رودکی را پدر شعر فارسی میدانند از این رو که کسی پیش از وی دیوان شعر نداشته است. رودکی علاوه بر شاعری در نواختن چنگ مهارت داشت. مشهورترین داستانی که در این باره نقل میشود، رفتن شاه سامانی به هرات است. به دلیل آب و هوای خوبی که بخارا داشت پادشاه سامانی مدت زیادی در این شهر میماند. سربازان وی که خسته شده بودند و میخواستند خانواده شان را ببینند، از رودکی میخواهند شعری برای سلطان سامانی بگوید و آنها به بلخ بازگردند.
رودکی هم شعری درباره بلخ میسراید. شعر وی چنان تأثیری در پادشاه سامانی میگذارد که بدون کفش راهی بلخ میشود. شعر وی را در ادامه میآوریم:
« بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درُشتیهای او
زیرپایم پرنیان آید همی
آب جیحون از نشاط روی دوست
خنگ ما را تا میان آید همی
ای بخارا، شاد باش و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی
میر ماه ست و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی »
کلیله و دمنه مهمترین اثر منظوم رودکی است. علاوه بر آن سه مثنوی از وی به دست ما رسیده است. کلیله و دمنه در اصل اثری هندی است که در دوره ساسانیان به دستور به دستور بزرگمهر و به دست برزویه به پارسی میانه ترجمه شد.
از دیگر آثار رودکی میتوان به سندبادنامه اشاره کرد. سندبادنامه هم از اصلی هندی بوده که از عصر ساسانیان به ایران وارد شده و از ایران به ادبیات عرب و اروپا راه یافته است.عمده اشعار غنایی رودکی را غزلها و رباعیهای وی تشکیل میدهند. رودکی مانند غالب شعرا، شاعری درباری بود و در مدح و تکریم شاهان و فضلا بیت میسرود. مدایح او غالباً به صورت قصیدهاند. مهمترین و معروف ترین مدیحه او در مدح ابوجعفر احمد بن محمد امیر سیستان است.
برخی از نویسندگان همانند محمد عوفی در لبابالالباب رودکی را کور بدو تولد دانستهاند.ولی برخی تنها از نابینایی او سخن گفتهاند. پیش از وی شعر فارسی سروده میشد، اما کیفیت اشعار رودکی آغازگر راه پیشرفت ادبیات فارسی بود. ریچارد فرای عقیده دارد که رودکی در تغییر خط از خط پهلوی به خط فارسی نقش داشته است.
او شعر فارسی را از پیروی از شعر عربی جدا کرد و اوزان و قالبهای جدید فارسی بهوجود آورد و با ترجمه منظومههای مختلف و سرایش اشعار حکیمانه، تعلیمی، تغزلات و مدیحه راه را برای پیشرفت شعر فارسی به خوبی باز کرد.