به گزارش ایران اکونومیست، در توصیف دماوند، داودمحمدیفر، نویسنده کتاب دایره المعارف دماوندکوه، باور دارد که بنیان کوهنوردی و پیشگامی کوهنوردی در دنیا برای ایرانیان است. چراکه به گفته او، آغاز قلهنوردی در تمام دنیا با قله دماوند در سال ۸۳۵ میلادی در زمان حکومت مازیار بر طبرستان آن زمان شروع شد. در سال ۱۴۹۲ اولین کوهنوردی در اروپا آغاز شد. مازیار قهرمان ملی ایران دبیری با نام علی بن ربن داشت که کتابهای بسیاری منتشر کرده است. تاریخنویسان کوهنوردی اروپا یا نخواستند به این مساله توجه کنند یا نمیدانستند. قله دماوند در ۸۳۵ میلادی صعود شد و کتاب البلدان دارای اولین گزارش کوهنوردی است که در سال ۹۰۳ میلادی نوشته شده است. ابن فقیه همدانی این کتاب را نوشته است. در هر صورت قله دماوند، پدرِ پدربزرگ تمام صعودهای کوهنوردی جهان است که احترامی دارد و قابل تقدیس است. کوهنوردهای دنیا اول باید به دماوند سلام کنند و بعد به جاهای دیگر بروند متاسفانه دماوند آنطور که باید شناختهشده نیست. دماوند باید جهانی شود. تعجب میکنم که استان مازندران و تهران چنین میکنند و چرا دماوند بودجه ندارد؟ دماوند آنقدر به ما از داشتههایش داده است که دارد از بین میرود. زمانی ببر مازندران در دماوند بود. آب رودخانه هراز سالانه بیش از یک میلیارد مترمکعب آب دارد. آیا تا به حال کسی فکرکرده که برای دماوند بودجه در نظر گرفته شود؟ (شب شهر دماوند برگزار شد، مجله بخارا، ۱۹ شهریور ۱۳۹۷)
این در حالی است که «دماوند در اساطیر ایرانی مرکز جهان و جایگاه میترا و گیومرد، نخستین انسان، پنداشته شده است. جمشید سوار بر گردونهای که دیوان آن را میکشیدند، سفری هوایی از دماوند به بابل داشت. ضحاک در دماوند به جمشید تاخت. فریدون در روستایی نزدیک دماوند به دنیا آمد؛ زیرا مادرش به آنجا پناه برده بود. ضحاک تا پایان جهان در دماوند زندانی است. منوچهر در دماوند زاده شد و آرش کمانگیر تیرش را از کوه دماوند پرتاب کرد. دیو سپید در دماوند مسکن دارد و دخترش در صخره های آن می زید و سرگرم نخ ریسی است. اژدها در نزدیکی همین کوه در خواب به رستم بر میخورد. چکاد هرا یا قله البرز ۱۸۰ روزنه در خاور و ۱۸۰ روزنه در باختر دارد که خورشید هر روز از یکی از روزن های خاور به روزنهای در باختر رهسپار میشود.» (ابوالقاسم اسماعیلپور مطلق، دماوند در اساطیر ایرانی، مجلهٔ فرهنگ و ادبیات عامه، سال پنجم، خرداد و تیر ۱۳۹۶، ش ۱۴، ص ۹۷)
در شعرهای کهن ایرانی نیز معمولاً نام دماوند در ارتباط با اسطورهٔ به بند کشیده شدن ضحاک ظاهر میشود. فردوسی در شاهنامه در بیتهایی که داستان به بند کشیده شدن ضحاک توسط فریدون را به تصویر میکشید، چنین سرودهاست: (شاهنامه، فصل ۵ ضحاک، بخش ۹ به بند کشیده شدن ضحاک به دست فریدون)
برآن گونه ضحاک را بسته سخت سوی شیرخوان برد بیدار بخت
همی راند او را به کوه اندرونه می خواست کارد سرش را نگون
بیامد هم آنگه خجسته سروش به خوبی یکی راز گفتش به گوش
که این بسته را تا دماوند کوه بِبَر همچنان تازیان بیگروه
اسدی طوسی نیز در گرشاسپنامه که به پیروی از شاهنامه سروده شدهاست به این اسطوره اشاره میکند. در شعرها و منظومههای شاعران دیگر از جمله قصیدهای از ناصرخسرو منظومهٔ ویس و رامین از فخرالدین اسعد گرگانی و قصیدهای از خاقانی تلمیح این اسطوره دیده میشود.
قصیده دماوندیۀ ملک الشعرای بهار هم یکی از چندین شعریست که در مورد دماوند سروده شدهاست.
اما دیدگاههای مختلفی دربارهٔ نام «دماوند» وجود دارد: «در دههٔ ۱۹۵۰ ویلهِلْم آیْلِرْس، ایرانشناس بزرگ آلمانی، آگاهیهای مربوط به دماوند را در رسالهٔ «نامهای کوه دماوند» منتشر ساخت... در آن آمده که «دماوند» نخستین بار در نقش رستم بهکار رفتهاست... . اینکه «دما» را نفس، نسیم، باد، و جریان هوا معنی کرده، و دماوند را «کوهی که باد در آن جریان دارد» یا «کوهی که غرش باد در آن میپیچد» درست و علمی بهنظر نمیرسد و نوعی ریشهشناسی عامیانه است... . بنابر متن یونانیِ کتیبهٔ نقش رستم، این کوه با نام «دُنباوند» آمده... . کارل گراتْسِل، نویسندهٔ نخستین کتاب علمی دربارهٔ دماوند، آوردهاست: «دماوند کوهی است با «دُم فراوان» یا «دُم پُر». در انتخاب این نام، شاخهها و دنبالههای این کوه در نظر گرفته شدهاست. در فرهنگها میتوان زیر واژهٔ «دُنب» یا «دُم» معنی سرازیری یا شیب را دید. با تکیه بر این، دماوند کوهی است مملو از شیب و سرازیری... .
تعریف دیگر نیز وجود دارد و آن Dhumavant یعنی «مملو از بخار» است (dhuma-: دود و بخار).» (ابوالقاسم اسماعیلپور مطلق، دماوند در اساطیر ایرانی، در مجلهٔ فرهنگ و ادبیات عامه، سال پنجم، خرداد و تیر ۱۳۹۶، ش ۱۴، ص ۹۹ و ۱۰۰.»
سیزدهمین روز از تیرماه هر سال (همزمان با تیرگان در مازندران) به نام «روز ملی دماوند» نامگذاری شده است.