمات خیلی زیادی کشیدهاند ولی چون محدوده و وسعت عمل خیلی زیاد است به نظر میرسد که ما عزم خیلی جدیتری نیازمندیم تا آن شاخصههای اصلی دفاعمقدس را کشف بکنیم و در همه موضوعات هم این نیاز است. به اعتقاد بنده تاریخ شفاهی و خاطرات جنگ در رأس اینها قرار دارد. چون ابعاد مغفول جنگ را میتواند کشف بکند. کار تاریخی دفاع مقدس چه تاریخ توصیفی و چه تاریخ تحلیلی جنگ جزو نیازهای ضروری است. در کنار آن، ژانرهای دیگر ادبی مثل داستان، رمان، کودک و نوجوان ، ترجمه و ... را هم نیاز داریم تا موضوعات را همگام با هم جلو ببریم.
انتقال فرهنگ دفاعمقدس به کودکان و نوجوانان
بحث کودک و نوجوان در دفاع مقدس جزو دغدغههای اساسی ما به شمار میرود. نمیخواهم یک حرف شعاری بزنم. معتقدم نه فقط در حوزه دفاع مقدس، بلکه در حوزههای دیگر باید توجهمان نسبت به این سطح از سنین جامعه، آنقدر که باید باشد نیست. سرمایهگذاری در این سطوح یعنی قبل از دبستان تا دبستان همهاش سرمایه است نه هزینه؛ چون بهره برداری از آن چند صد برابر در آینده خواهد بود. اگر زیرساختها را محکم بکنیم در آینده برداشت خیلی خوبی خواهیم داشت. لذا ما با این قشر خیلی کار داریم.
در ادبیات دفاع مقدس مربوط به کودکان و نوجوان شعف داریم. چون یک امر تخصصی است یعنی نباید با آن به صورت دیمی و شعاری برخورد کرد. اگر با ذهن آماده و خلاق نونهال غیرفنی برخورد کنید عموما اثرش معکوس خواهد بود. الان کارهای خوب در این رابطه دارد انجام میشود. ولی خیلی خیلی کم هستند.
سوژهشناسی خوبی نداریم
به عنوان یک کارشناس در این حوزه باید بگویم اول اینکه ما سوژه شناسی خیلی خوبی نمیکنیم. سوژههای مناسب الهامبخش برای کودکان و نوجوانان تا دلتان بخواهد وجود دارد اما نتوانستیم آن را به یک بانک اطلاعاتی خوب تبدیل کنیم و در اختیار اهالی فن قرار بدهیم. دوما ما یک ترکیب منسجم و کاملی از همه آنهایی که باید درگیر باشند را در این رابطه نداریم. یعنی آنهایی که دغدغه این مسئله را دارند مثلا آموزش و پرورش، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
مفاهیم شهادت نباید با اسلحه، تجهیزات به خورد نوجوان داده شود
برای موفقیت در این کار باید کارشناسان حوزه روانشناسی و جامعه شناسی کودک را شناسایی کنیم.آنهایی که میتوانند مهندسی کتب دفاع مقدسی کودک انجام بدهند. ما اصرار داریم مفاهیم شهادت نباید با اسلحه، تجهیزات و کشته شدن و خون و اینها به خورد نوجوان و خصوصا نونهال داده شود. بلکه موضوعات باید آرام آرام به اذهان این سنین منتقل شود. چیزی که الان کمتر به این روش عمل میشود. علت اصلی آن را هم هزینههای سنگین میدانم. برای تولید یک کتاب فاخر در حوزه کودک و نوجوان به مراتب هزینههای خیلی بیشتری نسبت به کتابهای عادیای که ما تولید میکنیم لازم است. البته یک بخش کار مربوط به هزینههاست؛ بخش دیگر، به نظر من کم توجهی است. از بین همه این کتبی که برای کودک در کشور دارد تولید میشود خیلیهایش اصلا به درد بازار این کار نمیخورند و اگر عرضه نشود به مراتب خیلی بهتر است.
بخش دیگری هم وجود دارد که خیلی خوب است. یعنی سرودهها،داستانها، داستانک، تصویر، مهندسی و جاذبههای خوبی دارد. نمیخواهم مثال معالفارق بزنم ولی این درک را کشورهای پیشرفته دنیا پیدا کردهاند که هیچ چیزی در این رابطه کم نمیگذارند و از بهترین فناوریهای روز تولید کتاب برای موضوع کودکان و نونهالان خودشان استفاده میکنند. فکر میکنم در این رابطه همه مسئول هستند و بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس به عنوان سیاستگزار و برنامهریز و انسجام دهنده این مسئله خصوصا سازمانی که ما متولی آن هستیم مسئولیم و برای اینکه این بحث را درست جلو ببریم.
شورای تخصصی کودک و نوجوان تشکیل دادیم
در این باره کارشناسان فن را دعوت کردیم و یک شورای تخصصی کودک و نوجوان تشکیل دادیم که آن متخصصان به ما بگویند چگونه ورود بکنیم. آنها چند مأموریت دارند. هم ریل گذاری میکنند، هم کارهای آموزشی انجام میدهند و سعی میکنند تا بفهمانند کار کودک و نوجوان چقدر مهم است و هم در تولیداتی که انجام میگیرد نظارتی صورت میگیرد و سعی میکنند نظارت کارشناسی را برعهده بگیرند.
ما تعاملات خوبی داریم. چون باید نگاهها را تغییر و اولویتها را تشخیص بدهیم. متولی این امر حتما باید در حوزه تخصصی کار تولیدی مثل یک جای بخصوص مثل آموزش و پرورش و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان باشد. به عنوان سیاستگزار حوزه دفاع مقدس هم باید ناظر باشیم و کمک دهنده. خصوصا در زمینه سوژههاخیلی میتوانیم کمک بکنیم. در مسیر تشخیص کار کتاب از باب فنی،حوزه نظامی، عملیاتی و حوزههای خاص دفاع مقدس کارشناسان ما میتوانند نظر بدهند و در واقع شورایی که ما تشکیل دادیم متشکل از همان مجموعهها هستند. اینها هم میتوانند در بحثهای مختلف کمک حال باشند و نظر بدهند و کار را جلو ببرند. این در بحث نیازسنجی هم درک میشود.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تولیدات خوبی دارند. الان خیلی از اولویتها آنجا مطرح میشود ولی در زمینه دفاع مقدس اولویت مطرح نشده است؛ در آموزش و پرورش هم همینطوری است. این اولویت هنوز آن طور که باید، درک نشده است. این درک را ما باید بالا ببریم و به دوستان کمک بدهیم تا به موضوع به صورت یک ثروت و سرمایه ملی نگاه بکنند نه به عنوان یک جنگ صرف که در یک دوره انجام شده و کار تمام شده است. این نگاه خیلی ناراحت کننده است و ما هم نمیخواهیم این نگاه را به سمت کودک و نوجوان ببریم. باید با یک نگاه فرهنگی به صحنه بیایند و پشتیبانی بشوند و کمک بدهند به مجموعههایی که برای تولید دستشان باز باشد تا بتوانند کار خوب تولید کنند.
برای کمک به کتابخانههای مدارس علاقه داریم
برای بررسی نیاز مدارس به کتاب به مدارس زیادی مراجعه کردم. مدارس از جمله جاهایی است که ارتباط ما با آن خیلی نزدیک است و خیلی علاقمند هستیم برای توسعه فرهنگ کتابخوانی به ویژه تشویق به مطالعه کتابهای مرتبط با موضوع دفاع مقدس کمک بکنیم و مدارس را هم تجهیز کنیم. نظام آموزش و پرورش هم در این رابطه به ما کمک میکند. این، بستگی به سلایق دارد. ای کاش این سلیقه تبدیل به یک دستورالعمل جامع بشود یعنی اگر ما موضوعات مختلف آرشیو کتاب در یک مدرسه داریم یک بخشی برای دفاع مقدس باز بماند. به نسبت سلایق، سنین هم خیلی مهم است و ما باید بهترین کتابها را ارائه کنیم تا دانشآموزان بیشتر جذب شوند.
یکی از ماموریتهایی که به استانها دادیم این است که الویتشان تجهیز مدارس با کتاب باشد و در این باره ضمن بهره گیریاز تولیدات خودشان، از تولیدات کشوری نیز استفاده کنند. شاید بخشی از کمبودها به خاطر کمبود بودجه باشد چون، نیاز خیلی گسترده است و همان قدر هم باید برایش هزینه کرد بنابراین به کمک همه مجموعهها نیاز است.