به گزارش ایران اکونومیست، حسن بنیانیان در یادداشتی به تبیین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت پرداخت.
او در این یادداشت نوشت:
«دستیابی به این الگو علاوه بر اینکه در گام نخست، نیازمند تعامل سازمانیافته اندیشمندان در امر سیاستگذاری و نظریهپردازی در علوم مرتبط با مدیریت راهبردی جامعه است، مستلزم پیشبینی تمهیداتی برای مشارکت دادن اکثریت نخبگان علمی و اجرایی در سطوح مختلف اجتماعی، اعم از اندیشمندان دانشگاهی، حوزههای علمیه و مدیران و کارشناسان دستگاههای اجرایی دولتی و صاحبنظران بخش خصوصی است، تا علاوه بر غنا بخشیدن و کارایی الگو، زمینه شکلگیری نوعی گفتمان معرفت ساز و هم آهنگ کننده بین نظریهپردازان سطح راهبردی با نیروهای اجراکننده الگو را فراهم سازد.
دستیابی به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با هر کیفیتی و با هر روشی نمیتواند پاسخگوی ضرورتهای تدوین الگو و واجد آثار و فوائد آن باشد بلکه باید پذیرفت که روشی میتواند بیشترین کارایی را داشته باشد که ضمن بسیج حداکثری تواناییهای علمی کشور و دست دیابی به فرایندهای مناسب، به موازات آن، بستر لازم را برای اجرای الگو فراهم سازد.
ضرورتهای تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد:
یک دسته ضرورتهای عام که برای همه جوامع مطرح است و دسته دیگر ضرورتهای خاص در نظام جمهوری اسلامی.
ضرورتهای عام برای همه کشورها:
هماهنگسازی اقدامات مدیریت راهبردی اداره جامعه با فرهنگ جامعه، انطباق الگوی پیشرفت جامعه با مزیتهای انسانی، جغرافیایی، تاریخی و منابع طبیعی، ضرورت هدایت خلاقیتها و نوآوریها و دانشاندوزی نیروی انسانی جامعه در چارچوب الگوی پیشرفت
ضرورتهای خاص برای نظام جمهوری اسلامی:
تفاوت ماهوی اهداف غائی و چشم انداز جامعه اسلامی، جدید بودن تجربه مردم سالاری دینی، الزام به بهره گیری مدیریت شده از علم و تجربه بشری، ضرورت دور شدن از روزمرگی در مدیریت جامعه اسلامی، رسالت الگو سازی نظام جمهوری اسلامی برای جوامع اسلامی، رسالت معرفی دین اسلام به عنوان دین کامل به سایر جوامع، ضرورت طراحی و اجرای الگو برای حفظ جامعه اسلامی از فرایند جهانی سازی و ضرورت طراحی و اجرای الگو برای مقابله با تهاجم فرهنگی.
علاوه بر آنچه بیان شد، وقتی وصف اسلامی ایرانی برای یک الگو مطرح می شود، برای بستر مناسب آن سه حالت قابل تصور است:
حالت اول: وجود آمادگی کامل در همه اقشار جامعه برای پذیرش الگوی مورد نظر.
بدیهی است این آمادگی تسهیل کننده و سرعت بخش تحقق الگو خواهد شد.
حالت دوم: وجود آمادگی نسبی در بخشی از افراد جامعه و عدم آمادگی و مقاومت در بخشهایی از افراد که در این صورت به میزان عدم آمادگی، در روند طراحی و اجرای الگو مشکلات و موانعی بروز خواهد کرد.
حالت سوم: عدم اشتیاق و نبود آمادگی در اکثریت افراد جامعه، به ویژه بین مدیران و نخبگان جامعه که در این صورت بیم شکست کامل و تخریب عمومی فرایند طراحی و اجرای الگو می¬رود.
از این روی، شناخت دقیق وضعیت فرهنگی کشور به ویژه از نقطه نظر روند تغییر گرایشات اقشار تحصیل کرده و نخبه جامعه و روند تحولات بینشی و گرایشی در سلسله مراتب مدیران جامعه، یکی از پیش نیازهای قطعی فرایند تدوین و اجرای الگوی پیشرفت اسلامی و ایرانی است.
همچنین طراحی الگوی اسلامیایرانی پیشرفت می تواند دارای آثار و نتایج مثبتی باشد که اهم آن عبارت است از : سرعت بخشیدن به روند پیشرفت همه جانبه و متوازن کشور، افزایش بازدهی سرمایه گذاری علمی و آموزشی، ایجاد تعامل سازنده بین سه قطب نخبگانی حوزه، دانشگاه و مدیران اجرایی، جبران آثار منفی تفکیک علوم و تخصصی شدن فعالیتها در جوامع در حال توسعه، کاهش آثار مخرب حاصل از عدم ثبات مدیریتها، دستیابی به یک نظام فکری برای اصلاح تصمیمگیریهای موجود، افزایش راندمان و اثربخشی طرح¬های تحقیقاتی و پژوهشی کشور، کاهش روند مهاجرت استعدادهای برتر و خارج سازی مدیریت فرهنگی جامعه از نگاه حداقلی به نگاه جامع فرهنگی.»