این شاعر، ترانهسرا و مدرس دانشگاه در گفتوگو با ایران اکونومیست درباره سرود و استفاده از ظرفیتهای آن برای تببین ارزشهای جمعی جامعه، اظهار کرد: سرود موسیقیای است که با هویت جمعی درهم تنیده میشود و زمانی که صدای جمعی را میشنویم باید توجه داشته باشیم که حرف جمع و حرف اجتماع را نیز در آن بشنویم. سرود موقعیت هنری بسیار مناسبی برای بیان حرف جمعی و اجتماعی است.
او افزود: معمولا انقلابها و حرکتهای عمومی با سرود، مرامنامه و اهداف خود را بیان میکنند. سرود تبیینکننده، انگیزهبخش و همراه کننده مردم است. معمولا سرودها به نوعی تنظیم میشوند که قابلیت جمعخوانی داشته باشند و همه بتوانند آنها را زمزمه کنند، هرکسی با هرگام صوتی بتواند با سرود همراه شود، شعرش سخت نباشد و جذابیت داشته باشد.
سیار شعرهایی را مناسب سرود دانست که هم هویت جمعی در آنها حضور داشته باشد و هم سادگی داشته باشند و سپس گفت: البته این سادگی نباید منافی و در تضاد با قوت ادبی باشد. در واقع سادگی سرود نباید ما را گول بزند، کلمات و اشعاری که در سرود به کار میروند باید ساده باشند تا تکرارپذیر و قابل جمعخوانی شوند. این نقطهای است که اگر به درستی تبیین نشود و به آن دقت نکنیم به نقطه ضعف سرود تبدیل میشود. در واقع نقطه قوت سرود که همان سادگی و بیپیرایگی است ممکن است، آن را به سمت سطحی شدن و ابتذال بکشاند.
او با بیان اینکه در بسیاری از سرودها، بیخیالی و سهلانگاری در زبان را میبینیم، توضیح داد: برخی میگویند خب سرود است و باید ساده باشد تا همه بتوانند با آن ارتباط بگیرند، پس به سمت کلمات پیشپا افتاده و بیدقتی در زبان میروند، به نحوی که شاعری که سرود میگوید، لازم نیست شاعر حرفهای و تراز اول باشد. مثلا میتوان به یکی از اعضای گروه سرود که طبع شعری هم دارد، گفت شما هم شعرش را بگو. درباره موسیقی هم همین اتفاق میافتد؛ چون سرود باید ساده و تکرارپذیر باشد، سراغ ملودی که در ذهن مردم است میروند، بعد شعری ساده و سطحی به آن اضافه و به سرود تبدیل میکنند.
این شاعر ادامه داد: در این مواقع تنها مزیت سرود این است که موضوع مقدس و یا پیوندخورده با مردم دارد و چون مردم با آن موضوع ارتباط قلبی دارند، آن سرود را زمزمه میکنند؛ مثلا اگر درباره امام زمان(عج) یا درباره امام حسین (ع) سرودی بسازیم، مردم میگویند این سرود برای ائمه است، پس چیز بدی نمیتواند باشد و تکرار میکنند اما ممکن است آن سرود یک شعر ضعیف با ملودی تقلیدی داشته باشد و به دلیل عدم برخورد حرفهای، فراگیر شود. همه آن را زمزمه کنند و آن گروه سرود هم خوشحال باشد که خب ما کار ملی و فراگیر تولید کردهایم، درحالی که فراگیر شدن آن سرود، صرفا به خاطر موضوع است. در آن موضوع کارهای خوب و زیادی تولید نمیشود و هر کاری که در آن زمینه تولید شود، گل میکند و بین مردم میچرخد.
سیار با تأکید بر اینکه باید سادگی آهنگ و شعر سرود را با سختی کشیدن شاعر و آهنگساز به دست بیاوریم، توضیح داد: نباید فکر کنیم که شاعر و آهنگساز باید کار را ساده بگیرند تا کار گروهی ساده و همهفهم از آب دربیاید. اتفاقا شاعر و آهنگساز باید سختی بکشند، کار آزموده باشند و پیچ و خمهای شاعری را طی کرده باشند تا به سادگی پس از سختی برسند. ما دو نوع سادگی داریم؛ سادگی مبتدیانه و دیگری سادگی پس از پختگی و پیچیدگی. یعنی شاعر در عین توانمندیهای ادبی و هنری، ساده حرف بزند مانند سعدی. بیان سهل و ممتنع که میگویند، همین است. فهم شعرهای سعدی سهل است اما گفتن آن شعرها سخت. سرود هم باید این ویژگی را داشته باشد.
او از شاعران حرفهای، گزیدهگو و برجسته دعوت کرد تا وارد وادی سرود و موسیقی شوند و بعد خاطرنشان کرد: نباید بگذاریم وادی سرود، وادی سطحیسرایی بشود. سادهسرایی با سطحیسرایی فرق دارد، این موضوع نیاز به آموزش، نقد، کار پژوهشی و نظری هم در حوزه موسیقی و هم کلام و شعر دارد.
محمد مهدی سیار درباره نقد و بررسی سرودها نیز تصریح کرد: کلا نقد شعر و موسیقی و به صورت کلی هنر به خاطر رودربایستیها و خیلی وقتها به خاطر ناچیز شمردنها، خیلی مورد توجه نیست. مثلا میگویند سرود است دیگر یکبار خوانده میشود در حالی که گفتوگو درباره اثر و نقد آن لازم است و مایه پختگی و کمال هنرمندان میشود. منتقدان جدی و حرفهای باید به این نکته توجه کنند که طبق گفتههای فعالان حوزه سرود، در کشورمان حدود ۲۵۰۰ و حتی بیشتر گروه سرود داریم که جریان عظیمی است. به نحوی میتوان گفت سرود اوایل انقلاب احیا شده اما این احیا شدن کافی نیست و باید به کمال برسد. مقدمه اینکار هم نقد و آموزش و حضور آدمهای حرفهای در این کار است. البته تجربههای آماتوری گشایشهایی را در هنر به وجود میآورد که نمیتوان آن را نادیده گرفت. ما به دقت و برنامهریزی و راهوری درست در زمینه سرود نیاز داریم.