پخش فصل دوم مسابقه تلویزیونی «ایران» به تازگی در شبکه یک سیما آغاز شده است. از نقاط قوت این برنامه میتوان به تغییر مجری آن اشاره کرد که از سام درخشانی به سعید شیخ زاده رسیده است.
سازندگان این برنامه در گام نخست با خیال اینکه یک بازیگر چهره می تواند مخاطبان بیشتری را برای آنها بیاورد به سام درخشانی رجوع کردند اما در فصل بعد دوباره به یک چهره تلویزیونی رسیدند که کسی نبود جز «سعید شیخ زاده». او از جمله مجریان و دوبلورهای تلویزیون است که تا به حال اجرای چندین مسابقه دیگر را هم برعهده داشته و استقبال مخاطبان نشان داده که هنوز چهره های تلویزیونی متخصص در اجرا، موفق تر از بازیگران ناشی هستند.
در همین رابطه نیز «ماریاه بهمنپور» محقق و نویسنده معتقد است که مسابقه «ایران» که این روزها با فصل دوم خود مهمان آخر هفته خانههای ایرانی است، تلاش کرده با بهبود شکل اجرای خود نسبت به فصل پیش به جایگاه بالاتری در جلب بیننده ایرانی برسد که افزایش آمار شرکتکنندگان فصل دوم مسابقه و شمار بالای شرکتکنندگان شهرهای گوناگون ایران، گویای بخشی از این دستاورد و دامنه نفوذ این برنامه در استانهای گوناگون است. این مسابقه تلویزیونی پیامدهای ارزشمند فرهنگی دارد که پرداختن به آنها در کنار تشکر از دستاندرکاران برنامه، میتواند نور امیدی بر تقویت گفتمان هویت ملی ایرانی در صدا و سیما باشد.
صدا و سیما در جایگاه فراگیرترین رسانه تقریبا در دسترس همه ایرانیان، میبایست نقش و ردپای بسیار پررنگتری در گسترش و آموزش مبانی هویت ملی و فرهنگ ایرانی از خود بر جای میگذاشت، اما افسوس که در این سالها چنین نبوده است. رسانه ملی اثرگذارترین ابزار تبلیغاتی است که برای هر ایرانی حتی در دورترین نقاط کوهستانی یا کویری و با قدیمیترین گیرندههای سیاه و سفید هم به سادگی در دسترس است. حال اگر این تریبون در شبکهها و زمانهای پربیننده خود، متن و محتوای ارزنده و آموزنده نمایش دهد، میتوان تصور کرد چه ضریب نفوذ بزرگی میان جمعیت میلیونی ایرانیان خواهد داشت و تا چه اندازه میتواند در افزایش دانش و بینش و آگاهی فرهنگی _ اجتماعی ما کارساز باشد.
مسابقه «ایران» یکی از اندک نمونههای سیما است که اگر چه در بخش سرگرمیها ساخته شده است، اما به خوبی توانسته خود را از یک تفریح تلویزیونی صرف دور کند و بار بخشی از آگاهیرسانی فرهنگی به توده مردم را بر دوش بگیرد. انتقال دانش ایرانشناسی در این مسابقه اگر چه به شکل دادههای فشرده است که در قالب پرسشهای کوتاه چند گزینهای و پاسخهایی در حد نام جغرافیایی، تاریخی و بزرگان ایرانی و یا بیتهای کوتاه و ضرب المثلها انجام میشود، اما همینها میتواند در ذهن مخاطب جرقهای از کنجکاوی و نیاز به دانستن بیشتر درباره ایران را روشن کند که سرآغاز مطالعه بیشتر و آگاهی ژرفتر شود.
فرایند دانشگستری این مسابقه از مرحله پیش از اجرای استودیویی آغاز میشود، چنانکه هر شرکتکننده باید از نرمافزار ویژه مسابقه؛ فهرست چند هزار تایی از پرسشها در زمینه تاریخ، جغرافی، ادبیات، فرهنگ و هنر ایران را دریافت کند، بخواند و پس از گذران گزینش نخستین، وارد مسابقه اصلی شود. در این فرایند آماده شدن تا گام نهادن در گود اصلی مسابقه، شمار زیادی دادههای کوتاه و خلاصه درباره ایران با پاسخهای یک یا چند واژهای به شرکتکننده منتقل میشود که به فراخور توان آنها را فرا میگیرد و در استودیوی مسابقه آنها را به بوته آزمایش میگذارد، مانند یک دوره فشرده خودآموز چند هفتهای.
اما به جز فرایند آموزشی که برای شرکتکننده پیش از گزینش نهایی در جریان است، برای بینندگان مسابقه هم شکل خاص اجرای استودیویی مسابقه که با مکث و ایستادن و زمان دادن روی هر پرسش همراه است، فرصتی برای دریافت دادههای ارزنده تاریخی، جغرافیایی، و فرهنگی و یادگیری است. شکل نمایش درشت گزینههای هر پرسش بر روی کفه دورانی استودیو که شرکت کنندگان باید روی آن بایستند و نمایش گزینهها با زاویه بالا به پایین دوربین هم به دریافت و انتقال اثرگذارتر دادهها برای بیننده کمک میکنند. حتی انتخاب گزینهها به جای دست با پا و گام برداشتن روی کفه دورانی، خودش یک شکستن عادت و رویه همیشگی مسابقات است که به دید نگارنده عاملی برای یادگیری بیشتر و به خاطر سپاری پاسخها است.
این شکل انتخاب گزینه، زمانبرتر از انتخاب گزینهها به شکل شفاهی و یا انتخاب با دست از روی مانیتور است. پس این زمان گذرانده شده برای جابجایی شرکتکننده و قدم زدن روی کفه پاسخها به درگیر شدن بیشتر ذهن بینندگان برنامه و یادگیری دیداری و به خاطرسپاری بهتر پاسخها کمک میکند که میتواند نشان دهنده زیرکی سازندگان برنامه باشد. گرچه در فصل پیش، برخی از مردم به همین بخش برنامه که انتخاب گزینهها با پا انجام میشود اعتراض کرده بودند و آن را بیاحترامی به شهرهای خود یا بزرگان ایرانی دانسته بودند، اما دستاندرکاران برنامه با کمی تغییر، ترتیبی دادند تا شرکتکنندگان روی گزینه پاسخها نایستند بلکه برای انتخاب گزینه، کنار هر پاسخ بروند تا بازخورد ناخوشایند هم برای کسی نداشته باشد.
با توجه به مسیری که این مسابقه در فرهنگسازی و توجه به ایرانشناسی در پیش گرفته است، چند پیشنهاد زیر برای سازندگان آن میتواند به اثرگذاری بیشتر و استفاده گستردهتر از توانمندیها و امکانات رسانه سیما کمک کند؛
گنجاندن پرسشها و دادههای بیشتر درباره گستره «ایران زمین» یا «ایران بزرگ فرهنگی» که سرزمینهایی فراتر از مرزهای امروز ایران را در بر دارد به عمیقتر شدن دید تاریخی بینندگان کمک میکند. دانستن اینکه سرزمینهایی از باختریترین مرز چین در استان سین کیانگ تا کشورهای فرارود (که امروز آسیای میانه گفته میشود)، از بنگلادش و هند تا افغانستان و پاکستان امروز، از تفلیس و باکو تا وان ترکیه و شمال سوریه، از کردنشین شمال عراق تا شیعهنشین جنوب آن، و حتی بحرین دارای فرهنگ و آیینهای ایرانی و جمعیتهایی با شاخههای مختلف زبانها و تبارهای ایرانی هستند، به بیننده ایرانی کمک میکند در این خاورمیانه پرتنش، خود را در زمان و مکانی بسیار گستردهتر از تلخی و سختیهای امروز ببیند و به یاد آورد که پهنکوه ایران (فلات ایران) فراز و نشیبهای فراوان به خود دیده تا به امروز رسیده است. این دید ژرف تاریخی و دانستن ریشهها و پیوندها با مردم سرزمینهای پیرامون برای ایرانیان میتواند حتی به خلق ثروت و فرصتهای نو و داشتن دید وسیع از داراییهای فرهنگی قابل تبدیل به سود اقتصادی بیانجامد.
دادههای تاریخی و فرهنگی که در برنامه گنجانده میشود میتواند به شکلی هوشمندانه در راستای خاموش کردن آتش واگرایی، قومگرایی و تبلیغات دروغینی باشد که در استانهای مرزی ما با برنامه دقیق سرویسهای اطلاعاتی بیگانه (ترکیه، عربستان، اسراییل، جمهوری باکو و...) شبانهروز علیه همبستگی و وحدت ملی ایران در جریان است و شوربختانه صدا و سیما که باید رسانه ملی باشد هیچ برنامه ویژهای برای آگاهی دادن به مردم و مسلح کردنشان در برابر این حجم از یورش و تهاجم فرهنگی و جعل و تحریف تاریخ و فرهنگ ایران ندارد! بارها به نهادهای مسوول فرهنگی و سیاسی هشدار و پیشنهاد داده شده است که اگر زودتر برنامه مدون و منسجم فرهنگی از آموزش و پرورش تا صدا و سیما برای خنثیسازی تبلیغات دروغین علیه تاریخ و فرهنگ ایران پیاده نشود، پیامدها و نتایج زیانباری را متوجه امنیت ملی میکند، اما افسوس که هنوز این درخواستها در صدا و سیما جامه عمل نگرفته است و مردم ما در برابر حمله به هویت ملی خود، بیدفاع و بیسلاح رها شدهاند. انواع تحریفهای تاریخی درباره هویت مردم عزیز آذربایجان، کردستان، خوزستان و بلوچستان پیاپی در فضای مجازی و شبکههای تلویریونی ایرانستیز خارجی مردم ما را بمباران اطلاعاتی میکند، اما در این جنگ فرسایشی نرم، مسوولان فرهنگی کشور هنوز هیچ دفاع حاکمیتی از خود نشان ندادهاند و واکنشها برای دفاع از هویت ایرانی، تنها از سوی کنشگران مستقل در فضای مجازی فارسی انجام میشود. این تلاشهای کنشگران و فعالان میهندوست اگر چه بسیار ارزشمند است، اما چون ضریب و برد نفوذ میلیونی ندارد، نمیتواند قابل مقایسه با تأثیری باشد که شبکههای تلویزیونی سیما میتوانند بر مردم بگذارند و این جنگ نرم اما خطرناک تبلیغاتی علیه انسجام و پیوستگی ایران را نقش بر آب کنند.
برای پرمایهتر شدن این مسابقه و در پیش گرفتن رویهای خاصتر و کم نظیرتر، سازندگان میتوانند از استادان برجسته و گرانمایه تاریخ، ادبیات، ایرانشناسی، باستانشناسی و... بهره ببرند و حتی بخشی به شکل میان برنامه دو دقیقهای در هر قسمت از مسابقه بگنجانند که در چارچوب پیامهای کوتاه از پیش ضبط شده استادان برجسته درباره جغرافیا، تاریخ، فرهنگ و ادبیات ایران به بیننده خوراک فرهنگی غنیتری داده شود.
فارس