این جمله را اوشان محمودی میگوید؛ یکی دیگر از کارگردانهای جوان تئاتر که در آستانه اجرای نمایشش با اطلاعیه تعطیلی مراکز فرهنگی رو به رو شده است.
او که دانشآموخته تئاتر است، قرار بود از 27 مهر ماه نمایش «پینوکیو» را روی صحنه ببرد و حالا در گفتگو با ایسنا گلایهها و دل نگرانیهای خود را درباره وضعیت بلاتکلیف تئاتر و آینده مبهم این حوزه بیان میکند.
محمودی که قصد داشت نمایش خود را در تماشاخانه ایرانشهر اجرا کند، مانند دیگر هنرمندان تئاتر معتقد است تنها با تعطیلی سینما و تئاتر نمیتوان تغییری جدی بر کاهش آمار مبتلایان به کرونا ایجاد کرد.
او در این زمینه توضیح میدهد: اگر قرار به تعطیلی است، باید همه جا تعطیل شود و همه خانهنشین شوند. آن زمان است که میتوان به کاهش آمار امید داشت ولی الان با این شرایط، هیچ اتفاقی نمیافتد. فقط این تصمیم گیریها نشان میدهد گویی زاویهای با فرهنگ و هنر وجود دارد.
این کارگردان با اشاره به موارد مندرج در اطلاعیههای تعطیلی مکانهای فرهنگی و هنری ادامه میدهد: دراطلاعیهها اعلام میکنند محلهای تجمع مانند سینما، تئاتر، مراکز فرهنگی و کافه و رستوران تعطیل شوند. کافهها و رستوارنها که باز هستند. ضمن اینکه اتفاقا از زمانی که تئاتر باز شد، تنها جایی است که به قطعیت میتوان گفت به رعایت تمام پروتکلها پایبند است، ولی الان چه شد؟ در این سه هفته تعطیلی تئاتر و سینما، آمار مبتلایان به کرونا چه تغییری کرد؟!
محمودی میگوید: وزارت ارشاد کمکاری میکند. چرا به استانداری و ستاد مقابله با کرونا توضیح نمیدهند که این تعطیلی هفتگی چقدر به هنرمندان تئاتر ضربه وارد میکند. چرا آنان را مجاب نمیکنند که پروتکلهای بهداشتی در هیچ مکانی به اندازه تئاتر رعایت نمیشود.
او اضافه میکند: به نظرم خود مسئولان وزارتخانه هم این شرایط را میدانند ولی تعمدا پیگیری نمیکنند چون به سیستم سوءاستفاده کردن از یکسری ماجراها عادت کردهاند. حالا اگر در یک مکان پرت سالنی افتتاح شده بود، حتما در آن مراسم شرکت و سخنرانی میکردند ولی امروز که روز مشکلات است، خبری از آنان نیست.
محمودی با ابراز تاسف از اینکه متاسفانه در کشور ما وضعیت پاسخگویی به صفر رسیده، میگوید: هیچ کسی قبول مسئولیت نمیکند. در همین ماجراهای اخیر هیچ کس پیگیر کار گروههایی که همینطور بلاتکلیف ماندهاند، نیست و بعد موضوع اجرای آنلاین را مطرح میکنند در صورتی که اصلا زیرساختهایش را نداریم. حتی اگر داشتیم، آیا آن زیرساختها را رایگان در اختیار منِ دانشجو قرار میدهند؟ معلوم است که نمیدهند!
این کارگردان جوان با اعتقاد بر اینکه تئاتر فقط برای عده خاصی، شغل به حساب میآید، تصریح میکند: در کشور ما جز عدهای نور چشمی، تئاتر، شغل اشخاص دیگری نیست و هیچ برنامهای هم برای بهبود این وضعیت وجود ندارد. یکسری اتفاقات مانند بیمه و اینها افتاده ولی اصلا کافی نیست ضمن اینکه همانها هم مشکلات و محدودیتهای خود را دارد.
او با اشاره به شرایط دشوار اجرای تئاتر یادآوری میکند: در حالت عادی که کرونایی وجود ندارد، باید برای متن نمایشی، مجوز بگیرید و به سالن درخواست بدهید. معمولا پاسخ سالنها این است که تا دو سال آینده جا ندارم چون نوبت را برای نورچشمیها نگه میدارند و ما چارهای نداریم جز سالن خصوصی. در این وضعیت اگر بچه پولدار باشیم که سریع کارت میکشیم و کیفیت سالن و اینها برایمان مهم نیست و اگر هم نباشیم، کلی ماجرا خواهیم داشت. در نتیجه ما هیچ شغلی به اسم تئاتر نداریم چون هیچ نظمی نیست و متاسفانه هیچ بزرگتری هم وجود ندارد که دست جوانترها را بگیرد.
محمودی که سال گذشته همین نمایش را در تالار مولوی روی صنه برده و امسال قصد بازتولید آن را داشته است، با تشریح روندی که در این مدت طی کرده است، ادامه میدهد: آبان گذشته با همه سختیهایی که بود، در تالار مولوی اجرا رفتیم ولی قصد داشتیم امسال نمایش را در تماشاخانه ایرانشهر بازتولید کنیم. دو هفته به شروع اجرا، از طرف سالن گفتند میتوانید اجرایتان را آغاز کنید. این رفتار تماشاخانه برایم جالب بود چون تاریخ نامه برای 10 روز پیش بود. یعنی از آن زمان تصمیم خود را گرفته بودند ولی چیزی به ما اعلام نکردند.
او اضافه میکند: بازیگرم سر سریال بود و به ناچار از تعداد اجراها کم کردم. قرار بود 27 مهر شروع به اجرا کنیم. 24 ساعت پیش از جلسه فنیمان، گفتند اجراها برای یک هفته تعطیل شده است. همان روز قرار بود سایت فروش را باز کنیم که باز نکردیم. قرار شد خبر بدهند و خبری نشد جز سه هفته تعطیلی که معلوم نیست تا کی ادامه پیدا کند.
محمودی ادامه میدهد: دو تا از بازیگرانم سر کار سینمایی میروند. خدا را شکر که سینما وضعیت بهتری دارد اما از کجا معلوم اگر یک ماه دیگر اجراها برقرار شود، این دو بازیگر بتوانند در تمرین حاضر شوند. از کجا معلوم لوکیشن آنان خارج از شهر نباشد. بازیگر دیگرم مشهدی است و فقط به خاطر این نمایش درتهران و دور از خانواده مانده و حالا حق دارد از این شرایط شاکی باشد.
این دانشجوی تئاتر با تشریح ضررهایی که این بلاتکلیفی به گروههای تئاتری وارد میکند، میافزاید: همین الان با اینکه پول بازیگران را پرداختهام، 30 میلیون ضرر میکنیم . به چه دلیل دارم اجرا میکنم وقتی هیچ سودی هم ندارد، فقط به دلیل عشقی است که دارم و اینکه نمیخواهم چراغ این هنر خاموش شود. این را وظیفه خود میدانم، حتی در بدترین شرایط.
محمودی با تاکید بر اینکه گروههای تئاتری برای اجراهایشان برنامهریزی میکنند، اضافه میکند: مسئولان فکر میکنند مردم روی هوا هستند و دورهمی کار میکنند! در صورتی که ما 13 ماه برای همین کار تمرین کردیم و زمان گذاشتیم. در چند جشنواره شرکت کردیم و کلی اتفاقات خوب برای نمایشمان افتاد ولی ته همه اینها چه شد با یک تصمیم غلط از سوی دیگران، هم این کار وارد حاشیه میشود و هم کلی پیامد منفی دارد.
او با ابراز تاسف از وضعیت دشوار اقتصادی میگوید: شاید در این شرایط، تئاتر اولویت هزارم تماشاگران باشد ولی برای کسانی که این هنرتنها منبع درآمدشان است، اولویت اول است. ضمن اینکه با تعطیلی جریانهای فرهنگی، حیات چندین شغل به خطر افتاده است. نمونههایش وضعیت دردناک سالنهای خصوصی، پلاتوها و حتی کافهها و بوفههایی است که در مجاورت سالنهای نمایش یا در سالنهای سینما کسب درآمد میکردند.
محمودی در پاسخ به این پرسش که به عنوان یک جوان تئاتری چه پیشنهادی برای بهبود این وضعیت دارید، میگوید: ایرانِ ما سرشار از سرمایه و بودجه است ولی لازم است مسئولان کمی هم ما را ببینند. مگر صدا و سیما شبکه نمایش ندارد. قرار نیست این شبکه مدام فیلم پخش کند. چه ایرادی دارد که فضا و بودجهای برای پخش تئاتر هم در نظر بگیرند. پس چه زمانی میخواهند وظایف فرهنگی خود را انجام دهند. در حالیکه با این شیوه میتوانیم هر شب اجرای زنده تئاتر داشته باشیم.
او توضیح میدهد: صدا و سیما خیلی میتواند به ما کمک کند چون سیستم پخش زنده دارد و به جای پخش این همه فیلم تکراری که شاید دیگر تماشاگری هم نداشته باشد، با تبلیغاتی درست میتواند از جوانان تئاتری حمایت کند و چه جذاب است که تماشاگران در سراسر کشور از این امکان برخودار شوند و بتوانند آثار نمایشی یکدیگر را ببینند.
محمودی در پایان با تاکید بر اینکه باید از محدودیتهای فعلی بهترین استفاده را بکنیم، ابراز تاسف میکند: ولی هیچ کس چنین نمیکند و حالا فقط از یک چیز ناراحتم، در حالت عادی، هر روز باید برای گرفتن سالن، دوندگی کنیم ولی همین که قرار قطعی گذاشته شد و چک ضمانت دادیم، دیگر هیچ کس پیگیر کارمان نیست. در حالیکه گاهی یک تماس یا یک پیگیری ساده، میتواند گروهها را دلگرم کند.
ایسنا