به گزارش ایران اکونومیست، این بازیگر سینمای ایران در نشست خبری فیلم «شب، داخلی، دیوار» که نخستین نمایش جهانی خود را در بخش رقابتی هفتاد و نهمین جشنواره فیلم ونیز تجربه میکند، با همراهی برادران جلیلوند و دایانا حبیبی بازیگران اصلی این فیلم حاضر شد.
نوید محمدزاده در پاسخ به سوالی که آیا برای ادامه فعالیت در سینمای ایران با مشکلی مواجه است یا خیر توضیح داد که هیچ چیز به صورت رسمی به او اعلام نشده و در حال حاضر مشغول بازی در سریال «آکتور» ساخته نیما جاویدی است.
او همچنین درباره احساسش پس از خواندن فیلمنامه و این که برای شکل گرفتن شخصیت و ارائه آن به بهترین شکل در فیلم « شب، داخلی، دیوار» که نقش یک نابینا را بازی میکند، چه کارهایی انجام داده است، خاطرنشان کرد: فیلمنامه را که خواندم فوقالعاده بود؛ اتفاقی بود که همیشه فکر میکنم، وقتی چنین فیلمی با چنین فضای متفاوت و چنین کاراکتری که نمونهاش را در سینمای ایران نداریم، فرصتی برایم پیش آمده که آن را بازی کنم، باعث افتخارم است.
نوید محمدزاده یادآور شد: من و دایانا حبیبی (بازیگر زن فیلم) هر کدام قوانین مختلفی در پیش تولید و فیلمبرداری داشتیم. من طی دو ماه نزدیک به ۱۷ کیلو کم کم کردم که این وزن را در هفت ماه با رژیم سخت نگه داشتم، چون فیزیکی که در ذهن وحید (جلیلوند) بود بسیار اهمیت داشت. تمرینات ندیدنِ زیادی در پیش تولید داشتم و با شروع فیلمبرداری من تنها یک بار لوکیشن فیلمبرداری را دیدم و بعد از آن دو ماه در خانه با وضعیت شخصیت علی، لوکیشن را مثل خانه خودم میدانستم.
بازیگر «متری شش و نیم» ادامه داد: تجربه (شب، داخلی، دیوار) بینظیر بود و فکر میکنم بعد از این فیلم؛ خانواده، دوستان و کسی که دوست داشتم را در زندگی بهتر میبینم و به نوید حقیقی بیشتر نزدیک شوم. این یک سفر فوقالعاده و معنوی برای من بودم. خوشحالم که این اتفاق افتاد و این نقش فراتر از بحث سینما و بازیگری بود.
نوید محمدزاده خطاب به برادران جلیلوند گفت: خیلی ممنونم که این فرصت را داشتم که در این فیلم بازی کنم و از همه گروه تشکر می کنم چون یک قانون سکوت برای من وجود داشت. من وقتی به صحنه فیلمبرداری میآمدم، نباید متوجه میشدم دوربین کجاست و یا عوامل کجا هستن و همه کمک کردن که این اتفاقات بیفتند.
این بازیگر همچنین در بخش دیگری از سخنانش در جشنواره فیلم ونیز یادآور شد: وقتی برای اولین بار فیلم را در دفتر دیدم، برای یکی دو ساعت سکوت داشتم و بعد به همراه همسرم (فرشته حسینی) به کوچه رفتم و ناگهان شروع به گریه کردم. همسرم پرسید چه احساسی داری؟ و من گفتم تمام رویایی که از روز ورودم به سینما داشتم در این فیلم به واقعیت تبدیل شده است. خیلی خوشحالم که بخشی از این فیلم بودم.