جلوههای جنگ را می تواند در آثار ادبی و نمایشنامه های زیادی دید. در اینجا و در روزهایی که جنگ اوکراین یک بار دیگر تمام مصیبتهای جنگ را پیش چشم آورده نگاهی کردهایم به نمایشنامههایی که در باره جنگ نوشته شدهاند. بدیهی است که این فهرست کامل نیست.
کهن ترین اثر نمایشی جهان نمایشنامه ای درباره جنگ است. ایرانیان، نوشته آشیل، یک تراژدی شاعرانه و تخیلی که در سال ۴۷۲ پ. م در آتن باستان، با پشتیبانی مالی پریکلس، دولتمرد آتن نوشته شده است. این نمایشنامه نخستین اثر مهم آیسخولوس یا اشیل و نخستین تراژدی مهم عصر طلایی آتن و کهنترین نمایشنامه تاریخ بشر است که تا امروز باقی مانده است.
تراژدی ایرانیان داستان یورش خشایارشا به یونان را روایت میکند. در این نمایشنامه، شاهنشاه هخامنشی، خدایان را فرا میخواند تا با همکاری آنان، یونان را تسخیر کنند. نویسنده با تأکید بر پیروزی ناوگان دریایی آتن در نبرد سالامیس، تأثیر بسزایی بر روحیه آتنیها میگذارد. چندی پس از این نمایشنامه، هرودوت تاریخ خود را بر پایه جنگهای ایران و یونان با حمایت دولت آتن، بازنویسی کرد. ایرانیان تا به امروز به همه زبانهای مهم ترجمه و بارها اجرا شده است.
بسیاری نمایشنامه زنان تروا نوشته اوریپید را بزرگترین اثر در ادبیات ضد جنگ جهان میدانند. این نمایشنامه ۲۵ قرن پیش نوشته شده و از آن زمان به بعد هیچ اثر ادبی در توصیف یا تقبیح رعب و وحشت و بیهودگیهای جنگ به پای زنان تروا نرسیده است. اوریپید در نهایت این اثر را در سال ۴۱۵ پیش از میلاد بر صحنه تئاتر آتن برد. در آن روزگار بسیار دور مردی به روشنی دید جنگ چیست وآنچه دید در قالب نمایشنامهای بینظیر وتاثیرگذار عرضه کرد.
در نمایشنامه زنان تروا با دو جنبه جنگ روبه رو هستیم. یکی زجر کشیدن زنانی که به عنوان قربانیان جنگ، از سقوط تروا جان سالم به در میبرند و دیگری رفتار فاتحان که در بی پروایی و رفتار خودویرانگر یونانیها تجلی پیدا کرده است. این نمایشنامه تصویری ماندگار از مقاومت انسان در میان ناامیدی ارائه میدهد. زنان تروا خصوصا در زمان جنگ معنای بیشتری پیدا میکند. نمایشنامه میزان شدیدی از رنج انسان و عدم قطعیت او را نمایش میدهد که همچنین در اخلاقیات و مصلحتهای قدرت نیز ریشه دارد.
زنان تروای اوریپید دستاویزی برای سارتر میشود تا با آن حرفها و دغدغههای خود را بیان کند. او در این نمایشنامه، داستان اصلی را با عناصر و مفاهیم دوران خود درهم میآمیزد. در متون تاریخی و ادبی یونان ماجرای ربوده شدن هلن، همسر منلاس، که بهانهای برای تسخیر و ویرانی شهر تروا میشود، داستانی کهن و شناخته شدهاست، ولی ژان پل سارتر در نمایشنامه خودش از جنگهای استعماری سخن میگوید و از جنگ ویتنام به عنوان جنگی کثیف یاد میکند.
غیر از زنان تروا، سارتر نمایشنامه دیگری هم با مضمون جنگ دارد. مردههای بی کفن و دفن داستان گروهی از پارتیزانهای فرانسوی در جنگ جهانی دوم را روایت میکند که در پی یک عملیات توسط پلیس دستگیر میشوند و مورد شکنجه و بازجویی قرار میگیرند تا سرکرده خود را لو بدهند. آنها حتی با تحمل شکنجههای سخت، اعتراف نمیکنند، چرا که اعتقاد دارند اگر کلامی از رئیس و سرکرده خود بگویند، دچار شکستی با حقارت و خواری شدهاند.
نمایشنامه سنگر دوستداشتنی نوشته جی. آر. ویلار نمایشنامهنویس پرتغالی اهل لیسبون است که در انگلستان زندگی میکند و به هر دو زبان پرتغالی و انگلیسی نمایشنامه مینویسد. سنگر دوستداشتنی روایت سربازی خسته از جنگ است که به تنهایی در سنگر خود جا مانده که ناگهان دختربچهای راهگمکرده وارد سنگر او میشود و داستان از اینجا آغاز میشود.
صوفی اوکسانن در وقتی کبوترها ناپدید شدند، داستانی فراموشنشدنی از فریب، اشتیاق و خیانت را روایت میکند. داستان در استونی کمونیستی در سال ۱۹۴۱ میگذرد. ۲ پسر عمو از ارتش سرخ فرار میکنند: رولاند، یک مبارز وفادار به آزادی و ادگار یک مزدور فرصتطلب. وقتی نازیها کنترل کشور را به دست میگیرند، رولان مخفی میشود. ادگار همسر خود، یودیت، را رها میکند و خود را به یک هوادار وفادار رژیم هیتلر تبدیل میکند.
مترجم این نمایشنامه، محمدرضا خاکی، در مقدمه کتاب نوشته است که: «در این نمایشنامه جنگ که یکی از واقعیتهای غمانگیز زندگی بشر امروزی است به تصویر کشیده میشود. نویسنده در این اثر درباره هیچ مسئلهای قضاوت نمیکند و اصولا کار هنرمند نیز قضاوت کردن نیست، بلکه نشان دادن واقعیتهاست. در این میان مسئله اصلی صلح است. صلحی که هر فردی باید در جهت آن حرکت کند.»
نمایشنامه دیدهبانان نوشته پیر روبر لوکلرک اثری در ۲ پرده با ۷ شخصیت است و تنها اثر نمایشی لوکلرک است. در این نمایشنامه لوکلرک با دیدی طنزآمیز به جنگ و به چگونگی عملکرد نهادهای بینالمللی که در این مورد مسئولیتی خطیر بر عهده دارند، نگاه میکند.
روایت داستانی این نمایشنامه با کنش و واکنشهایی بین ۲ دیدهبان مرزی کشورهای همسایه «روم» و «مور» به وجود میآید. اسکابر و وادولور، نام این دو دیدهبان است که یکی سادهلوح و کمتجربه است و دیگری شخصیت زیرکی دارد. مکالمات این دو با صحبتهایی درباره مرزهای جغرافیایی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی، تبعیض شغلی و همچنین مسائلی از کانون خانواده تا عشق و جنگ و سیاست و جامعه بیعدالت آغاز و پیگیری میشود.
پل را میتوان نمودی از نظریهها و تجربیات هاینریش بل از جنگ دانست؛ تجربهای که او سالهای جوانی عمرش را در آن سپری کرد؛ تصویری از بیهودگی و ویرانی که با ساخت پلی آغاز میشود و با ویرانیاش پایان مییابد. هاینریش بل در این نمایشنامه به نابودی و ویرانی فراگیری اشاره دارد که جنگ خواسته یا ناخواسته بر آن دامن زده است و با ماشین انسانیاش آن را پیش میبرد. پل نمودی از تجربهها و نظریات هاینریش بل راجع به جنگ است.
یون فویشت وانگر نمایشنامه «اسیران جنگی» را پس از پایان جنگ جهانی اول مینویسد که انتشار آن تا پایان جنگ ممنوع میماند، اما این اثر یکی از نخستین و به قولی نخستین اثر ادبی آلمانی است که پس از جنگ در فرانسه منتشر میشود. او پیش از این آواز مردگان(۱۹۱۵) را نوشته بود که آن نیز محتوایی ضدجنگ داشت. او که همکار برتولت برشت در نوشتن نمایشنامه «سیمون ماشار» بود، با اجازه برشت رمان «سیمون» را به نگارش درمیآورد که آن نیز از جمله آثار ادبیات مقاومت شمرده میشود.
نمایشنامه شویک در جنگ جهانی دوم اثر برتولت برشت، از رمان شویک، سرباز پاک دل نوشته یاروسلاوهاشک اهل چک برگرفته شده که از پس جنگ جهانی اول و چگونگی آغاز این تراژدی ویرانگر نوشته میشود.
یک دانشجوی شورشی صرب روزی تصمیم میگیرد «فردیناند» ولیعهد اتریش را ترور کند. زمانی که ولیعهد وارد سارایوو میشود، او را مورد اصابت گلوله قرار میدهد و آتش جنگ جهانی اول را میافروزد. شوروی به اتریش حمله میکند و شویک ساده دل و کمیدیوانه که از طریق فروش سگهای ولگرد و جا زدن آنها به جای سگهای اصیل و اشرافی زندگی میکند، به عنوان سرباز جنگی وارد عرصه جنگ میشود و به عمق پلیدی و پوچی آن پی میبرد.
برتولت برشت در نمایشنامه «سیمون ماشار» داستان دخترک فقیر و سادهای را حکایت میکند که هنگام اشغال فرانسه به دست نازیها، در مسافرخانه ای کار می کند، در حالی که برادرش به جنگ رفته است. او صدای فرشتهای را میشنود و خود را ژاندارک زمان میپندارد که باید برای رهایی فرانسه مبارزه کند.
ننه دلاور و فرزندانش پرشورترین و عمیقترین بیانیه برتولت برشت علیه جنگ است. این نمایشنامه اثری سیاسی و ضد جنگ است که در سال ۱۹۳۹ منتشر شد. نوشتن این نمایشنامه تقریباً یک ماه زمان برد. چند سال پس از مرگ برشت از این اثر فیلمی اقتباس شد که همسر بیوه برشت که بازیگر توانایی بود، نقش اصلی آن را بازی میکرد. این اثر یکی از مهمترین نمایشنامههای قرن بیستم و عمیقترین و مهمترین اثر ادبی ضدجنگ جهان است و یکی از ۹ نمایشنامهای است که برشت در زمان اوج گرفتن نازیها و پخش افکار مکتب فاشیسم میان مردم و در واکنش به اشغال لهستان توسط ارتش هیتلر نوشت.
داستان این نمایشنامه در قرن هفدهم و در زمان جنگ ۳۰ ساله روایت میشود. این نمایشنامه داستان آنا فیرلینگ را در ۱۲ پرده روایت میکند؛ زن تاجری پیر دورهگردی که با فرزندانش در ارابهای کهنه در حال سفر است و از جنگ ارتزاق میکند. آنا فیرلینگ با نام ننهدلاور شناخته میشود و یکی از منحصربهفردترین و بهترین شخصیتهای زن ادبیات نمایشی به شمار میرود.
برشت در این نمایشنامه به ماجرای زنی میپردازد که شوهرش در جنگ علیه فاشیستهای اسپانیا کشته شده و او نیز پس از کشته شدن یکی از فرزندانش وارد پیکار مخفیانه علیه فاشیستها میشود.
مرد و اسلحه، یک نمایشنامه کمدی مفرح و بینظیرِ نوشته جورج برنارد شاو، نمایشنامهنویس ایرلندی است. این نمایشنامه، اولین بار در سال ۱۸۹۸ منتشر و به یکی از محبوبترین آثار جورج برنارد شاو تبدیل شد. مرد و اسلحه، با شخصیتپردازی جذاب و متمایز، بیفایده بودن جنگ را نشان میدهد و از مفهوم جنگ و عشق به عنوان اهداف طنز خود استفاده میکند.
پیکنیک در میدان جنگ نوشته فرناندو آرابال به نقد ساختار قدرت میپردازد. در یک روزِ یکشنبه آقا و خانم تپان تصمیم میگیرند پیکنیکی را در کنار فرزندشان (زاپو) در میدان جنگ بگذرانند. آنها به سختی و مشقت خود را به نقطه مذکور میرسانند و وسایل پیکنیک را پهن میکنند و لحظات شیرینی را با بازگویی خاطراتشان با تنها فرزندشان رقم میزنند، اما سر و کله یک سرباز دشمن پیدا میشود و آنها او را اسیر میکنند. در جریان نمایش همگی متوجه میشوند که همه دشمنیها صرفا بر اساس خواسته و فرمان فرماندهان جنگطلب ایجاد شده است.
در رقصی چنین، نوشته محمد رضایی راد سرگذشت جوانی به تصویر کشیده شده که در عملیات جنگ ایران و عراق، در حال نگهبانی، چند لحظهای به خواب میرود. او در خواب راه میرود و به یک منطقة مین خنثی نشده میرسد، اما ناگهان بیدار میشود و پای خود را روی یک مین میبیند. مینیابها برای خنثی کردن مین تلاش میکنند، اما کاری از پیش نمیرود. او چند روز به همان حال باقی میماند. جنگ تمام میشود و همگی او را ترک میکنند. او در حالی که پایش روی مین است و پرچمی به دست دارد نظارهگر رفتن آنهاست.
نمایشنامه دو متر در دو متر جنگ، در ابعادی جهانشمول به جنگ و ضدیت با جنگ میپردازد، حمیدرضا آذرنگ هیچ جغرافیای مشخصی را برای نمایشنامهاش تعیین نکرده است. نه اسمی از شهری برده میشود و نه نامی از شخصی. ۴ آدم که دوبهدو مقابل هم ایستادهاند، به فرمانده و سرباز تقسیم شدهاند و حالا باید در چالش با یکدیگر استراتژی قابل درکتری را برای برتری خود اعلام کنند. در حالی که رفته رفته به این نکته پی میبرند بیهوده تقلا کردهاند تا خاک دیگری را تصاحب کنند. خاکی که در نهایت جسد آنان را در خود میبلعد.
حمیدرضا آذرنگ نویسنده این نمایشنامه در یادداشتی مینویسد: «دو لیتر در دو لیتر صلح ادامهای است بر نمایشنامه دو متر در دو متر جنگ که به شرایط پس از جنگ که در اکثر موارد صلح نام میگیرد، میپردازد. درقالب فانتزی موحشی که تمام تلاشم آن بود تا هرچه که میتوانم از تلخیاش بکاهم تا شاید آینهای که در مقابل چشمان شماست دردهایتان را یادآور نباشد. آنچه میدانم در نهایت آنکه هرچه میدوم کمتر میرسم.» این نمایش به کارگردانی خود آذرنگ سال ۹۱ در سالن چهارسوی تئاتر شهر اجرا شد.
«خنکای ختم خاطره» نمایشنامه دیگری از حمیدرضا آذرنگ است که برای نخستین بار در سال ۱۳۸۸ به کارگردانی نیما دهقان در تالار سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفت و سپس در آذر و دی ۹۷ با نگاهی متفاوتتر به کارگردانی خود حمیدرضا آذرنگ اجرا شد.
خنکای ختم خاطره، داستان سربازی به نام یوسف است که در کما به سر میبرد، همه چیزش از بین رفته و فقط چشم و دلش سالم ماندهاند. فرشتهای واسطهای آمدن او از عالم برزخ به زمین (دنیای زندگان) میشود. مأموران بنیاد شهید هر چه بیشتر تلاش میکنند تا والدین اصلی یوسف را بیابند، با متقاضیان بیشتری روبهرو میشوند و این روند به گونهای فزاینده و بدون پایان تا انتها ادامه مییابد. «خنکای ختم خاطره» زندگی این خانوادهها و مشکلات آنان را به نمایش میگذارد.
پچپچههای پشت خط نبرد از جمله نمایشنامههای حوزه جنگ است که توسط علیرضا نادری نوشته و یک بار در سال ۱۳۷۴ در جشنواره تئاتر دانشجویی به اجرا در آمد که اجرای عمومیاش به سال ۱۳۸۱ افتاد. این نمایش در سال ۱۳۹۱ نیز یکبار دیگر به کارگردانی افشین خیل نژاد در سالن بزرگ تالار مولوی در معرض دید عموم قرار گرفت. استقبال از این نمایشنامه باعث شد تا این نمایشنامه بارها به صحنه برود.
پچپچههای پشت خط نبرد به بازسازی خاطرهای از یک دسته پیادهنظام در رمضان سال۶۱ و دوران آتشبس موقت میپردازد .
محمد یعقوبی درباره زمستان ۶۶ میگوید:« احساس ناامنی و ترسهای زمستان ۶۶ میدانم همیشه تا زندهام با من است. آن احساس ناامنی و ناتوانی، آن روزهای انتظار مرگ و شرم از شادی زنده ماندن چون میدانستی دیگران مردهاند. من زنده ماندم پس باید دربارهاش مینوشتم.»
نمایش «زمستان ۶۶» نخستین نمایشنامهای بود که محمد یعقوبی با آن شناخته شد و روایتی است از زمستان ۶۶ که تهران از ده اسفند تا پنجاه روز موشک باران شد. مرد و زن درباره آن روزها با هم حرف میزنند و درحالی که سطرهای نمایش گاهی بر اساس خاطرات اصلاح میشود، از زن و مردی که فقط صداشان را میشنویم چیزهای بیشتری دستگیرمان میشود.
میهمان سرزمین خواب از نمایشنامههای دهه ۷۰ چیستا یثربی است. داستان نمایش در باره یونس، جوان عکاس و هنرمندی، است که در سالهای جنگ به جبهه رفته و تا مدتی خانوادهاش از او بیخبر ماندهاند و اکنون که بازگشته، کسی را به خاطر نمیآورد، ولی سرانجام همسر یونس موفق به زنده کردن گذشته او میشود.