پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 28 - ۱۷ رمضان ۱۴۴۵
۲۳ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۷

صحبت‌های یک اسیر صلیب ندیده

پنهان بودن اسرا و قرار نگرفتن آن‌ها در لیست دیدار صلیب سرخ جهانی باعث شد تا دست بعثی‌ها برای آزار اسرا باز باشد. نیروهای بعثی از هر بهانه‌ای برای شکنجه اسرا استفاده می‌کردند.
کد خبر: ۴۹۱۸۱۲

به گزارش ایران اکونومیست، مهران دیباجی توسط «لشکر ۷۷ خراسان» ارتش به جبهه اعزام شد و همزمان با سال‌های پایانی جنگ در منطقه‌ی «ابوغریب» در ۱۸ سالگی به اسارت نیروهای بعثی درآمد و در «زندان ۱۶ تکریت» اسیر بود و سرانجام در شهریور سال ۶۹ به وطن بازگشت.

صحبت‌های یک اسیر صلیب ندیده

اگرچه در زمانی که اسیر شد مجروح نبوده ولی بیش از ۱۵۰ عمل جراحی انجام داده و درد شکنجه‌هایی که در زمان اسارت متحمل شده، گاه و بیگاه خواب را از او و خانواده‌اش می‌گیرد.

او روایت می کند: بعد از اسارت به مدت ۸۸ روز در استخبارات بغداد اسیر بودم. روزهایی که هر کدام یکسال می‌گذشت و طی روز چندین بار شکنجه می‌شدیم و چندین اسیر در زیر همین شکنجه‌ها شهید شدند.

بعد از استخبارات به اردوگاه «۱۶ تکریت» منتقل شدم. اردوگاهی که عراق آن را از دید صلیب سرخ مخفی کرده بودند همین پنهان بودن اسرا و قرار نگرفتن آن‌ها در لیست دیدار صلیب سرخ جهانی باعث شد تا دست بعثی‌ها برای آزار اسرا باز باشد. نیروهای بعثی از هر بهانه‌ای برای شکنجه اسرا استفاده می‌کردند.

 رژیم بعث با قطع کردن جیره غذایی اسرا که به زور به ۵پنج تا ۶ قاشق غذاخوری می‌رسید سعی در شکنجه کردن اسرا داشت که منجر به بیماری‌های کلیوی و اسهال‌های خونی در بین بچه‌ها می‌شد و با نرسیدن دارو، به مرور به مرگی تدریجی دچار می‌شدند.

یک روز بچه‌ها در حمام بودند. به حمام رفتم تا آن‌ها را برای آمار  صدا کنم که افسر عراقی با مشت و لگد به جان من افتاد که چرا آن‌ها را صدا کردی. من را به فاضلابی بردند که در زیر پایم لجن و کثافت بود و ارتفاع آن به گونه‌ی بود که نمی‌توانستم سر پا بمانم. مجبور می‌کردند بر سر خود خاک و لجن بریزیم و به ما می‌خندیدند. وقتی از آنجا بیرون آمدم مدت یک ساعت بر روی زمین دراز کشیده بودم و همه استخوان‌هایم درد می‌کرد.

صحبت‌های یک اسیر صلیب ندیده

بعد از سالیان سال هنوز هم با عوارض آن وحشیگری‌ها درگیر هستم و گاه در فاصله‌ی کمتر از سه روز راهی اتاق عمل می‌شوم و برای ساکت شدن دردهایم مشت مشت دارو مصرف می‌کنم. عوارض کلیوی باعث شده است تا کنون ۱۵۰ مرتبه عمل بروی من انجام بدهند. همسرم شیر زنی است که از هیچ تلاشی برای سر و پا نگهداشتن من دریغ نمی‌کند و معتقدم  تا خداوند به او نفس بدهد از تلاش و صبوری دست نمی‌کشد.

 

نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار