به گزارش ایران اکونومیست، در روزهای گذشته احتمالاً ویدیویی را از یک بازیگر قدیمی که روی تخت بیمارستان در فضای مجازی منتشر شده است، دیدهاید. علی عبادت طلب از شرایط سخت خود به ویژه اینکه در این موقعیت کسی سراغی از او نگرفته گلهمند است.
در این ویدیو گفته میشود که او بیش از ۲۰ عمل جراحی داشته و بر اثر حادثهای به این حال افتاده است.
این بازیگر که بیشتر روی صحنه تئاتر و تدریس فعال بوده در گفتوگویی با ایران اکونومیست جزییات بیشتری را از دلایل بستری بودنش در بیمارستان ارایه کرد.
او درباره اینکه چه اتفاقی افتاده که کارش به بیمارستان کشیده شده است، یادآور می شود: «مهر ماه سال ۹۷ در نمایشی به نام «دمی در بازار هیزم فروشان» در تالار وحدت بازی می کردم که پس از پایان آن نوبت، قرار شد در برج آزادی هم اجرا داشته باشیم و از آنجا که این نمایش اثری مناسبتی بود، تصمیم گرفتم گروه جدید را همراهی کنم. یک شب قرار بود برای انجام یک کار شخصی بروم که موقع پیاده شدن از ماشین، دو موتور سوار از پشت حمله کردند تا دستبند و گردنبندی را که داشتم بدزدند اما موفق نشدند و من روی زمین افتادم. هنگامی که خواستم بلند شوم یک ماشین با سرعت خیلی زیاد به من زد و حدود ۱۰ ثانیه زیر ماشین غلت میخوردم و بعد به کنار جدول خیابان افتادم و بیهوش شدم و مردم اورژانس را خبر کردند و به بیمارستان منتقل شدم؛ آن هم در شرایطی که آسیبهای جسمی زیادی دیده بودم.
از آن زمان تا سال ۹۸ مرتب تحت عمل جراحی قرار میگرفتم و ۲۸ عمل روی من انجام شد. از آنجایی که با مادرم زندگی میکردم هزینههای زندگی هم روی دوشم بود و باید کار میکردم. پس شروع کردم به راه رفتن و با مُسکن و فیزیوتراپی تلاش میکردم اوضاع جسمیام را بهتر کنم. در آن مدت علاوه بر برگزاری کلاسهای آموزشی مشغول کار در شغلی دیگر هم بودم و عصرها برای پخش و بازاریابی یک کارخانه تولید کیک و کلوچه کار میکردم.
اما یک روز صبح متوجه شدم اختیاری ندارم و نمیتوانم حرکت بکنم و دوباره به بیمارستان و اتاق عمل رفتم و وقتی برگشتم گفتند که برای تحویل گرفتن جنازه مادرم به بیمارستان مراجعه کنم و من با همان لباس بیمارستان جنازه او را تحویل گرفتم؛ مادری که از من مراقبت میکرد ولی به خاطر رنج و غم وضعیت من دق کرد.»
عبادتطلب به هزینههای زیاد درمان خود اشاره میکند و ادامه میدهد: «در این مدت مدیران مختلفی از مرکز هنرهای نمایشی، دوستانی از حوزه نمایشهای آیینی و سنتی، انجمن دفاع مقدس و صندوق اعتباری هنر میدانستند که چه شرایطی دارم ولی تنها کارشان این بود که برای من کارت هدیه ۲۰۰ هزار تومانی میآوردند در صورتی که کوچکترین جراحی من ۱۵۰ میلیون تومان هزینه داشت. من به این نتیجه رسیده بودم که خودم باید دست در جیبم کنم، بنابراین دوباره شروع به کار کردم و در کرج کلاس آموزشی برگزار کردم و با همراهی چند هنرجوی مستعد قرار شد برای یک اجرای نمایشی کار کنیم که پس از آماده کردن اجرا و انجام بازبینی، موقعی که خواستیم برای قرارداد سالن اقدام کنیم دوباره من با مشکل جسمی مواجه شدم و امکان حرکت را از دست دادم. به همین دلیل دوباره در بیمارستان لقمان بستری شدم و تا الان نزدیک ۵۰ بار آزمایش دادم و ۶ بار ام.آر.آی داشتم. هزینههای هر کدام از اینها خیلی زیاد است، در حالی که برای تهیه فقط یک ورق پانسمان ۴۱۹ هزار تومان پول دادم و تصور کنید که پول بقیه کارها چقدر هزینه خواهد داشت.»
او آنطور که خودش میگوید در چند تشکل صنفی و هنری عضویت دارد ولی مشخص نیست از چه خدماتی بهره میبرد. « من عضو همه تشکلها مثل خانه سینما، خانه تئاتر و صندوق اعتباری هنر هستم. بیمه تکمیلی هم دارم اما تمام داروهایم تحت پوشش بیمه نیست. روند درمانی هم تحت پوشش بیمه نیست و با توجه به شرایطی که دارم امکان مراجعه به جای دیگری را هم نداشتم، چون میگویند پزشک معالجم جزو چند پزشک برتر در زمینه مشکل نخاعی است و من که الآن دچار ضایعه نخاعی و شکستگی در مهره کمر شدهام و پلاتین هایی هم که در بدنم بوده دچار عفونت و مشکل شده است و چندان امکان تغییر در روند درمان را ندارم. اما برایم جای سوال دارد که وقتی همه میدانند چه وضعیتی دارم، چرا باید خودم زنگ بزنم و پیگیری کنم و بگویم من این مشکلات را دارم و بخواهم در بخش مالی کمکی کنند. عجیب است که از سوی صندوق اعتباری هنر خیلی پیگیر بودند که من برای اثبات سابقه ۲۸ سال فعالیتم مدارکی را ارائه کنم تا ببینند واقعا بازیگر هستم یا خیر، خجالت آور نیست؟!
البته من این کار را به احترام بزرگترهایم در خانه تئاتر که گفتند درخواست مدرک بخاطر جداسازی افرادی است که بدون هیچ مدرکی به اشتباه عضو صندوق شدند، حدود یک ماه پیش انجام دادم و بیش از ۶۰ صفحه مدرک برای اثبات بازیگر بودنم به صندوق ارائه کردم اما بعد از آن هیچ پیگیری دیگری انجام نشده و سراغم را نگرفتند.
وقتی من این روزها در چنین شرایطی هستم واقعاً جای سوال است این صندوق برای چه تشکیل شده است؟ آیا من با وجود نیاز شدید مالی برای پرداخت هزینههای درمان باید شماره حساب بدهم؟ آن هم وقتی ماهانه فقط حدود ۱۲ تا ۱۳ میلیون تومان پول دارو باید بدهم و اینها به جز هزینههای پزشک و ویزیت است که وقتی وارد مطب دکتر میشوی همان اول باید ۱۵۰ هزار تومان پول بدهی تا با تو حرف بزنند.»
عبادت طلب که تاکید میکند قصد ندارد تقاضاهای خاص و درخواستهای مالی آنچنانی مطرح کند میگوید: « بعد از نزدیک به ۳۰ سال کار، هنوز مستاجرم! اما به هر حال جایی برای زندگی دارم و الان قصدم این نیست فهرستی بدهم که بگویم به چه احتیاج دارم. من فقط میخواهم مدتی با پرستار و یک مستمری بگذرانم تا بتوانم سرپا شوم و بعد خودم میتوانم کار کنم و درآمد داشته باشم.»
او با اشاره به اینکه در روزهای گذشته بعضی دوستان نزدیک تئاتری و سینماییاش و همینطور یکی از همکارانش از هیئت علمی دانشگاه سوره به دیدنش رفتند، ادامه می دهد: «من نیاز به حمایت دارم واگر توانایی خود را دوباره پیدا کنم وقتی برای سر خاراندن هم نخواهم داشت. نیازی به کسی ندارم چون خودم بلدم چه کار کنم. در بیابان هم باشم میتوانم کار کنم و پول در بیاورم و زندگیام را بچرخانم اما گله دارم که متاسفانه در سه سالی که این وضعیت سخت را داشتم، کسی سراغ مرا نگرفت.»
عبادتطلب متولد سال ۱۳۵۳ است که در تلویزیون در سریالهایی همچون «تب سرد» و «کلانتر» بازی داشته و در تئاتر از سالهای دور در نمایشهایی به کارگردانی میکاییل شهرستانی، داریوش ارجمند، علی پویان و علی رفیعی بازی کرده است.