وقتی تیزر «موقعیت مهدی» قبل از اکران فیلمش پخش شد، خیلیها معتقد بودند که هادی حجازیفر به سبک و سیاق دوست قدیمیاش (محمدحسین مهدویان) فیلم ساخته است؛ اما تماشای فیلم به این حدس و گمان پایان میدهد.
نخستین فیلم هادی حجازیفر، فیلمی در ۶ پرده از زندگی شهید مهدی باکری، برادرش حمید و ناگفتههایی از فرماندهی باکری در روزهای دفاعمقدس است. اما نکته قابل توجه در این فیلم، زندگی شهید باکری و لحظاتی است که حجازیفر به آن پرداخته و با تماشای «موقعیت مهدی» میتوان ردپای حجازیفر بهعنوان نویسنده قصه و حتی مشورت دادن در اجرا و کارگردانی در «آتابای» را کاملا حس کرد.
گفتوگو با این کارگردان، پیشتر از نمایش فیلم انجام شده است.
علاقهمند به بازی در نقش مهدی باکری بودید. چطور شد که علاوه بر بازی، کارگردانی «موقعیت مهدی» را هم قبول کردید؟
اولین پیشنهادی که به من شد، بازی در نقش شهید مهدی باکری بود. صحبتهای اولیه زمانی بود که هنوز کارگردان کار قطعی نشده بود و همان زمان خیلی صریح و واضح اعلام کردم که نقش مهدی باکری را برای کسی بازی نمیکنم. دلیلش این بود که خودم به اندازه کافی درباره این شخصیت شناخت و اطلاعات لازم را داشتم و از مدتها پیش در ذهنم بود تا برای مهدی باکری و رزمندگان لشگر عاشورا فیلمی بسازم. کارگردانی کار را پیشنهاد دادم و با تلویزیون در اینباره صحبتهایی شد و دوستان پذیرفتند. بهنظرم با پذیرش این پیشنهاد سیما فیلم هم ریسک بزرگی انجام داد و البته دلیل و چراییاش را نمیدانم.
بعد از قبول کارگردانی کار، فیلمنامه را تغییر دادید؟
آن زمان با فیلمنامهای روبهرو بودیم که فیلمنامه جذابی نبود. به همین دلیل آن را بهطور کامل کنار گذاشتیم و با یک تیم مجزا شروع به تحقیق و پژوهش و در ادامه به نگارش سناریو پرداختیم.
فیلمنامه جدید چطور شکل گرفت؟ چقدر تحقیق و پژوهش بوده و چه اندازه با خانواده باکری صحبت کردید؟
از گفتوگوهای میدانی در شهرهایی چون تبریز، ارومیه و زنجان تا منابع صوتی و تصویری که درباره شهید باکری موجود بود، جمعآوری کردیم و همه را دیدیم. قرار بود مینیسریالی ساخته شود. قصههایی را که داشتیم، انتخاب و به اولویتبندی و اعتبارسنجی پرداختیم. در این میان هم قصههایی را برای مخاطبان غیرتخصصی گفتیم و درمجموع امتیازبندی کردیم و در نهایت به ساختاری که میخواستیم، رسیدیم.
وقتی خبر ساخت زندگی باکری رسید، ابتدا صحبت از ساخت سریال بود. بعد نسخه سینمایی آن رو شد. نسخه سینمایی (موقعیت مهدی) تا چه اندازه با سریال متفاوت است؟
از همان ابتدای کلید خوردن سریال، صحبت از تولید یک نسخه سینمایی بود. یکسری قصهها و خط داستانی را برای نسخه سینمایی نگه داشتیم. البته برخی مشترک بود اما به لحاظ فرمی امکانش وجود نداشت که برخی سکانسهای سریال را برای نسخه سینمایی استفاده کنیم. مثلا راوی در سریال، کس دیگری است که ما نمیتوانستیم در فیلم سینمایی سراغ او برویم که در نسخه سینمایی شخصیت فرعی بود. بنابراین از همان ابتدا برخی از سکانسها به ۲ شکل و مدل گرفته شد و پروسه زمانی حدود یک سال را طی کرد تا وارد تولید شدیم. سریال با نسخه سینمایی خیلی فرق دارد. چه در قصهها و چه در اجرا کاملا متفاوت هستند. تلاش کردیم احترام به مخاطب را حفظ کنیم و اینطور نباشد که کسی که نسخه سینمایی را میبیند، بتواند سریال و قصهاش را هم حدس بزند.
درباره انتخاب نام فیلم برای مدیوم سینما (موقعیت مهدی) بگویید. به نظر اسم جذاب و خاصی است. چطور به این اسم رسیدید؟
اسمهای مختلفی مدنظرمان بود. حقیقت این است که در فیلمی که به زندگی شهید مهدی باکری میپردازد، حساسیتهای زیادی وجود دارد. طبعا خیلی گزینهها داشتیم و درنهایت احساس کردیم دراماتیکترین و خاصترین اسم به لحاظ انسانی و همچنین نظامی همین اسم (موقعیت مهدی) است. اسم جذابی که شاید در نگاه اول بهنظر میرسد موقعیتهایی است که مهدی باکری در طول فیلم در آن قرار می گیرد و در پایان فیلم متوجه میشویم که شاید موقعیت نظامی یا اسم رمز باشد. با کسانی که در این پروژه با من همکاری داشتند، ازجمله ابراهیم امینی که در نگارش نسخه سینمایی کنارم بود، به این اسم رسیدیم و به نظر خودم جذاب است.
با توجه به آذری صحبتکردن شخصیتها در فیلم، انتخاب بازیگران از خود مهدی باکری گرفته تا دیگر نقشها چگونه بود؟
بازیگران فیلم باید کسانی میبودند که علاوه بر ترکزبان بودن شباهت به کاراکترهای ما داشته باشند. انتخاب بازیگران پروسه سختی بود؛ از فراخوان تا معرفی و انتخاب بازیگران که بهنظرم پروژه مستقلی بهحساب میآمد. تلاش این بود که بازیگران انتخابی به شخصیت نزدیک شوند اما نمیشد و حتی بعد از یک یا دو سکانس کاراکترها را تغییر دادیم. از ابتدا مبنا بر بازی خودم بود و پیشنهاد بازی ابتدا داده شده بود. به همین دلیل این موضوع در ذهنم بود و گزینه خاصی بهخاطر شباهت و ترکزبان بودن نداشتیم. البته اگر الان این پیشنهاد بود، این کار را نمیکردم. چرا که کارم بهمراتب سختتر میشد اما باز هم فکر میکنم گزینه دیگری نبود.
با توجه به مینیسریال بودن و تصمیم درباره ساخت فیلم سینمایی چرا تولید کار طول کشید؟ چه مشکلاتی در مدت تولید وجود داشت؟
وقتی عنوان مینیسریال ۷ قسمتی مطرح میشود، به ذهن همه میرسد که چرا این همه طول کشید؟ اما حقیقت این است که ما تعداد جلساتی که کار کردیم خیلی پایین بود و در این بین وقفه در کار هم داشتیم؛ به خاطر مسائل مالی، نظامی و بهخاطر ملاحظاتی که وجود داشت. راستش ترجیح میدهم که دیگر به گذشته فکر نکنم. هنوز تلخی اتفاقات افتاده در پروسه تولید در بدن و روحم هست. آرزوی صبر میکنم برای کسانی که در دل تولید کارهایی شبیه «موقعیت مهدی» هستند.
حضور «موقعیت مهدی» در جشنواره تصمیم چهکسی بود؟ خودتان چه پیشبینیای برای حضور و نمایش فیلم در جشنواره داشتید؟
پیشنهاد سیمافیلم بود که این مینیسریال، نسخه سینمایی داشته باشد. راستش اگر دست خودم بود، بهخاطر فشار و حجم کار ترجیح میدادم در جشنواره فیلم فجر حضور نداشته باشم اما بهخاطر گروه فوقالعادهای که داشتیم و از گرمای ۵۰ درجه بالای صفر تا سرمای منفی ۲۰ درجه یک سال و نیم همراه هم بودیم، تصمیم بر این شد که در جشنواره حضور پیدا کنیم. بنابراین درخواست پروانه ساخت دادیم که گفتند برای تلویزیون است و فقط نیاز به پروانه نمایش دارد.
پخش سریال از تلویزیون چه زمانی است و آیا صحبتی شده؟
هنوز زمان پخش سریال مشخص نیست و بستگی به تصمیم مدیران سازمان دارد.
یکی از سختیهای ساخت فیلم درباره شخصیتهای تاریخ معاصر، بهخصوص اگر مرتبط با جنگ و انقلاب باشد، اظهارنظرها از سوی افراد یا ارگانهاست. شما با این موضوع روبهرو شدید؟
تا دلتان بخواهد سر شخصیتهای معاصر مشکلات داشتیم. در پروسه تولید این نوع فیلم؛ خانوادهها در اولویت هستند و حساسیتهایشان قابل درک است. با توجه به تجربههای نه چندان موفق قبلی گاهی هم نگران میشدند. تمام خانوادهها با پروژههای مختلف مصاحبه میکنند و دچار تردید میشوند. موانع سختی در تولید زندگی شخصیتهای معاصر چه در سینما و چه در تلویزیون وجود دارد. خوشحالم که خانوادههای شهید مهدی و حمید باکری دوباره اعتماد کردند و با من و گروهم همکاری کردند.