به گزارش خبرنگار تاریخ و اندیشه ایران اکونومیست، رابرت مکفارلین مشاور امنیت ملی آمریکا زمان حضورش در تهران گفته بود اگر من برای خرید پوست به شوروی رفته بودم رئیسجمهور شوروی روزی سه بار به دیدار من آمده بود.
امام خمینی(ره) هم پاسخ داده بود: آنی که ادعا میکند اگر من به شوروی رفته بودم رییس جمهور شوروی سه مرتبه به دیدن من آمده بود، گمان میکند اینجا هم شوروی است! اینجا کشور اسلام است.
پیروزی درخشان ایران پس از سالها
فروردین ۶۵ روزهایی توام با شادی در جبهههای جنگ بود. ایران که پس از فتح خرمشهر در خرداد ۶۱، پیروزی بزرگ دیگری در نبرد با عراق به دست نیاورده بود، موفق به فتح فاو، یکی از بنادر بسیار مهم عراق شده بود.
رزمندگان ایرانی ساعت ۱۰ شب بیستم بهمنماه ۱۳۶۴ حملهای را آغاز کردند که «والفجر ۸» لقب گرفت. آنها طی یک عملیات ابتکاری و سخت با استفاده از موشکهای آمریکایی زمین به هوای هاوک که تازه به دستشان رسیده بود، توانستند ۵۰ هواپیمای جنگی و بمبافکن عراقی را ساقط کنند. البته این موشکها از زمان شاه مانده بود اما راهاندازی مجدد آنها نیازمند قطعاتی بود که آمریکا آنها را در فرودگاه مهرآباد با یک پرواز اختصاصی به دست ایران رساند. این موشکها پس از سالها به برتری هوایی عراق پایان داد و ورق جنگ را به سود ایران برگرداند.
این پیروزی آنقدر بزرگ بود که امام خمینی (ره) را نیز به وجد آورده بود. زهرا مصطفوی دختر ایشان میگوید: فاو که فتح شد امام خبرش را به خانواده داد. کسی [از اعضای خانواده امام] نمیدانست فاو کجاست. امام موقعیت جغرافیاییاش را برایمان گفت و از مراحل عملیات و مشکلات حین کار هم گفت.
تصرف فاو خشم کشورهای طرفدار عراق در منطقه را برانگیخت. شورای همکاری خلیجفارس با صدور بیانیهای از ایران خواست بلافاصله نیروهایش را به مرزهای خود برگرداند. ۱۶ فوریه همان سال هم، وزرای خارجه عربستان سعودی و کویت به دمشق رفتند و از سوریه خواستند از نفوذ خود در تهران استفاده کند و از ایران بخواهد فاو را ترک کند.
اما پاسخ ایران روشن بود: خیر.
ایران طی معاملهای محرمانه ۵۰۰ موشک پیشرفته ضدتانک تاو و تعداد زیادی قطعات موشکهای هاوک را از آمریکا خرید. اما سیاست دوگانه آمریکا همچنان ادامه داشت. جرج بوش معاون رئیسجمهور آمریکا در سفری ۸ روزه به کشورهای حاشیه خلیجفارس برای ایران شاخوشانه کشید که فکر بستن تنگه هرمز را از سرخود بیرون کند.
فتح فاو، بهترین فرصت پایان جنگ
حسن روحانی معاون هاشمی رفسنجانی فرمانده اتاق جنگ ایران معتقد بود فتح فاو بهترین فرصت برای پایاندادن به جنگ است. او میگوید: در مجمع عقلا بسیار با آقایان هاشمی رفسنجانی و خامنهای در این باره صحبت کرده ولی به نتیجه نرسیده است.
جلسه مجمع عقلا، جلساتی بود که به صورت مخفیانه تشکیل میشد و هدف آن پایاندادن به جنگ بود. این جلسات با مخالفت محسن رضایی که پس از فتح فاو، نگاه امام را به خود جلب کرده بود و با تشر امام لغو شد.
سفر با پاسپورت های جعلی
پس از تأمین بخش مهمی از نیازهای فوری جنگ ایران، چهارم خرداد ۱۳۶۵ هیئتی ششنفره با گذرنامه ایرلندی وارد ایران شد. هاشمی رفسنجانی میگوید: سیاست نظام تأمین نیازهای جنگ بود.
مکفارلین میخواست با سران قوا دیدار کند؛ هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی یا رئیسجمهور آیت الله خامنهای.
اما هاشمی میگوید: امام فرمود با اینها صحبت نشود.
ایران دکتر هادی، حسن روحانی و احمدوحیدی را برای مذاکره، آن هم تنها درباره سلاح و گروگانها به هتل هیلتون، محل اقامت هیئت آمریکایی فرستاد.
در دور اول مذاکرات، مکفارلین حضور خود را به نمایندگی از رئیسجمهور آمریکا به عنوان شروع فصلی جدید در مناسبات دو کشور ذکر کرد و گفت برای حسننیت آماده است برخی اقلام مورد نیاز ایران را فراهم کند. طرف ایرانی هم اعلام کرد انتظار داریم اقلام بیشتری از طرف شما دریافت کنیم تا در موقعیت بهتری از جهت رهبران خود باشیم.
در دور دوم مذاکرات، نگرانی از عدم پیشرفت سبب دلواپسی نورث یکی از مذاکرهکنندگان آمریکایی شد: ما سردرگم و نگران هستیم. اکنون بیش از یک روز است اینجا هستیم و کسی با ما صحبت نمیکند.
مکفارلین هم در دور سوم مذاکرات شرکت نکرد. به نظر میرسید انتظار هیات آمریکایی مذاکره با افرادی در سطوح بالاتر حکومت ایران بود. نورث اما نگران لورفتن این مذاکرات بهویژه از سوی شوروی بود.
در آخرین مذاکرات طرف آمریکایی اعلام کرد اگر ۹ گروگان ایرانی بهیکباره آزاد شوند آنها در تأمین تسلیحات ایران بهتر عمل میکنند. آزادی یکباره گروگانها به پیروزی جمهوری خواهان در انتخابات کنگره کمک میکرد. انتخاباتی که قرار بود آبانماه همان سال برگزار شود.
مذاکرات با مخالفت امام برای حضور مقامات بلندپایه ایرانی چند روز دیگر هم برگزار شد و مکفارلین با بیان این که فرصت بزرگی برای ایران و آمریکا از دست رفت، به همراه هیاتش تهران را ترک کرد.
قربانی فر که بود؟
رابط فروش اسلحه به ایران شخصی به نام منوچهر قربانی فر بود. او که خود را دارای روابط نزدیک با مقامات کاخ سفید معرفی کرده بود در واقع فردی دارای روابط نزدیک با مقامات اسرائیلی بود. او واسطه فروش اسلحه به ایران شده بود. اما آمریکاییها به خاطر رابطه نزدیک اسرائیل با او، به صرافت افتادند که شاید او در حال کارشکنی در راه بهبود رابطه آمریکا با ایران است.
واسطه گری پسر برادر هاشمی رفسنجانی
آمریکاییها شهریور ۱۳۶۵ به سراغ علی هاشمی، پسر برادر اکبر هاشمی رفسنجانی فرمانده اتاق جنگ و رئیس وقت مجلس ایران که برای معالجه چشمانش به لندن سفر کرده بود رفتند. شاید آمریکاییها به این نتیجه رسیده بودند که از کانالی مستقیمتر با شخص هاشمی رفسنجانی گفتوگو کنند.
علی هاشمی میگوید: گفتند ما میخواهیم مسائلی را با شما در میان بگذاریم تا به گوش آقای هاشمی رفسنجانی برسانید. آنها کسانی بودند که با شورای امنیت آمریکا کار میکردند. جلسه ما در هتلی در بلژیک برگزار شد. گفتند ما علاقه داریم به ایران کمک کنیم چون ایران بهزودی در برابر عراق به مشکل برمیخورد. عراق در حال دستیابی به تسلیحات جدید است و شوروی دارد کمک میکند خارک از کار بیفتد. آنها سپس قضیه مکفارلین را پیش کشیدند و گفتند چرا آن اتفاق افتاد؟ ما حاضریم هر نوع سلاحی به شما بدهیم. اگر یک گروه رسمی باشند که بدانیم از طرف دولت ایران است میتوانیم کمکهای زیادی در همه زمینهها بکنیم، خصوصاً در ماجرای جنگ که مسئله اصلی شماست. خبرداریم که شوروی و برخی کشورهای غربی حمایت تسلیحاتی خود از عراق را بهشدت افزایش دادهاند و بهزودی موازنه جنگ به نفع عراق به هم میخورد. البته روشن و صریح بگوییم که ما نمیخواهیم ایران پیروز شود و آنچه مدنظر ماست یک صلح شرافتمندانه است. آنها میگفتند قربانی فر با اسرائیل روابطی دارد و شاید لابیهای اسرائیل سنگاندازی کردهاند تا روابط ما با شما برقرار نشود.
علی هاشمی میگوید: بعد از برگشت نزد عمو رفتم و ماجرا را کاملاً توضیح دادم. عمو نهیب زد که چرا مذاکره کردی؟ حرفهای آنها بیمورد بوده است و تو هم آن را قطع کن!
اما علی هاشمی که به جبهه میرفت با محسن رضایی در تماس بود. او قضیه را به محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران گفت. رضایی هم پاسخ داد: مذاکره را ادامه بده. ما به سلاح احتیاج داریم.
علی هم مذاکرات را ادامه داد و گویا او را به آمریکا بردند.
بیشترین فشار آن زمان جنگ بر دوش سپاه بود. رضایی یکبار به علی هاشمی گفت: اگر بتوانیم از نظر استراتژیک از آنها [آمریکا] کمک بگیریم اینهمه تلفات نخواهیم داشت و پیروزی بچهها در جنگ بیشتر میشود. حالا شما کاری به این موضوع نداشته باش. فقط سرنخهایت را به بچههایی که من معرفی میکنم وصل کن تا کار ادامه یابد.
علی هاشمی بعد از آن فقط سفری به خارج داشت تا افرادی را که سپاه معرفی کرده بود به آمریکاییها وصل کند.
گرانفروش!
بررسی قیمتها نشان داد سلاحهایی که قربانی فر به ایران فروخته بود سه برابر قیمت آن است. آمریکاییها هم بعدها گفتند: یک برابر این قیمت سهم خودشان بوده، یک برابر را قربانی فر و تیمش برداشتهاند و یک برابر آن را به مخالفان رئیسجمهور چپ نیکاراگوئه دانیل اورتگا تحویل دادهاند.
ایران به همین خاطر ۶ میلیون دلار از پول را به قربانی فر نمیدهد. قربانی فر هم بهقصد کارشکنی نزد آیتالله منتظری قائممقام وقت رهبری رفته و موضوع مکفارلین را به او میگوید. آیتالله منتظری که تنها کسی در سطوح بالای نظام بوده که از این ماجرا بیاطلاع بوده است موضوع را از حاج احمد خمینی میپرسد. حاج احمد میگوید: شما از کجا مطلع شدید؟
منتظری میگوید: اجنه مرا باخبر کردند!
هاشمی رفسنجانی میگوید: آیتالله منتظری پیش من هم گله کرد که چرا به من نگفتید؟ گفتم قرار نیست هر چه در مملکت میگذرد را بگوییم. الان از راههای مختلف از دنیا سلاح میخریم مگر همه را میدانید؟ شاید این حرف من به ایشان برخورده باشد.
آبان پرهیاهو
تبادل سلاح وگروگان ها از کانال جدید ادامه داشت. آبان ۶۵ طرف آمریکایی، انجیلی به امضای رونالد ریگان رییس جمهور وقت آمریکا را فرستاد. کتابی با امضای خود ریگان که یکی از آیات انجیل روی آن بود که پیروان ادیان را دعوت به همکاری کرده بود.
اما یکباره هفته نامه الشراع لبنان خبر سفر مکفارلین به تهران را منتشر کرد. آمریکا این خبر را تکذیب کرد اما امام پیام داد: نگذارید آنها میدان تبلیغات را به دست بگیرند. پیشقدم شوید و حقیقت ماجرا را به مردم بگویید. حالا که فاش شد همه چیز را به مردم بگویید.
هاشمی رفسنجانی هم سخنرانی کرد و ماجرا را فاش ساخت. افشای این ماجرا از سوی ایران باعث شکست جمهوری خواهان در انتخابات کنگره شد.
هاشمی رفسنجانی سالها بعد این کار خود را اشتباه دانست و گفت: وقتی فاش شد ما هم اشتباه کردیم میتوانستیم بگوییم داریم نیازهای تسلیحاتی خود را تأمین میکنیم و آمریکا گروگانهایش را آزاد میکند. حتی آقای منتظری که بیت ایشان در افشای آن نقش داشتند پیغام داده بودند که چرا لو دادید و افشا کردید؟
افشای این جریان در ایران واکنشهای تندی را به همراه داشت. دفتر تحکیم بیانیه تندی صادر کرد. عدهای از نمایندگان مجلس وزیر امور خارجه را برای پارهای سؤالات فراخواندند. اما ۲۹ آبان با سخنرانی امام این هیاهو خوابید.
اسرائیل مذاکرات را به هم زد؟
جعفر شیرعلی نیا پژوهشگر تاریخ جنگ میگوید: که یکی از طرفداران جدی تداوم جنگ، اسرائیل است؛ چراکه بر اساس منافع اسرائیل جنگ ایران و عراق در منطقه و تضعیف هر دو کشور مهم و جزئی از استراتژی این کشور بوده است. در شرایطی که جنگ به بنبست رسیده و شائبههایی در مورد پایاندادن جنگ وجود دارد، سلاح وارد ایران میشود و این امیدواری تسلیحاتی بزنگاهی در سال ۶۴ است که باعث استارت جدیدی میشود و البته استراتژی اصلی یعنی جنگ ادامه پیدا کرده و اسرائیل هم با نوسازی انبارهای سلاح خود سود میبرد. پیروزی فاو بهنوعی استارت دوباره جنگ بوده و جنگی که با ناامیدی ایران ممکن بود تمام شود با پیروزی در فاو ادامه یافت.
شیرعلی نیا میگوید: حضور مکفارلین نمیتواند تنها برای سلاح باشد و دورنمای این ارتباط ممکن بود به تعدیل و حل مسئله ایران و آمریکا بینجامد و این همان چیزی بود که اسرائیل نمیخواست. بنابراین بنبستی ایجاد کرد تا سفر مکفارلین شکست بخورد و از همین روی یک مقام اسرائیلی همراه با مکفارلین بود که باعث شد ایران عقبنشینی کند؛ چرا که هرچه را بتوان توجیه کرد حضور یک مقام صهیونیستی را نمیشد.
این پژوهشگر ادامه میدهد: در مقطعی سپاه با وجود مخالفت هاشمی به این مذاکرات ادامه میدهد. وقتی محسن رضایی به قول خودش میفهمد که اتفاقاتی در تهران در جریان است فریدون وردینژاد که آن زمان معاون اطلاعات سپاه بوده را میفرستد تا کنگرلو [مشاور امنیتی نخست وزیر موسوی] را کنار بزند. همانطور که رضایی گفته، ابتکار عمل را در دست گرفتیم تا ببینیم پشت پرده چه خبر است. وقتی سپاه به عنوان نماد ضدآمریکایی وارد میدان میشود، موضوع برای همه از جمله اسرائیل اهمیت پیدا کرده و بهشدت نگران میشود که مبادا رابطه ایران و آمریکا بهبود یابد.
شیرعلی نیا معتقد است: اسرائیل نمیتواند افشاگری کند؛ بنابراین قربانیفر نامهها را برای منتظری میفرستد اما این کار در سطح یک هوش عادی نیست و هوش اطلاعاتی میخواهد. منتظری هم که در جریان نیست در مسیر این افشاگری قرار میگیرد. در نهایت همین میشود که نوروز ۶۶ در عراق جشن است و صدام میگوید چون ایرانیها سال ۶۵ را سال تعیین سرنوشت جنگ نامیدند و عراق پیروزیها را به دست آورد پس ایران شکستخورده و این سرنوشت جنگ است. به جان هم انداختن مسلمانان و نابودی زیرساختها هم که ایده صهیونیستها بود.
منابع:
- جعفر شیرعلی نیا، روایتی از زندگی و زمانه اکبر هاشمی رفسنجانی، انتشارات سایان
- زوایای مختلف ماجرای مکفارلین، روزنامه اعتماد ۱۲ آبان ۱۳۹۹