«الیف شافاک» نویسنده مشهور ترکیهای و خالق رمان «ملت عشق» که برای نگارش رمان «۱۰ دقیقه و ۳۸ ثانیه در این جهان عجیب و غریب» موفق شده بود به فهرست نهایی جایزه ادبی «بوکر» سال ۲۰۱۹ راه یابد چندی پیش با نشریه «نیویورکتایمز» به گفتوگو نشست که در ادامه بخشی از این گفتوگو را میخوانید.
در قفسه کنار تختخوابتان چه کتابهایی قرار دارند؟
در بازههای زمانی متفاوت کتابهای مختلفی را مطالعه میکنم، اما معمولا همزمان یک کتاب داستانی و یک کتاب غیرداستانی را روی میز کنار تختخوابم قرار میدهم.
کتاب مورد علاقه شما که تاکنون کسی چیزی درباره آن نشنیده چیست؟
«زابل یسایان» فمینیست، رماننویس و اندیشمند ارمنستانی، نویسندهای با نبوغ بالا و زنی بود که بسیار فراتر از عصر خود محسوب میشد. «در قلب ویرانهها»ی این نویسنده تاریخچهای مهم و جانسوز محسوب میشود. همچنین نویسندههای تحسینبرانگیز بسیاری وجود دارند که در سرزمین مادریشان شناختهشده هستند، اما آثارشان هنوز به زبانهای دیگر ترجمه نشده و هنوز در جهان شناخته نشدهاند. یکی از این نمونهها «ناتالیا گینزبورگ» است.
آثار کدام نویسنده، رماننویس، نمایشنامهنویس، منتقد، روزنامهنگار یا شاعر را بیش از هر فرد دیگری تحسین میکنید؟
من نویسندگانی را تحسین میکنم که چه در نوشتار و چه در محتوای آثارشان خطر را به جان میخرند. من برای نویسندگانی که شجاعت این را دارند که برخلاف جریان حرکت کنند و کسانی را که از اینکه هر سال به یک سبک مشخص بنویسند ممانعت میکنند، تحسین میکنم. رماننویسها، روزنامهنگاران و شاعران بسیاری وجود دارند که عمیقا برایشان احترام قائلام و برایم اهمیتی ندارد یک نویسنده مشهور هستند یا یک نویسنده کتاباولی. فعالیت در جایگاه هر کدام از این نویسندهها چالشهای خود را دارد.
برای افرادی که میخواهند وضعیت امروزی ترکیه را درک کنند، مطالعه چه کتابی را پیشنهاد میکنید؟
مطمئنا پاسخ خواهم داد کتابهای بیشتری از زنان را مطالعه کنند. آثار نویسندگان زن، روزنامهنگاران زن، شاعران زن و استادان دانشگاهی زن را مطالعه کنید. و زمانی که از زنان صحبت میکنم منظورم تمام نویسندگان زن از هر قوم و تاریخچه فرهنگی است: ترک، کرد، ارمنی، یهودی و یونانی. ترکیه کشوری با نسیان اجتماعی است. آثار آن دسته از نویسندگانی را مطالعه کنید که گواه سکوت و خاموشی هستند.
نویسندگان ترک محبوب شما چه کسانی هستند؟ آیا نویسندگان ترکی هستند که آنقدر که باید شناختهشده نیستند؟
«هزارهای از ادبیات ترک» اثر «طلعت حلمان» اثری بینظیر و زیبا است که اثر مناسبی برای شروع محسوب میشود. مطالعه آثار «ناظم حکمت» برای درک ستم و سختی رسیدن به آزادی ضروری است. «مدونا با پالتو پوست» اثر «صباحالدین علی» نیز چند سال پیش به زبان انگلیسی منتشر شد و آن را میتوان اثری بینظیر توصیف کرد.
زمانی که مشغول نوشتن هستید چه کتابی را مطالعه میکنید؟ هنگامی که در حال نوشتن کتاب خود هستید از مطالعه چه نوع کتابی خودداری میکنید؟
پیش از آنکه نوشتن رمانم را آغاز کنم، تحقیقات مفصلی را آغاز میکنم و سعی میکنم تا حدی که امکان دارد هر چیز مرتبط با موضوع کتابم را مطالعه کنم. من مدت زیادی را در دانشگاه درس خواندهام و شاید این همان دلیلی است که مفهوم نظم را برای من مهم جلوه داده است. پس وابسته به موضوعی که قرار است درباره آن بنویسم، کتابهای بسیاری را مطالعه میکنم و وقت زیادی را صرف فکر کردن میکنم.
آیا تاکنون کتابی شما را به کسی نزدیکتر کرده یا میان شما و فردی فاصله انداخته است؟
من معتقدم هر کتابی که مطالعه کردهام من را به فرد دیگری نزدیک کرده است. تعداد بسیار بسیار کمی کتاب وجود دارد که آرزو میکردم هیچگاه مطالعه نکرده بودمشان.
از مطالعه کدام ژانر لذت میبرید و از مطالعه کدام ژانر خودداری میکنید؟
من هر چیزی را که با من ارتباط برقرار کند مطالعه میکنم؛ از فلسفه سیاست گرفته تا علم عصبشناسی و تاریخ فرهنگ. من همچنین رمانهای گرافیکی، کتابهای مصور و کتابهای آشپزی مطالعه میکنم. هرچیزی را که در لحظه برایم جالب باشد مطالعه میکنم. من به طرز فکر «ادبیات متعالی» در برابر «ادبیات پست» اعتقادی ندارم. هیچگاه این تفاوت را درک نکردم. من فقط یک قانون طلایی دارم؛ سعی میکنم به جای اینکه سال به سال در همان منطقه امن ذهنیام باقی بمانم، به وسعت آنچه میتوانم بنویسم و فراتر از سنتها، ژانرها و فرهنگها پیش بروم.
قهرمان و ضدقهرمانهای داستانی محبوب شما چه کسانی هستند؟
«اورلاندو» قهرمان محبوب ابدی من است و من این حقیقت را که «ویرجینیا وولف» آن کتاب را یک زندگینامه عنوان کرده نیز دوست دارم. همچنین «جی گتسبی» را به عنوان ضدقهرمان محبوبم انتخاب میکنم. «گتسبی بزرگ» کتابی تحسینبرانگیز است که باید در طول زمان بارها مطالعه شود.
در دوران کودکی چه نوع خوانندهای بودید؟ کدام یک از کتابهای دوران کودکی یا نویسندگان دوران کودکیتان را بیش از همه به یاد دارید؟
من کودکی تنها و منزوی بودم که توسط دو زن بزرگ شدم: مادرم و مادربزرگم. از آنجایی که فکر میکردم زندگی بینهایت خستهکننده است، از همان سنین کودکی به کتابخوان خوبی تبدیل شدم. من در فرانسه به دنیا آمدم. پس از مدتی والدینم از هم جدا شدند؛ پدرم در «استراسبورگ» ماند و مادرم مرا به «آنکارا» آورد. بنابراین زمانی که بسیار کوچک بودم ناچار به مهاجرت شدم. در محلهای سنتی بزرگ شدم که هیچ احساس تعلقی به آن نداشتم. کتابها به من کمک میکردند تونلهایی برای رهایی و به سمت آزادی حفر کنم.
اگر قرار بود تنها یک کتاب رانام ببرید که شما را به فردی که امروز هستید تبدیل کرده، کدام اثر را انتخاب میکنید؟
«اورلاندو» نوشته «ویرجینیا وولف». تا زمانی که این کتاب را نخوانده بودم نمیدانستم میشود تا این حد از عناصر آزادی و جسارت در نوشتن استفاده کرد. اگر بتوانم تقلبی کوچک بکنم، «مثنوی معنوی» از «مولانا» را نیز به پاسخ سوال شما اضافه میکنم. یک اثر غربی و یک اثر شرقی.
آیا شده نظرتان درباره یک اثر براساس اطلاعات موجود درباره نویسندهاش یا هر چیز دیگری تغییر کند؟
واقعا نه. شاید به این دلیل که من یک فرد خویشتنگرا هستم و زمانی که یک کتاب مطالعه میکنم خصوصا یک رمان، همه چیز را درباره نویسنده آن فراموش میکنم. اینکه نویسنده آن چه کسی است برایم اهمیتی ندارد؛ داستان است که برای من اهمیت دارد.
اگر قرار بود نویسندهای را ملاقات کنید چه زنده و چه درگذشته چه کسی را انتخاب میکردید؟ و دوست داشتید چه چیزی را درباره او بدانید؟
دوست داشتم «باروخ اسپینوزا» (فیلسوف مشهور هلندی) را ملاقات کنم. طرز فکر او حیرتآور است. بی نظیر است که بتوانم «جیمز بالدوین» را نیز ملاقات کنم. زمانی که آثارش را مطالعه میکنم یا به صدایش گوش میدهم احساساتی میشوم. و در آخر دوست داشتم «شمس تبریزی» را ملاقات کنم. حضور هر سه آنها کنار هم بینظیر خواهد بود.
ناامیدکننده، بیش از حد ستایششده و اثری که به اندازه کافی خوب نیست: فکر میکردید از مطالعه کدام کتاب خشنود خواهید شد، اما در نهایت اینطور نشد؟ آیا به یاد دارید آخرین کتابی که ناتمام کنار گذاشتید چه بوده است؟
وقتی کتابی را کنار میگذارم، معمولا این مشکل با خود من در ارتباط است؛ شاید در آن زمان ذهن بسیار مشغولی داشتهام. کتابهایی وجود داشته که در ابتدا نتوانستم مطالعهشان کنم اما پس از مدتی یعنی چند هفته بعد، مطالعه آنها را دوباره امتحان نکردم و به معنای واقعی کلمه شیفتهشان شدم. برای مثال «پرفروغها» از «النور کاتن» (برنده جایزه من بوکر سال ۲۰۱۳) جزء این دسته است.
دوست دارید چه کسی زندگینامه شما را بنویسد؟
نویسندهای با نکتهسنجی و درک بالا از فرهنگهای مختلف؛ کسی که به معنای حقیقی تابع بشریت باشد.
برای مطالعه چندباره یک اثر همواره به کدام کتاب رجوع میکنید؟
در درجه نخست آثار «هانا آرنت». من برای مطالعه آثار او بارها رجوع میکنم. صدای او بسیار مهم و متاسفانه بسیار مرتبط با شرایط کنونی ماست. مطالعه چندباره آثار «چسواو میوش» را نیز دوست دارم. سپس نوبت به «امیل چوران» میرسد. شاید «چوران» این فیلسوف رومانیایی برای برخی از مخاطبان غربی زیادی افسردهکننده باشد ولی برای مخاطبانی از بالکان، آناتولی و خاورمیانه، صدای او صدای میانهروی است.
از مطالعه نکردن کدام آثار شرمندهاید؟
واقعا نمیدانم. اگر کتابی وجود داشته باشد که از مطالعه نکردنش خجالتزدهام، آن را مطالعه خواهم کرد. بهعلاوه این موضوع خجالتآور نیست. کتابهای بسیاری وجود دارند و ما باید به مطالعه کردن ادامه دهیم؛ این تنها چیزی است که اهمیت دارد.
کتاب بعدی که قصد دارید مطالعه کنید چیست؟
من در میانه مطالعه «زیرزمین» نوشته «رابرت مکفارلین» هستم که اثری زیباست.
ایسنا